ثبت این هفته در تقویم ایران به ما اهمیت مطالعه کتاب و تلاش برای ترویج کتابخوانی را یادآوری میکند. به همین بهانه در صفحه امروز به سراغ یکی از خیران کتابخانهساز رفتهایم؛ کسی که از میان انواع نذورات و خیرات، ساختن کتابخانه را انتخاب کرده و معتقد است مطالعه و آگاهی آینده یک کشور را میسازد. «عباسعلی کوشکباغی» پیرمرد ۷۵ ساله سبزواری خیّر روشنضمیر، خوشسخن و اهل مطالعهای است که تصمیم گرفته مبلغ ۶۷۰ میلیون تومان به ساخت کتابخانه «شهدای گمنام» سبزوار کمک کند.
اگرچه در طول دو سال گذشته ارزش این مبلغ کمتر شده و هزینههای ساخت کتابخانه چند برابر شده است، اما این مسئله چیزی از اهمیت و بزرگی کاری که آقای کوشکباغی انجام داده است کم نمیکند. به بهانه هفته اهدای کتاب گفتوگویی با این خیر کتابخانهساز داشتیم که میخوانید.
حاج آقا، شغل شما کشاورزی است. درست است؟
بله. من در زمان کار اداری هم ارتباطم با کشاورزی و درختکاری خوب بود، پس از بازنشسته شدن هم کشاورزی را توسعه دادم و اکنون نیز مشغول باغات و کشاورزی هستم. با اینکه تنها شدهام و بچهها هم نیستند که کمک کنند اما صبح تا شب کار میکنم و خوشحالم.
پیش از این اهل مطالعه بودید؟
بله. اهل مطالعه بودم و هستم و علاقه زیادی به مطالعه داشتم و دارم. وقتی بچه بودم کتابهایی در همان سطح بچگی میخواندم و عاشق مطالعه بودم. کتابهایی میخواندم که هم جنبه اعتقادی- مذهبی داشت و هم جنبه علمی. مطالعه من از همان زمان ادامه دارد. اکنون هم اگر فرصتی کنم و بنشینم، به خصوص صبحها که زودتر بلند میشوم، کتابی برمیدارم و سرگرم مطالعه هستم.
پس هنوز مطالعهتان ادامه دارد؟
حتماً. به نظر من اصل بر مطالعه است. بیشتر کتابهای دینی میخوانم ولی رمانهایی که موضوع دینی داشته باشند هم میخوانم. من معتقدم دین از مهمترین عوامل آگاهیبخشی است.
به نظر من یکی از دلایلی که سبب شده ما مسلمانان در قرنهای اخیر پیشرفت نکنیم این است که از علم دینی فاصله گرفتهایم. هر چه شناخت انسان از دین بیشتر شود، موفقتر میشود.
چند فرزند دارید. آنها هم اهل مطالعهاند؟
من هفت فرزند دارم. بچهها خوشبختانه اهل مطالعه بودهاند. خدا را شکر همه در ردههای دکترا تحصیل کردند و میکنند. در بین بچهها کمتر از فوقلیسانس نداریم. بچه آخری هم که دانشجوست قرار است درسش را ادامه دهد. وقتی خدا هفت فرزند به من داد، به او گفتم خدایا کاری کن که من این بچهها را درست تربیت کنم و تحویل جامعه دهم. تربیت درست از نظر من یعنی بتوانند هم زندگی خودشان را اداره کنند و هم به جامعه خدمت کنند. امروز از آنها راضی هستم و خوشحالم که فرزندان خوبی دارم.
چه شد تصمیم گرفتید این مبلغ را برای ساخت کتابخانه اهدا کنید؟
خیران معمولاً کمتر به این نوع خیرات توجه دارند.
این مبلغ واقعاً از نظر من مبلغ بالایی نیست و دلم میخواست بیشتر میتوانستم تقدیم کنم. من از بچگی مطالعه را دوست داشتم و کمبود امکانات را دیده بودم برای همین خیلی دوست داشتم روزی این کمک را به کتابخوانها بکنم. علاقه من به مطالعه در زمان کودکی خیلی کمک کرد در این مسیر قدم بردارم. من بر اساس خط فکری که در زندگی داشتم برای کار خیر کاری بهتر از کتابخانه ندیدم. البته مسجد و حسینیه خیلی خوب است، مساجد ما باید مرکز کتاب و کتابخوانی باشند اما این کارکرد را ندارند در حالی که کتاب باید کالای اصلی مسجد باشد چون مسجد محل آگاهی است. پایه همه چیز کتاب است. اگر ما بخواهیم جامعهمان رشد کند باید فرهنگ داشته و اهل مطالعه باشیم. اگر ما در انقلابمان حافظ فرهنگ دینی بودیم امروز در زمینههای اقتصاد و فرهنگ این قدر مشکل نداشتیم. اگر کتاب نخوانیم، حتی وقتی به مسجد برویم، فایدهای ندارد. مسجد رفتن بدون مطالعه ناقص است.
وقتی تصمیم گرفتید این مبلغ را برای ساخت کتابخانه اهدا کنید، خانواده مخالفت نکردند؟
اتفاقاً وقتی مسئولان به خانه ما آمده بودند، مسئول نهاد کتابخانههای سبزوار به من میگفت در این سالها خیران زیادی دیدهام که حتی اگر خود فرد خیر به کار خیرش علاقه داشته باشد یک عضو خانواده پیدا میشود که با کارش مخالفت کند اما خانواده شما نه تنها مخالف نبودند بلکه از شما مشتاقتر بودند. خوشبختانه خانواده من در این امور من را همراهی میکنند.
چون شما در بچگی به خاطر کمبود امکانات از درس خواندن محروم شدید و کتابهای خوب هم در دسترستان نبود، به خوبی از اهمیت کار خیرتان مطلع هستید.
بله. من متولد سال ۱۳۲۵ هستم و امروز ۷۵ سال دارم. در روستا متولد شدم، وقتی ششم ابتدایی را خواندم دیگر امکاناتی برای ادامه تحصیل نبود ولی در همان سنین کودکی کتابهایی که از پدربزرگ پدرم در دسترس بود را میخواندم. اسم پدربزرگ پدر حاج ملایونس بود و ایشان شاگرد ملافقیه سبزواری بود و کتابهای خوبی داشت. وقتی بزرگتر شدم، دیدم تولیدات روستا خوب است اما از نظر امکانات فرهنگی محروم است به همین دلیل من در برههای به این نتیجه رسیدم باید به شهر مهاجرت کنم. از جمله مدت کوتاهی به تهران آمدم. وقتی به شهرهای مختلف میرفتم با کتابها و محصولات تازه آشنا میشدم و آنها را میخواندم.
شنیدم شما مدارک دانشگاهی دارید. چه زمانی درس خواندید و به دانشگاه رفتید؟
پس از سربازی درس را شروع کردم. متوسطه یک و دو را خواندم و دیپلم گرفتم و بعدش هم فوق لیسانس را گرفتم. این در حالی بود که من درس را در کنار کار اداری ادامه دادم.
چه توصیهای به جوانها دارید؟
من آثار بزرگواران و روشنفکرانی مثل دکتر شریعتی، جلال آلاحمد، آیتالله طالقانی، آیتالله شریعتمداری و شهید مطهری را مطالعه میکردم. برایندی که من از همه این مطالعات و کانالها بدست آوردم خط فکری من را ساخت و در این سالها به من کمک کرد. به جوانها هم پیشنهاد میکنم از مطالعه غافل نشوند و خودشان را با مطالعه و آگاهی ارتقا بدهند.
نظر شما