وقتی این پرسش را باهادی خورشاهیان، شاعر و داستاننویس که خود از دست اندرکاران امور مربوط به انتشار کتاب در وزارت ارشاد است در میان گذاشتم، پاسخهای او ذهنیت مرا به هم ریخت.
هادی خورشاهیان متولد ۱۳۵۲ است. او از جمله شاعران و نویسندگانی است که هم در حوزه ادبیات کودک و نوجوان فعالیت دارد و هم در حوزه ادبیات بزرگسالان. از او تاکنون بیش از ۸۰ جلد کتاب در زمینههای مختلف ادبیات منتشر شده است.
این گزاره «مردم کتاب شعر نمیخرند» که این روزها خیلی تکرار میشود را قبول دارید یا نه؟
نه، من این گزارهها را که مردم کتاب نمیخرند، کتاب نمیخوانند، کتاب به هم امانت نمیدهند قبول ندارم. چون خودم در جایی هستم که داریم تند تند به کتابها مجوز میدهیم. دستکم در واحد کودک و نوجوان که خودم هستم، وضعیت این گونه است. در نمایشگاه کتاب به دلیل شغلم هر روز از صبح تا شب در نمایشگاه بودهام و دیدهام که مردم کتاب شعر میخرند. مثلاً در نشر مروارید دیدهام که مردم گزینههای شعری را که این انتشارات منتشر کرده است، میخرند. در نشر نیماژ دیدهام که مردم به خرید کتابهای شعر برای مثال مجموعه ترانههای حسین صفا چقدر علاقهمندند. در نشر نگاه و چشمه دیدهام که مردم کتابهای شعر این ناشران را میخرند و دیدهام که مردم برای امضا گرفتن از شاعرانی مانند فاضل نظری صف میکشند. من در جاهای مختلف دیدهام مردم کتاب شعر میخرند و میخوانند و در فضای مجازی هم میبینید که مردم شعرهایی را از داخل کتابهای شعر انتخاب میکنند و در کانالهایشان میگذارند و در گروههای مختلف، شعرها خوانده میشود و پسند و نظر مردم را به خود جلب میکند. بالاخره همه اینها نشان میدهد که شعر خواننده دارد.
ممکن است برخی شاعران به برند تبدیل شده باشند یعنی بعضی شاعران خاص خریدار داشته باشند اما مجموعه شعر به صورت کلی مورد اقبال واقع نشود.
این مسئله مختص امروز نیست. در دهههای قبل هم بوده است. همان دهه ۴۰ که اوج شعر معاصر هم بوده است، مردم که همه شاعران را به یک نسبت نمیخواندهاند. مردم مجموعههای اخوان، شاملو و محمد زهری را میخریدهاند ولی کتاب همه شاعران را که نمیخریدهاند. کسانی که مطبوعات آن دوره را ورق زدهاند، میدانند که مثلاً مجله سپید و سیاه و فردوسی در آن دوران ۲ هزار شاعر را به جامعه معرفی کردهاند اما از این تعداد چند نفر را میشناسیم؟ شاعران امروز شاید به زحمت ۱۰۰ نفر از این تعداد را بشناسند. در کشورهای خارج هم از کسانی که اهل ادبیات بودهاند و به آن کشورها رفت و آمد داشتهاند، شنیدهام که وضعیت همین است. این گونه نیست که مثلاً در چین با بیش از یک میلیارد نفر تیراژ کتاب شعر خیلی عدد بزرگی باشد یا در فرانسه که مهد ادب و هنر لقب گرفته است، همه شاعران با اقبال روبهرو شوند. همان جا هم شمارگان کتاب خیلی از شاعران، همین هزار و زیر هزار است. مردم معمولاً به سراغ شاعری میروند که از او سابقهای دارند، شعری از او خواندهاند و خوششان آمده و میخواهند کتابش را تهیه کنند و دیگر شعرهایش را هم بخوانند یا در اینترنت کارهایش را به صورت پیدیاف پیدا کنند یا در فضای مجازی شعرهایش را جستوجو کنند. اصلاً قرار نیست همه کتابهایی که منتشر میشود، دیده شود و همه شاعرانی که کتاب چاپ میکنند، کتابهایشان به چاپ چندم برسد و پرفروش شود. در هیچ حوزه دیگری هم چنین چیزی وجود ندارد. در حوزه رمان که پراقبالترین ژانر ادبی است مگر همه رمانها دیده میشود و پرفروش میشود؟ مگر همه رمانها هزارتای چاپ اولش به فروش میرسد. تازه خیلی از رمانها با تیراژهای ۳۰۰تایی و حتی ۱۰۰تایی منتشر میشود اما به فروش نمیرسد. ۳۰۰تا از آن منتشر میکنند و پس از چند سال که فروش نمیرود، مجبور میشوند کنار خیابان انقلاب آن را با قیمتی بسیار کمتر از پشت جلد بفروشند. در این نکته که ناشران اقبال چندانی به انتشار کتاب شعر ندارند، جای هیچ بحثی نیست ولی اینکه مردم کمتر شعر میخوانند اتفاقاً درست نیست و شعر به خاطر ماهیت کوتاه و قابلیت دست به دست شدن در فضای مجازی مورد توجه بیشتر است.
چرا ناشران به انتشار مجموعههای شعر اقبال ندارند؟
ناشران به شعر محمدعلی بهمنی و هر شاعری که بدانند کتابش به فروش میرسد، اقبال دارند. شما رمان هم ببرید پیش ناشر، ناشر شاید بدون اینکه حتی کتاب را برای بررسی به کارشناس بدهد آن را رد کند؛ چرا که میگوید من میخواهم کتابی را منتشر کنم که از فروشش مطمئن باشم. ژانرهای دیگری مثل ادبیات نوجوان که در آن اسم مهم است، همین گونه است. اگر من ناشر ادبیات نوجوان باشم و فرهاد حسنزاده برایم کتاب بیاورد حتماً چاپش میکنم اما یک نویسنده ناشناس اگر برایم کتاب بیاورد، منتشرش نخواهم کرد چون در نهایت میخواهم کتابم به فروش برسد. خیلی از کتابها در کتابخانه شخصی ما از همان دهه ۴۰ است که در صفحه دومش آمده این کتاب با پول شخصی مؤلف یا با حمایت فلان فرد، منتشر شده است.
یک دلیل برای اینکه گفته میشود کتاب شعر فروش نمیرود این است که فضای مجازی از شعر پر شده است و وقتی مردم به رایگان به شعر دسترسی دارند، دیگر چرا باید کتاب بخرند؟
این را رد نمیکنم اما یک چیز دیگر هم میبینم. یک شاعری هست که مدتهاست از او شعری ندیدهام اما در یک کانالی چند شعر از او میبینم و با خودم میگویم این شاعر هنوز کار میکند پس بروم ببینم کتاب جدیدی دارد یا نه. حتی شاعری هست که اصلاً نمیشناسمش اما وقتی شعرش را در فضای مجازی میخوانم، به این نتیجه میرسم که چه شاعر خوبی است و علاقهمند میشوم کتابهای دیگرش را هم بخوانم. شاید حتی جستوجو کنم و کتابش را در بازار هم پیدا نکنم اما بالاخره به خواندن شعر او علاقهمند شدهام. پس فضای مجازی موجب میشود مخاطبی که به شعر علاقه دارد، به دنبال کتاب برود. اینکه گفته میشود چون شعر در فضای مجازی دیده میشود، پس مخاطبان دنبال اینکه کتاب شعر بخرند، نخواهند رفت مربوط به مخاطب عام شعر است. این مخاطب عام قبلاً هم کتاب نمیخریده است ولی مخاطب خاص شعر که کاری به این چیزها ندارد. او کتاب میخریده و باز هم میخرد. مثلاً اگر امروز مجموعهای از بهمنی منتشر شده باشد حتی اگر برخی شعرهایش قبلاً در فضای مجازی منتشر شده باشد، مخاطب حرفهای شعر حتماً کتاب او را میخرد و صبر نمیکند شعرهای او کمکم این ور و آن ور منتشر شود.
شاید مسئله این است که شمار این مخاطبان خاص این قدر کم است که برای شاعران سرمایهگذاری روی آنها صرف ندارد.
خب خود شاعران خاص هم کم هستند اما اگر یک روز به یک کتابفروشی سر بزنید، میبینید قفسههای کتاب شعر و استقبال از آنها در واقعیت چگونه است. من یک بار دنبال یک نمایشنامه و فیلمنامه میگشتم. تصور من این بود که فیلمنامه در بازار خیلی کم است اما وقتی به کتابفروشی چشمه کریمخان رفتم، چند قفسه نمایشنامه و فیلمنامه داشت که خودم ۱۰ فیلمنامه خریدم. رفتم آن سر خیابان و در کتابفروشی انتشارات نگاه هم دیدم چه تعداد نمایشنامه دارند. نمایشنامه ژانری است که احتمالاً ما فکر میکنیم کتابها و خوانندگانش کم باشد اما در واقعیت این گونه نیست. شعر که جای خود را دارد. وقتی به کتابفروشیها میروم میبینم در قفسههای فروش کتابهای شعر زیادی هست و همین نشان میدهد که خریدار و مخاطب دارد. شاید نسبت به آن دورهای در سال ۵۷ که کتاب شفیعی کدکنی با تیراژ ۵۰ هزار نسخه منتشر شده است کمتر شده باشد اما هست. یک نکته دیگر هم هست که دست شاعران برای مخاطبان حرفهای رو شده چون قبلاً کارهایشان را خواندهاند. در رمان و داستان هم همین است. طرف چندین دهه است همه گونه دارد شعر میگوید پس مخاطب با خودش میگوید چه نیازی است که بروم کتاب شعرش را بخرم؟
نظر شما