اما به غیر این دودمانها، دیگرانی هم بودند که در طول تاریخ، به دلیل علاقه فراوان به اهلبیت(ع) و ارادت به ثامنالحجج(ع)، در عمران و آبادی مشهد و حرم مطهر کوشیدند و حتی برخی یادگارهای معدود و باقیمانده از آنها را میشود در موزه آستان قدس رضوی یافت.
یکی از این خاندانها، خاندان دیلمی «کاکویه» است که شاید تا امروز، حتی اسمشان را هم نشنیده باشید. یادگاری معروف این خاندان که در بین علاقهمندان به حضرت امام رضا(ع) شهرت فراوانی دارد، همان سنگ مزار سفیدی است که به عنوان نخستین سنگ مزار مرقد مطهر امام رضا(ع) میشناسیم و خیلی از ما، نسخهای کوچک یا بزرگ از آن را به دیوار منزل زدهایم یا روی میز محل کارمان گذاشتهایم. همین نشانی از خاندان کاکویه کافی است که حس کنجکاوی ما را برانگیزد و برویم به دنبال اینکه بفهمیم آنها که بودند و آیا خدمت یا کار خاص دیگری هم در مشهد انجام دادهاند یا نه؟
راز سنگ سفید مزار ثامنالحجج(ع)
خاندان کاکویه، اصالتاً از اهالی دیلم، جایی در جنوب گیلان امروزی بودند که از سال ۳۹۸ تا ۵۳۶ قمری، بر بخشهایی از ایران حکومت کردند؛ هر چند که در این مدت، قدرت آنها فراز و نشیب بسیار داشت؛ گاهی تحت نظارت حکومتهای بزرگی مانند آلبویه یا سلجوقیان درمیآمدند و گاهی هم مستقل به حکمرانی میپرداختند. خاندان کاکویه شیعی مذهب بودند و البته بسیار اهل دانش و فضل؛ کافی است بدانید که بوعلی سینا، پزشک و فیلسوف نامی ایران، چند صباحی را تحت حمایت آنها زندگی کرد و از شر آزار غزنویان نجات یافت. خاندان کاکویه هر جا که میرفتند و حکومت میکردند، دست به فعالیتهای عمرانی میزدند و به ویژه، یادگاریهای منسوب به اهلبیت(ع) را بسیار گرامی میداشتند.
هنگامی که حکومت یزد در اختیار یکی از افراد این خانواده به نام گرشاسب پسر علی قرار گرفت، بنای قدمگاه امامرضا(ع) در روستای فراشای یزد را ساخت و دستور داد کتیبهای از سنگ مرمر معروف به «سنگ گندمی» برای آن بسازند تا سال ساخت و سازنده آن، محفوظ بماند.
همین کتیبه و سبک ساخت و سازنده آن است که راز نخستین سنگ مزار مرقد مطهر امام رضا(ع) و سازنده آن را آشکار کرد. معلوم شد که هر دو سنگ، توسط هنرمندی به نام «عبدالله بن احمد مره» ساخته شده است؛ سنگ فراشا در سال ۵۱۲ و سنگ مربوط به حرم مطهر در سال ۵۱۶ قمری. هر چند که روی سنگ مزار امام رضا(ع) نشانی از نام خاندان کاکویه نیست اما گزارشهایی تاریخی توسط نظامی عروضی در دست است که این موضوع را تأیید میکند و برخی از محققان معاصر مانند ایرج افشار به این مسئله باور دارند که دستور ساخت هر دو سنگ، توسط یک نفر صادر شده است.
خاندان کاکویه و شهر مشهد
خاندان کاکویه به دلیل علاقهای که به ائمه(ع) داشتند، تلاش فراوانی برای رونق شهر مشهد و رفاه زائران کردند. در این بین، ماجرای سال ۵۱۰ قمری در مشهد موجب شد خاندان کاکویه، به نقش فعالتری در کارهای عمرانی شهر رو بیاورند. در این سال، ظاهراً در روز عاشورا، میان یکی از علمای مشهد و فردی ناصبی بر سر عزاداری کردن و حرمت حرم مطهر، بحثی در گرفت و چون آن ناصبی نتوانست از عهده پاسخ برآید، از شهر بیرون رفت و مناطق اطراف را که عموماً شیعه نبودند، علیه شیعیان شوراند. نتیجه این اقدام، هجوم آنها به مشهد و در گرفتن جنگی با ریشه اختلافهای مذهبی بود.
از آنجا که شیعیان مشهد جمعیت کمتری داشتند و از طرفی، شهر آنها فاقد هر گونه استحکامات دفاعی بود، وضعیت بدی پیش آمد. دشمنان به راحتی وارد شهر شدند و دست به قتلعام زدند و حتی بخشی از حرم مطهر را ویران کرده و پس از غارت خانههای مردم، از مشهد خارج شدند.
برخی از مورخان، اطلاق نام «قتلگاه» به گورستان بزرگ بخش شمالی حرم مطهر را که امروز نشانی از آن نیست، به این واقعه و زیاد بودن جنازههای مقتولان آن مربوط دانستهاند.
این اتفاق، مصادف با زمانی بود که لشکر سلطان سنجر سلجوقی که برای جنگ با اقوام مهاجم راهی شرق خراسان بود، در منطقه «طُرُق» اردو زد و دست بر قضا، علاءالدوله علی بن فرامرز و فرزندش عضدالدین فرامرز بن علی در لشکر سلجوقیان حضور داشتند و از واقعه هجوم به مشهد مطلع شدند.
برج و بارو
کشتار مردم و بیحرمتی به بارگاه منور رضوی، خاندان کاکویه را به فکر انداخت که با اتخاذ تدبیری، مانع از حملات مشابه و چند باره شوند. این بود که با نظارت و همت فرامرز بن علی، ساخت بارو یا دیوار شهر مشهد مقدس، چند ماه پس از آن حمله وحشتناک آغاز شد و در سال ۵۱۵ قمری به پایان رسید.
این بارو، خیلی بزرگ نبود و ظاهراً حرم مطهر و بخش محدودی از محلات آن را در بر میگرفت؛ با این حال باید آن را نخستین سد ایجاد شده در برابر دشمنان و غارتگرانی بدانیم که به قصد جان مجاوران حرم مطهر رضوی و غارت نذورات این مکان مقدس، به آن هجوم میآوردند. با این حال، باروی خاندان کاکویه، یکی دو قرن بعد، کارکرد اصلی خود را از دست داد.
باروی جدید شهر به دستور شاهتهماسب صفوی ساخته شد و کار ساخت آن در سال ۹۴۰ قمری به پایان رسید. این بارو تا دوره معاصر، باروی شهر مشهد بود و هنوز هم میشود رد و نشان آن را در برخی نقاط شهر ولو با یک اسم معمولی یافت.
در منطقه بالاخیابان، کوچهای وجود دارد که قدیمیها به آن «پِی بَرَه» میگویند که در واقع همان «پِی باره» به معنای «کنار باروی شهر» است و نشان میدهد که در روزگاری نه چندان دور، این کوچه در مجاورت باروی معروف دوره صفوی قرار داشت. باروی جدید، یاد باروی قدیم را که حاصل ارادت خاندان کاکویه به اهلبیت(ع) بود، از خاطر مردم برد؛ اما عمل نیک هیچ گاه در این عالم گم نمیشود و تلاش محققان و پژوهشگران و نیز ثبت این اقدام در کتابهای تاریخی، پرده از راز باروی قدیمی شهر و خدمت خاندان کاکویه برداشت.
نظر شما