به گزارش قدس آنلاین، «نجا المهداوی» سال ۱۹۳۷ در تونس متولد شد و فارغالتحصیل آرشته باستانشناسی شرقی از ایتالیا و فرانسه است، با اینحال بیشترین شهرتش را میدون خطاطی و نقاشیخط است. به قول دکتر عبدالوهاب بوحدیبه، نجا المهداوی انتخاب کرد که بر حروف عربی تکیه کند و این یک انتخاب حکیمانه بود، چرا که کلمه از لحظه خلقت همراه آدمی بوده است.
رمزی العیاری روزنامهنگار تونسی درباره این هنرمند پرآوازه کشورش میگوید: هربار که با «نجا المهداوی» دیدار میکنم و با او دست میدهم، احساس میکنم که انگشتان دستانش به انگشتان بشر شباهتی ندارد، بلکه یک ترکیب جسمانی عجیب است که هم لطافت شکوفههای گل را دارد، هم صلابت سنگ را. انگشتانی که همچون آبنوسی که روی خود را به سمت خورشید کرده باشد، میدرخشند. زیرا هر کس که در استفاده از قلممو و دوات پشتکار داشته باشد و بر نگارش حرف از خود پایبندی نشان داده باشد، انگشتانش به شکل دیگری ساخته میشوند. انگشتان المهداوی به آشنای دیرینه حروف تبدیل شدهاند، به طوری که از دو دستش حروف میروید، همانطور که گل لاله در دامنه کوهها و بر غمهای عمیق غلبه میکند و خود شاد میشود و دلها را شادان میگرداند.
این انگشتان، بزرگی و عظمت را برای مردی ساختند که حروف، بر او سخت گرفته و روح او را در برگرفتند، بنابراین او چارچوبهای سنتی را درهم شکست و آن را به شکلی متفاوت از شعر و تزئین و آراستن کاغذ به انواع مختلف معانی، شکل داد. او ضمن آشنایی با تکنیکهای مدرن و کامپیوتری، از اسارت عادات هنرمند سنتی فرار کرد. المهداوی با هوشیاری قلب خود، آن را به عرصهای ناشناختهای هدایت کرد و آن را همچون کشاورزی شجاع در زمین هنرهای تجسمی کاشت و هنر و نگاههای جدیدی از حروف را پروراند که چهره فرهنگ تونس را برای همیشه تغییر داد.
نجا المهداوی، به مکاتب خط عربی وابستگی نداشت، یعنی صرفاً خطاطی زیبانگار نبود که به خوبی تقلید بداند و همچون خطاطان قدیمی، اسیر چارچوبهای نگارش باشد و حروف را در آن اسیر کند. بلکه او یک حروفنگار است که سایه حروف عربی سرشار از انحناها، قوسها، فاصلهها، شیارها، گنبدها، شکافها و بلندیها را گرفته است و مدهوش فریب نقطهگذاریها و سرگشته فضای خالی درون حرف «ن» است و به بلندای الف اوج میگیرد و در انحنای لام و چالههای ضاد به گشت و گذار میپردازد.
تلاش برای پیشیگرفتن از خوشنویسان ایرانی
نجا المهداوی در آغاز دهه ۱۹۶۰ برای تحصیل هنرهای زیبا، به آکادمی هنرهای دانشگاه سنت آنا در رم رفت و در سال ۱۹۶۷ از آن فارغ التحصیل شد. وی سپس با بورسیهای که از دولت تونس دریافت کرد، به پاریس رفت تا در شهرک بین المللی هنر پاریس (سیته) آموزش ببیند، اما خیلی زود در جستجوی هویت فرهنگی خود در میان میراث تمدنی عربی و اسلامی، به کشورش بازگشت که یک میراث بزرگ و سرشار از تحولات دارد، بنابراین، تنها میتوانست شعلهای از آن را برگیرد و تصمیم گرفت تا با آن شعله، نقاط تاریک هنر را روشن کند.
جهان حروف و معماری شگفت آن، افقی گسترده و فریبا در برابر نجای جوان گشود که به دنبال ذات و هویت هنری خود بود. او شخصیتی است که کودکی خود را در جزئیات عصر کنونی با آراستههای اجتماعی و زیباییهای آن گذراند و به خط عربی مشغول شد و همیشه حطوط و انحناهای زیباییشناسانه آن را دنبال کرد و شیوه جدیدی را برگرفت و آن را به عنوان سبک زندگی خود برگزید.
نجا المهداوی در برابر کاری که خونشویسان ایرانی پیش از او در مسیر حروفنگاری انجام داده بودند، بهتزده نماند، بلکه سعی کرد از آنها فراتر برود و خط عربی را تا دوردستها برد و آن را به آسیاب هنرهای تجسمی و گرافیک و فناوریهای متعدد سوق داد و در رنگها غوطهور ساخت و بیرحمانه بر سفیدی کاغذ پاشید. او، بالهای جدیدی به حرف بخشید و جانی تازه به آن دمید و آن را به سمت بلندیهای استعاره به پرواز درآورد و آن را به شعری دیداری تبدیل کرد که دیدگان نظارهگر را شاد میکند.
او عباراتی تصویری را به ما تقدیم میکند که از لحاظ زیباییشناختی در اوج است و در عین حال که یادآور مقدسات خط عربی ـ به واسطه نگارش کلام الله است ـ اما حرمت آن را ندارد. متون ترسیم شده توسط المهداوی قداست آنها را در خدمت زیبایی زمینی نشان میدهد که بعداً باید وجود آن را از طریق جادویی که تأثیر خود را بر ما میگذارد تأیید کنیم.
از خوشنویسی روی طبل تا خطاطی روی هواپیما
نجا حروف را در همه بستانهای هنرهای تجسمی و دریچههای رنگ وارد کرد و در چارچوب تجربههای گسترده خود نبض جدیدی به حروف بخشید. او کشتیگیری بود که از گلاویزشدن با حروف لذت میبرد و میدانست که چگونه با انگشتان جادوییاش، آنها را به رقص درآورد.
نجا المهداوی نگاه خود را از دیگر هنرها مانند رقص، سینما، موسیقی، تئاتر، حکاکی و طراحی گرافیک دور نداشت و از جوهر ریتمهای ظاهری و باطنی آن برای آبیاری حروف در حرکت به سمت زیباییهای جدیدی که بیننده را به جهان رؤیا و اندیشه و حیرت ببرد، بهره گرفت.
تجربه «طبل تونسی» از مهمترین تجاربی است که المهداوی در مسیر هنر تجسمی خود آن را آزمود. او سرودهای هنرمند مردیم و فقید «اسماعیل الحطاب» را روی پوست طبلها حک کرد تا علاوه بر صدای جذابی که به مخاطب منتقل میکنند، او را به حظ بصری هم مهمان کنند. وی در این تجربه، همه عناصر انگیختگی هنری و زیبایی را به کار گرفت و همین امر موجب شد که برای نخستین بار، نمایشگاه آثار المهداوی در لندن برگزار شود.
او با دور زدن معانی کلمات به آنها ابعاد بصری بخشید که جایگاه او را در سطح بینالمللی تثبیت کرد، جایگاهی که هیچ هنرمند تونسی دیگری به آن دست نیافته است. اکنون تابلوهای نجا در برخی موزههای جهان، مانند موزه آفریقای انگلستان، موزه اسمیتسونیان در واشنگتن، موزه ارمیتاژ در سنپترزبورگ روسیه و موزه لودویگ آلمان به نمایش درآمده است و نگهداری میشود.
المهدوی یکی از اعضای هیئت داوران جایزه هنری یونسکو است؛ همچنین برنده جوایز زیادی شده و ده ها کتاب درباره کارنامه هنری او به زبان های مختلف نوشته شده است و با وجود شهرت بینالمللی، المهداوی همچنان به تونس دلبسته است و جز در سفرهای هنری آن را ترک نمیکند.
هنر میتواند خالقش را به زندان افکند!
نجا برخی آثار افسانهای و اسطورهای را در چندین کشور طراحی کرد، از جمله در دانشگاه جدّه عربستان که فضای مقابل مسجد آن را به یک دیوار کریستال تبدیل کرد که امواج نامتناهی از حروف روی آن نقش بسته است که فرشی از حروف را در داخل مکان نماز منعکس میکند.
او همچنین آثار بینظیری را برای شرکت آمریکایی گوگل و چندین شرکت هواپیمایی و مؤسسات تجاری بزرگ به علاوه جواهر فروشیهای معروف انجام داد که حرف عربی، آنها را برانگیخت و آن را به گردنبند، انگشتر و دستبند برای بانوان و دختران طبقه ثروتمند جامعه تبدیل کردند.
المهداوی درباره خود میگوید: «در روش کار من و کاربرد طرحهای گرافیکی حروف عربی، صرف نظر از بنیان زبانی و ترکیبهای هندسیِ این عمل و آموختن ترکیب جمله، تلاش دارم تا به واسطه وارد کردن قواعد و قوانین دانشگاهی در هنر خط، خشکی این هنر را بشکنم.»
هنر او اگر چه بر یک مرجع بنیادگرایانه، یعنی خط عربی بنا شده، اما نوین است و از تفکر بنیادگرایانهاش جداست. این هنرمند میگوید: «میراث با تمام غنای خود میتواند هنرمند را نیز به زندان بیاندازد». بدین ترتیب، آنطور که به نظر میرسد «نجا» در عین حال که کاملاً آزادانه روش خود را برای آینده را توصیف میکند، حروف را تحریر کرد و آن را از قرنها سکون خارج ساخت و سیاهی را از آن زدود و آن را به مدارهای رنگی وارد ساخت و تریبونی در مدارس هنرهای زیبا در اختیار آن قرار داد. در یک جمله، «او از حرف، حروفنگاری را ساخت».
«نجا» تنها هنرمند تجسمی تونسی به شمار میرود که مجموعه مخصوص به خود را ساخت و در طول ۶ دهه زمان، سنگهای آن را یکی پس از دیگری بر روی هم گذاشت. بدین شکل، او یکی از فرهیختگان تجدیدگرای تونسی به شمار میرود که تاریخ فرهنگی را تا ابد جاودان ساختند.
منبع: فارس
انتهای خبر/
نظر شما