پس از گذشت بیش از یک سال از امضای توافق‌نامه صلح میان نمایندگان آمریکا و طالبان، در نهایت دولت آمریکا بر آن شده تعهدات خود در این توافق را اجرا و نیروهایش را از افغانستان خارج کند. از ۲۹فوریه ۲۰۲۰ بود که آمریکا و طالبان توافق‌نامه موسوم به «آوردن صلح به افغانستان» را امضا کردند و آمریکا متعهد به خروج نیروهای نظامی خود از افغانستان و در مقابل طالبان نیز به قطع رابطه با شبکه‌های تروریستی از جمله القاعده پایبند شدند تا امروز دورنمای صلح در این کشور ویران از جنگ چندان روشن نبوده است.

 کوچ کردن از افغانستان لنگر انداختن در عراق!

سیدرضا میرطاهر، کارشناس مسائل بین‌الملل در گفت‌وگو با قدس به بیان چرایی تصمیم آمریکا برای خروج از افغانستان و اصرار بر بقا در عراق پرداخته و گفته است: با توجه به اینکه در کنگره آمریکا، اندیشکده‌های آن و نهادهای نظامی و امنیتی آمریکا با بحث خروج کامل آمریکا از افغانستان مخالفت‌هایی وجود داشت، انتظار می‌رفت دولت بایدن در این خصوص تجدیدنظر کند، اما او در نهایت به این نتیجه رسیده که باید به جنگ دامنه‌دار در افغانستان پایان دهد.

حضور در افغانستان به هزینه‌اش نمی‌ارزد
سید رضا میرطاهر افزود: یکی از دلایل این تصمیم، بی‌ثمر بودن حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان، هزینه هنگفت و تلاش برای خروج از باتلاق است؛ در حالی که این مسائل در مورد عراق وجود ندارد، به‌گونه‌ای که باوجود برخی حملات پراکنده راکتی به پایگاه‌ها، تأسیسات و یا کاروان‌های نظامی آمریکا در عراق، این حملات بدون تلفات یا خسارت بوده و تداوم حضور نظامی آمریکا در این کشور بدون هزینه و یا بسیار کم‌هزینه است. بنابراین ادامه حضور آمریکا در افغانستان به‌معنای در معرض خطر قرار دادن نیروهای خود و ناتو است.


این کارشناس مسائل بین‌الملل تصریح کرد: مسئله دیگر اینکه آمریکایی‌ها اساساً از ارائه خدمات به دولت مرکزی افغانستان خسته شده‌اند و میلیاردها دلار هزینه تجهیز و آموزش نیروهای افغان کرده‌اند؛ آن‌ها می‌خواهند هزینه مقابله با طالبان را به عهده دولت افغانستان بگذارند، ولی مشکلی که اکنون بروز کرده این است که خروج عجولانه آمریکا و ناتو موجب ایجاد نوعی خلأ قدرت و سوء استفاده طالبان شده است، بسیاری از نیروهای ارتش افغانستان بدون جنگیدن تسلیم نیروهای طالبان می‌شوند یا به تاجیکستان فرار می‌کنند، اما این موضوعات در مورد عراق مصداق ندارد.
وی ادامه داد: آمریکا به عراق، به چشم یک سنگر برای مقابله با نفوذ ایران می‌نگرد و معتقد است در صورت خالی کردن عراق، ایران می‌تواند تأثیرگذاری خود را در عرصه‌های مختلف در این کشور و منطقه تقویت کند؛ ضمن اینکه آمریکا به‌عنوان بزرگ‌ترین پشتیبان رژیم صهیونیستی به‌شدت نگران تقویت و شکل‌گیری حلقه‌های جدید مقاومت در عراق، سوریه، لبنان، یمن و فلسطین است و مسلماً خالی کردن عراق به معنای تحقق این مهم است.
میرطاهر گفت: تفاوت دیگر مسئله افغانستان و عراق این است اساساً همان‌طور که روس‌ها نیز بارها مطرح کرده‌اند، آمریکا در راستای اهداف ژئوپلتیک خود در افغانستان حضور یافته بود، اما اکنون که این کشور را تخلیه می‌کند اهداف ژئوپلتیکی آن‌ها تغییر کرده و این مسئله در راستای منافع غرب است؛ چرا که زمینه ناامنی و بی‌ثباتی در کشورهای همسایه افغانستان، به‌خصوص ایران، کشورهای آسیای مرکزی و روسیه را ایجاد می‌کند و آمریکایی‌ها با این اقدام که به قدرت‌گیری طالبان و تبعات امنیتی آن مانند افزایش موج آواره‌ها و مهاجران افغان، گسترش گروه‌های تروریستی مانند القاعده و داعش منجر می‌شود، قصد دارد به تعبیر خود، دشمنان منطقه‌ای و بین‌المللی‌اش را به دام بیندازد. این هدفی است که هرچند آمریکایی‌ها به صراحت بیان نکرده‌اند اما به طور قطع در پس پرده، به آن توجه دارند. در حالی که این موضوع در مورد عراق صدق نمی‌کند و برعکس، خروج نیروهای آمریکایی از عراق موجب تقویت دشمنان آن می‌شود.

۲۰سال حضور بی‌حاصل آمریکا در افغانستان
 این کارشناس مسائل بین‌الملل در پاسخ به این پرسش که با این تفاسیر دستاورد حضور ۲۰ ساله آمریکا برای ملت افغانستان چه بوده، تصریح کرد: متأسفانه از لحاظ امنیتی حضور نظامی آمریکا در افغانستان هرچند در سال‌های نخست سبب کاهش حضور طالبان و حتی فرار آن‌ها به پاکستان شد، اما به‌ویژه در ۱۰ سال اخیر، طالبان تصرف مناطق مختلف را در پیش گرفت و هدف اولیه و ادعایی آمریکا در این خصوص محقق نشد و اوضاع امنیتی افغانستان در چند سال اخیر به‌شدت وخیم بوده است.
سیدرضا میرطاهر افزود: علاوه براین، از زمانی که فعالیت گروه تروریستی داعش در سوریه و عراق فروکش کرد و شکست خورد، در مقابل شاهد افزایش فعالیت‌های آن در افغانستان هستیم که البته بیشتر عناصر آن محلی و بومی هستند، اما به هرحال حضور آمریکا در افغانستان نه تنها مانع حضور داعش در آنجا نشد، بلکه به تقویت آن‌ها نیز کمک کرده است. مسئله دیگر اینکه در زمان حضور آمریکا در افغانستان، تولید و قاچاق مواد مخدر به‌شدت افزایش یافته و برپایه آخرین آمار، تولید مواد مخدر در این کشور حدود ۹هزار تن بوده و هزاران هکتار از اراضی افغانستان به کشت خشخاش اختصاص یافته است. موضوع دیگر اینکه فعالیت نظامی آمریکا به بهانه مبارزه با تروریسم در موارد متعدد موجب کشتار غیرنظامیان و مردم بی‌گناه افغانستان شده و همچنین آمریکایی‌ها طی مدت اشغالگری خود در افغانستان، در روند گسترش روابط بین‌المللی و منطقه‌ای این کشور اخلال ایجاد کرده‌اند و به تعبیری مانع پیشرفت افغان‌ها و افزایش سطح رفاه آن‌ها شده‌اند.
وی گفت: به طور کلی حضور نظامی آمریکا در افغانستان، جز کشتار غیرنظامیان، افزایش ناامنی، تقویت تروریست‌ها و افزایش تولید مواد مخدر و قاچاق آن حاصلی نداشته و از آن طرف نیز آن‌ها ۲هزار و ۴۰۰ کشته در افغانستان داشته‌اند و آن‌گونه که ادعا دارند، مجموع هزینه‌ای که در این کشور متحمل شده‌اند، به بیش از ۲ تریلیون دلار می‌رسد، در حالی که افغانستان همچنان یک کشور ویران، ناامن و دچار فقر فزاینده است و اساساً همین فقر سبب شده بسیاری از جوانان به امید کسب امتیاز و پول به عضویت طالبان در آیند.

سناریوهای احتمالی برای آینده افغانستان
سیدرضا میرطاهر درباره سناریوهای احتمالی پیش رو در افغانستان توضیح داد: من فکر می‌کنم در شرایط کنونی چند سناریو قابل تصور است؛ نخست همان‌طور که شاهد هستیم، طالبان به پیشروی‌های خود ادامه داده و بسیاری از مناطق افغانستان را به تسخیر خود در بیاورد، هر چند اعلام کرده قصد تصرف کابل را ندارد. اگر این سناریو رخ دهد، می‌توان گفت طالبان در هر گونه مذاکره با دولت مرکزی در مورد تقسیم قدرت، دست بالاتر را خواهد داشت و نقش مهمی را در آینده افغانستان ایفا خواهد کرد.
این کارشناس مسائل بین‌الملل ادامه داد: سناریوی دوم این است باوجود اختلافات زیادی که بین اشرف غنی رئیس جمهور و عبدالله عبدالله رئیس اجرایی افغانستان وجود دارد، بتوانند به نحوی بر اختلافات خود فائق آمده و نیروهایشان را علیه طالبان یکپارچه کنند؛ زیرا یکی از مهم‌ترین دلایل ناکامی اخیر نیروهای دولتی افغانستان همین وجود شکاف عمیق است که سبب شده کارآمدی آن‌ها کاهش یافته و روحیه لازم برای مقابله با طالبان را نداشته باشند. اگر این دو نفر بتوانند به تفاهم برسند، درکنار خیزش اخیر مردم افغانستان برای مقابله با طالبان، این احتمال وجود دارد که ارتش، پلیس و بسیج مردمی بتوانند بر طالبان غلبه پیدا کنند که در این صورت شاهد تثبیت اوضاع کنونی خواهیم بود.
وی گفت: از طرفی، پاکستان نیز تمایلی به وجود افغانستان یکدست و قوی ندارد و به تعبیری نه می‌خواهد قدرت به طور کامل در اختیار طالبان باشد و نه دولت مرکزی قوی باشد. بنابراین اگر این مسئله را هم در نظر بگیریم، می‌توانیم سناریوی سوم را این‌گونه تعریف کنیم که وضعیت نه جنگ نه صلح در افغانستان ادامه داشته باشد. تحقق هریک از این سناریوها بستگی به این دارد که نیروها، عوامل و مؤلفه‌های داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی در تعامل با یکدیگر به چه نتیجه و تفاهمی برسند. اما آنچه در کوتاه مدت شاهد خواهیم بود، پیشروی‌های مستمر طالبان، افزایش هراس در جامعه افغانستان، ایجاد موج جدید مهاجرت آوارگان و پناهجویان به دیگر کشورها و تزلزل روزافزون دولت مرکزی و همچنین بی‌مسئولیتی آمریکا در قبال اوضاع پیش آمده است.

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.