تحولات لبنان و فلسطین

مستند «سارِوُ» روایت زندگی دو نوجوان ساربان در روستایی نزدیک شهر نهبندان است که با وجود رابطه فامیلی، یکی از آن‌ها سنی مذهب و دیگری شیعه است.

احیای «سارِوُ» با ساربانان شیعه و سنّی

آن‌ها در روستای کَجی در نزدیکی تالاب کجی زندگی می‌کنند و با توجه به اقلیم گرم و خشک آن منطقه، آداب زیست خاص خودشان را دارند. محمد عبداللهی، کارگردان این مستند که خودش اهل خراسان جنوبی است و این منطقه را به خوبی می‌شناسد، سعی کرده که در آثارش به مردم نگاری و آداب و رسوم این اقلیم جذاب و پر رمز و راز بپردازد. این فیلمساز چندی پیش به خاطر دو مستند «سارِوُ» و «دِهسَلم» سه جایزه از جشنواره باستان شناسی آمریکا گرفت. مستند «سارو» در بیش از ۵۰ جشنواره بین المللی پذیرفته شده و حدود ۱۵ جایزه بین‌المللی را در حوزه فیلم مستند کسب کرده است.

مستند در خدمت مردم نگاری

عبداللهی با بیان اینکه سارو در زبان محلی به معنای ساربان است درباره ساخت این مستند به خبرنگار ما می‌گوید: این فیلم قصه دو نوجوان را که احیاکننده شغل نیاکانشان هستند، روایت می‌کند و در کنار آن نشان دهنده روابط دوستانه و برادرانه اهل تشیع و تسنن در کشورمان است. من در سفرهای مختلفی که به مناطق مختلف خراسان جنوبی داشتم به صورت اتفاقی با این دو نوجوان آشنا شدم، دو نوجوانی که کارشان ساربانی شترها بود. در سفر دیگری که به آن منطقه داشتم، دوباره همان دو نوجوان را دیدم و با هم صحبت کردیم که قصه جالبی داشتند. سعید و عبدالله با دو مذهب متفاوت، شغل فراموش شده ساربانی شتر را زنده کرده بودند.

تهیه کننده و کارگردان این مستند ادامه می‌دهد: با توجه به خشکسالی آن منطقه، دامداری دام‌های سبک مقرون به صرفه نیست و این دو نوجوان تصمیم گرفتند ساربانی شتر را احیا کنند. متوجه شدم بخشی از مردم روستا سنی مذهب و عده‌ای هم شیعه مذهب هستند و با صلح و دوستی در کنار هم زندگی می‌کنند، ارتباطات بسیار صمیمی با هم دارند و حتی بینشان وصلت هم انجام شده است، در واقع ازدواج بین سنی و شیعه اتفاقی رایج در میان آن‌هاست.

او درباره اینکه چرا خط اصلی قصه مستند رابطه نزدیک و همدلانه اهل تشیع و تسنن در آن روستا نبوده است، توضیح می‌دهد: با وجود اینکه ارتباط دوستانه ای بین دو مذهب وجود داشت، اما نمی‌خواستم با این موضوع برخورد شعاری داشته باشم، به همین دلیل قصه را از نگاه دو نوجوان ساربان روایت کردم و در کنار قصه آن‌ها، فرهنگ و آداب و رسوم آن اقلیم منطقه هم معرفی شد. سعی کردم روایت سالمی از آن اقلیم و مردمانش داشته باشم.

عبداللهی با بیان اینکه در روستای کَجی، خانواده‌های زیادی هستند که با هم ارتباط فامیلی و طایفه ای دارند اما دارای مذهبی متفاوت هستند، می‌گوید: این موضوع، مؤلفه مهمی در مستند من بود اما قصه اصلی نبود، ضمن اینکه اهل تشیع و تسنن در بسیاری از مناطق ایران به صورت مسالمت آمیز و مانند یک خانواده در کنار هم زندگی می‌کنند و این اتفاقی رایج در کشور ماست.

او اضافه می‌کند: این فیلم در یکی از روستاهای خراسان جنوبی ساخته شده است و هر دو نوجوان از قوم بلوچ هستند. تکثر مذهبی در بین بلوچ ها وجود دارد و وصلت هم در میانشان رایج است، آنچه در این مستند مد نظر من بود، جنبه‌های مردم نگاری و آداب زیست مردمان این منطقه بود.

درخشش سینمای مستند ایران در عرصه جهانی

آنچه مستندسازان را با بیم و امید روبه‌رو می‌کند ارتباط نزدیک با بومیان یک منطقه است، عبداللهی که سال‌ها در اقلیم شرق و جنوب شرقی ایران مستندسازی کرده است در این باره می‌گوید: تنها دلگرمی من برای مستندسازی در این مناطق، همراهی و میهمان‌نوازی مردم است. کاش مهربانی و التفاتی که از سوی مردم می‌بینیم از سوی مسئولان فرهنگی هم شاهد بودیم. اینکه فیلم‌های مستند خوبی ساخته می‌شود گواه همراهی و همدلی مردم است؛ چون اگر حمایت مردم از مستندسازان نباشد، اثر قابل توجهی ساخته نمی‌شود، اما جای خالی حمایت مالی و معنوی مدیران فرهنگی از مستندسازان بیشتر احساس می‌شود و فقط عشق به فیلم‌سازی سبب می‌شود در این مسیر دوام بیاوریم.

وی با تأکید بر اینکه سوژه‌های جذاب و با اهمیت فراوانی در اقلیم شرق و جنوب شرقی ایران برای فیلم‌سازی وجود دارد، عنوان می‌کند: خراسان جنوبی با محرومیت‌های زیادی مواجه است، اما توانایی و ظرفیت‌های فراوانی برای معرفی دارد و از نظر غنای فرهنگی، اقلیمی قابل توجه است. با وجود اینکه سینمای مستند، سینمایی خدمتگزار به مردم است و می‌تواند به مردم و جامعه کمک کند، توجه به مسائل این مناطق می‌تواند به جریان توجه و توسعه این اقلیم کمک کند، حتی از منظر جهانی، وقتی فیلم «سارو» در روسیه اکران شد، دیدم اقلیم آنجا و زیبایی‌های منطقه، تا چه اندازه نگاه و ذهن مخاطبان را درگیر کرده بود.

به گفته عبداللهی، با وجود درخششی که سینمای مستند ایران در عرصه جهانی داشته، اما حمایتی از فیلمسازان مستند انجام نمی‌شود و اضافه می‌کند: فیلم‌های مستند با هزینه‌های بسیار اندکی ساخته می‌شوند و بعد از پخش به آرشیو می‌روند، گویی فیلم ها پس از به دنیا آمدنشان بلافاصله می‌میرند. من بعد از حدود ۲۰ مستند مستقلی که ساختم فقط توان مالی ترجمه و ارائه دو مستندم را به جشنواره‌های بین‌المللی پیدا کردم.

بی‌توجهی مدیران فرهنگی به سفیران فرهنگی

کارگردان «دهسلم» با اشاره به محدودیت‌های مالی که برای حضور فیلمسازان مستقل در جشنواره‌های بین المللی وجود دارد، می‌گوید: وقتی صحبت از جشنواره‌های خارجی می‌شود مسئولان فرهنگی ما نسبت به آن بی توجه‌اند، در حالی‌که یک فیلمساز می‌تواند سفیر فرهنگی ایران در سایر کشورها باشد.

او با بیان اینکه مستندسازان ایرانی توانستند پرچم ایران را در دنیا بلند کنند اما از سوی مسئولان آن‌طور که باید حمایت نمی‌شوند، خاطرنشان می‌کند: جوایز بین‌المللی مستندسازان برای مدیران فرهنگی اهمیتی ندارد. در۲۰ سالی که کار مستند انجام می‌دهم، هنوز نمی‌دانم چه مسائلی برای مدیران فرهنگی اهمیت دارد؟! امیدوارم توجه بیشتری به سینمای مستند شود.

به گفته عبداللهی، وقتی جریان فیلم‌سازی می‌تواند ما را در جهان مطرح کند باید از سوی مسئولان حمایت شود. او با اشاره به اینکه برنامه ای برای حمایت فیلمسازان ایرانی در عرصه بین‌الملل تعریف نشده و حضور در بسیاری از جشنواره‌های معتبر جهانی را به همین دلایل از دست می‌دهیم، یادآور می‌شود: بسیاری از فیلمسازان به خاطر شرایط سخت مالی که با آن مواجه‌اند پروژه‌هایشان ناتمام مانده است، حتی عده ای برای گذران زندگی مجبور به فروش دوربین و تجهیزاتشان شدند و از این حرفه کناره گیری کرده اند؛ چون تولید مستند به لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه نیست. حمایت‌های مالی تلویزیون هم بسیار کم است، دستمزدی که می‌گیریم هزینه‌های تولید را جواب نمی‌دهد. اگر قرار باشد یک کار خوب بسازیم باید از خودمان هزینه کنیم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.