بیش از ۷ ماه است که عملیات اجرایی انتقال آب از خلیج فارس به مشهد به صورت رسمی آغاز شده است. در این پروژه که مدت زمان اجرای آن ۵ سال در نظر گرفته شده، قرار است مهندسان به صورت سالانه، ۲۳۰ میلیون متر مکعب آب گوارا و شیرین شده از آبهای گرم جنوب را حدود ۱۵۱۰ کیلومتر و با کمک ۲۳ ایستگاه پمپاژ، درلوله های قطور هُل داده تا پشت غول خشکسالی در مشهد به خاک گرم بخورد.
این پروژه مخصوصا با خشکسالی های پیاپی رخ داده در شرق کشور، بر روی کاغذ طرحی زیبا و جذاب به نظر می رسد اما آیا در عمل انجام شدنی خواهد بود و بواسطه آن نیاز آبی مشهد برطرف می شود؟ بیایید کمی منطقی تر به موضوع نگاه کنیم. در کشور ما که اکثر طرح ها و پروژها به دلایل مختلف، یا نیمه کاره رها شده و یا مدت زمان بسیار بیشتری بعد از تاریخ پیش بینی شده برای اتمام پروژه و با هزینه ای بسیار بیشتر از هزینه تعریف شده ابتدایی، به سرمنزل مقصود می رسند، آیا می توان انتظار داشت که تنها پس از ۵ سال، آب قابل شرب از جنوب به مشهد برسد؟
ابهام بعدی، تامین منابع مالی این پروژه است. براساس برآوردهای ریالی، ۴۷ هزار میلیارد تومان برای اجرای پروژه مورد نیاز است که تمام آن را بخش خصوصی تامین خواهد کرد و دولت متقبل هیچ ریالی نخواهد بود. سوال اینجاست که بخش خصوصی به فرض تامین واجرای پروژه، آب را در ورودی دروازه های مشهد، با چه مبلغی به صنایع و دولت خواهد فروخت تا جایگزین مبالغ آورده و اجرت کارهای کرده بخش خصوصی شود؟
براساس برخی برآوردها، قیمت تمام شده هر مترمکعب آب به مشهد تازه آنهم با دلار ۲۳ هزار تومانی، ۱۰۵هزار تومان است. قرار است سالانه ۲۳۰میلیون مترمکعب آب به مشهد منتقل شود. درنتیجه مبلغ پرداختی به صورت سالانه بیش از ۲۴ هزار میلیارد تومان خواهد بود. این مبلغ هنگفت را چه کسی متقبل خواهد شد؟ دولت یا مردم؟ چرا در این زمینه شفاف سازی نمی شود؟
تاکید می کنم که این ارقام با فرض دلار ۲۳ هزار تومانی محاسبه شده است. اکنون دلار بیش از ۲۷ هزارتومان است.
ابهام در ابهام
سوال مهم اینجاست چرا مسئولان کشوری برای تامین آب بزرگترین کلان شهر مذهبی دنیا، به جای مدیریت صحیح برمنابع آب، به فکر طرح پرابهام انتقال آب به مشهد از دریاهای جنوب افتاده اند؟ در اینکه مشهد با کمبود و یا بهتر بگوییم بحران آب روبروست شکی نیست، اما آیا همین منابع آبی موجود به بهترین نحو مدیریت می شود؟
آیا بهتر نیست قبل از صرف این هزینه هنگفت، ابتدا لوله های پیر انتقال آب داخل شهر نوسازی شود و نشتی های آن گرفته شود تا از پرت شدن حدود ۱۰درصد آب قابل شرب در زمین جلوگیری شود؟ آیا بهتر نیست، پروژه های آبخیزداری مانند احداث بندهای کوچک و سیل بندها و... انجام شود تا همان آبی هایی که در فصول بارش، چمدان های خود را بسته و از آسمان به زمین سفر می کنند، از ایران ممنوع الخروج شده و از سفر آنها به دیگر کشورها جلوگیری شود؟ با اجرای پروژه های آبخیزداری نه تنها این امر شدنی خواهد بود بلکه خسارت های سیل به حداقل رسیده و سفره های آب زیرزمینی هم تقویت می شوند.
نکته دیگر این است که همانطور که گفته شد، در پروژه انتقال آب به مشهد قرار است سالانه حدود ۲۳۰ میلیون مترمکعب آب به دروازه های مشهد برسد، اما براساس آمار موجود هم اینک درحدود ۵ میلیارد مترمکعب آب تنها در بخش کشاورزی خراسان رضوی مصرف می شود. یعنی بیش از ۲۰ برابر آبی که قرار است منتقل شود هم اکنون در دشت های استان در حال استحصال و بهره برداری است! درواقع باتمام خشکسالی های اخیر، هنوز آب در کوزه هست و لازم نیست تشنه لبان، گِرد آبهای آزاد جهان بگردیم.
مدیریت آب در کالیفرنیا
کم بارش ترین سال آبی در کالیفرنیا در بین ۹۷ سال گذشته، سال آبی پیش یعنی بین سالهای ۲۰۲۰-۲۰۲۱ بوده است.
مشکلات آبی دراین ایالت به حدی زیاد بوده است که در دهه گذشته، توسط رییس جمهور وقت آمریکا در ایالت کالیفرنیا، حالت فوق العاده اعلام شده است. بهتر است بدانیم که کالیفرنیا یک ایالت مطرح آمریکا با قدرت اقتصادی و علمی بسیار قابل توجه و قرار گرفته در کنار اقیانوس آرام است.
به نظرشما چرا در این شرایط خاص، مسئولان آمریکایی یا محلی کالیفرنیا به فکر پروژه های انتقال آب نیافتاده اند؟ این پروژه برای آنها نسبت به پروژه انتقال آب به مشهد بسیار کوتاه تر و کم هزینه تر خواهد بود. آیا توان علمی آن را ندارند یا بنیه مالی؟ به نظر می رسد گزینه سوم صحیح باشد. یعنی آنها به این نتیجه رسیده اند که پروژه های شیرین کردن آب و انتقال آن، چندان مفید و کاربردی نیست و ابتدا باید منابع آب موجود را به بهترین نحو مدیریت و فرهنگ صحیح استفاده از آب را در جامعه نهادینه کرد.
کشاورزی؛ نماد ناتوانی در مدیریت منابع آب
آب منطقه ای خراسان رضوی، حجم آب موجود در اختیار خود را اینگونه تقسیم می کند. این سازمان حدود ۱۰ درصد از آب ها را تحویل شرکت آب و فاضلاب برای توزیع در شبکه شهری و مصرف شرب و بهداشت می دهد. حدود ۵ درصد از آب را به دست صنایع می سپرد و الباقی که حدود ۸۰ درصد از کل منابع آبی استان است را روانه بخش کشاورزی می نماید. خوب دقت کنید چیزی حدود ۸۰ درصد از کل منابع آبی استان صرف مصارف کشاورزی می شود. بدیهی است که با مدیریت این بخش و کاهش نیاز آبی آن با روشهایی همچون ممانعت از آبیاری سنتی مزارع و تبدیل آن به شیوه های نوین، می توان حجم آب بسیار زیاد و قابل توجهی را صرفه جویی نمود.
کشورهای پیشرفته دنیا حتی آن کشورهایی که مانند ما آنقدر هم با مشکل کم آبی مواجه نبوده اند، از روشهای آبیاری نوین استقبال گسترده ای داشته اند. اما در ایران و به دلایل نامشخص اینگونه روش های آبیاری چندان مورد توجه دولتمردان نبوده است. شاید مهمترین بهانه، کمبود سرمایه کافی و وافی است. اما این تنها یک بهانه است. به مقایسه زیر توجه کنید تا متوجه شوید.
مطابق گزارش واحد آب و خاک جهادکشاورزی خراسان رضوی، اگر تمام اراضی کشاورزی استان به سیستم های آبیاری نوین مجهز شوند، حدود ۸ هزار میلیارد سرمایه مورد نیاز است و طی آن ۳۶۵ میلیون مترمکعب آب به صورت سالانه صرفه جویی خواهد شد. حال این ارقام را کنار ارقام انتقال آب قرار دهید. ۴۷ هزار میلیارد تومان اعتبار برای انتقال ۲۵۰ میلیون مترمکعب آب. آیا منطقی است حدود ۴۰ هزار میلیارد تومان بیشتر هزینه کنیم تا ۱۰۰ میلیون مترمکعب کمتر آب داشته باشیم؟
چرا دولتمردان، نمی توانند بخش خصوصی را در تغییر سیستم های آبیاری که هزینه بسیار کمتری دارد ترغیب کنند، اما در پروژه انتقال آب با آن همه هزینه و ابهام، بخش خصوصی وارد می شود؟
تغییر فرهنگ مصرف
کلان شهر مذهبی مشهد با آن همه زائر و مسافر در طول سال را نمی توان بدون آب تصور کرد. حتی اگر شده باید با هزینه های بالا و عملیات های تقریبا غیرممکنی مثل پروژه انتقال آب از دریاهای جنوب به مشهد، نیاز آبی این شهر را تامین کرد. اما تمام صحبت ما این است که وقتی راه هایی ارزانتر و علمی تر و کاربردی تر و با راندمان بالاتری وجود دارد، چرا از آخرین گزینه و راهکار استفاده می شود؟ مگر این پروژه که ممکن است برای مشهدی ها آبی به همراه نداشته باشد، برای برخی نان دارد؟
نکته مهم این است که تا فرهنگ استفاده از آب اصلاح نشود، هرمیزان آب هم به مشهد منتقل شود، بازهم همیشه این شهر با مشکل کم آبی روبرو خواهد بود. به عنوان مثال هم اکنون و باتمام بحران کم آبی که در این خطه از کشور وجود دارد، بازهم محصولاتی مانند چغندرقند و برنج در خراسان رضوی در حال کشت است. این محصولات بسیار پرآب طلب هستند و کشت آنها در یک استان خشک و کم آب چه معنی می دهد؟ همچنین فعالیت صنایع فولادی که نیاز آبی بالایی دارند در خراسان رضوی به چه دلیل است؟
با این نوع نگاه هرچقدر هم که آب به این منطقه سرازیر شود دوباره صرف کشت بیشتر اینگونه محصولات کشاورزی و رشد قارچ گونه صنایع پرآب طلب خواهد شد و درنتیجه بازهم با مشکل کم آبی روبرو خواهیم بود. نمی گوییم کشاورزی و صنعت باید تعطیل شوند، حرف ما این است که باید متناسب با شرایط آبی و زیست محیطی منطقه انتخاب شود.
یک اتوبان شلوغ و پرترافیک را تصور کنید. این اتوبان در ابتدا یک خیابان کوچک پرترافیک بوده است و مسئولان برای حل مشکل، سال به سال به عرض آن افزوده اند و آن را تبدیل به یک اتوبان پرترافیک کرده اند. درحالیکه می شد با اصلاح فرهنگ استفاده از خودرو مشکل را بسیار ارزانتر و عملی تر از میان برداشت و همان خیابان ابتدایی را خلوت کرد. تا فرهنگ استفاده از منابع آبی اصلاح نشود نه تنها پروژه انتقال آب که حتی اگر خود خلیج فارس و دریای عمان هم به مشهد منتقل شوند، بازهم مشکل کم آبی حل نخواهد شد.
انتهای پیام/
نظر شما