سعد الحریری، رئیس جریان المستقبل لبنان در بیانیهای از شرکت نکردن در انتخابات پارلمانی و توقف فعالیت سیاسی خود خبر داد. الحریری در این بیانیه مسائلی چون نفوذ ایران، سردرگمی جامعه بینالمللی، شکاف ملی، طایفهگری و فرسودگی دولت را به عنوان دلایل کنارهگیری خود از فرایند انتخاباتی و فعالیت سیاسی عنوان کرد. اقدام وی میتواند در جامعه ناآرام و بحرانی لبنان نتایج چندگانهای را در پی داشته باشد. برای درک این منظور ضروری است اهداف حریری از این کنارهگیری مورد بررسی قرار گیرد و سپس در چارچوب جامعه لبنان بررسی شود که چگونه این اقدام میتواند به نتایج پیشبینی شده بینجامد. برای این امر باید فاکتورهای مؤثر در پیشبرد روند سیاسی لبنان را که شامل قومیتگرایی، احزاب رقیب و جامعه بینالمللی است بررسی کنیم.
در فاکتور قومی، حریری پس از ترور پدر خود وظیفه ریاست و هدایت جریان المستقبل لبنان را بر عهده گرفت. جریان المستقبل یک بلوک سُنی قوی و قدرتمندترین بخش جریان ائتلاف ۱۴ مارس است که بهشدت در مقابل ایران و در مقابل حزبالله قرار دارد و در طول بحران داخلی لبنان نیز بارها در برابر مقاومت و شیعیان قرار گرفته است. با توجه به قدرت گسترده خانواده حریری و جریان المستقبل، کنارهگیری وی از این سمت به معنای شکلگیری یک خلأ قدرت و سردرگمی در اهل سنت و همچنین جریان ۱۴ مارس قلمداد میشود. جریان اهل سنت بهصورت ویژه از اقدام حریری احساس نگرانی خواهد کرد؛ چرا که بهدرستی نمیتوان مشخص کرد چه کسی در جریانهای سیاسی لبنان از این قدرت برخوردار است که بتواند جایگاه سیاسی وی را که از اعتبار پدر خود و سابقه نخستوزیری نیز برخوردار بوده، به عهده بگیرد. سایر جریانهای ۱۴ مارس نیز که وابستگی شدید به حریری و المستقبل در برابر ایران و حزبالله داشتنهاند احساس مشابهی خواهند داشت. در حوزه احزاب رقیب نیز با کنارهگیری حریری و سردرگمی احتمالی جریان اهل سنت و ۱۴ مارس، جریانهای شیعه و حزبالله در موقعیت پیچیدهای قرار گرفتهاند. پیشقدم شدن و افزایش سهم قدرت توسط شیعیان میتواند حساسیت را در جامعه اهل سنت بیشتر کند و به تشدید رقابتها بینجامد. از سوی دیگر در صورت ثبات حریری در کنارهگیری، جامعه لبنان دچار سردرگمی خواهد شد که عدم ورود جریانهای شیعه به آن به خودی خود میتواند زمینهساز بحران فقدان قدرت شود. در متغیر جامعه بینالمللی هم تمایلی به قدرتگیری شیعیان در لبنان به چشم نمیخورد. محور عبری عربی در منطقه و اروپاییها و آمریکاییها خواهان این هستند جامعه لبنان در وضعیتی قرار گیرد که اگر امکان توازن میان احزاب شیعه و سنی وجود ندارد، مدیریت صحنه سیاسی، شیعیان را به سمت تضعیف شدن حمایت کند. چرا که تضعیف جریانی همچون حزبالله به معنای تضعیف نفوذ ایران و در نتیجه کاهش نفوذ جمهوری اسلامی است. در مجموع، کنارهگیری حریری از جریان سیاسی به معنای این است که وی اهداف ویژه برای لبنان در سر دارد.
در پی این اقدام، او میتواند از حساسیت و نگرانی اهل سنت و غیرشیعیان برای افزایش قدرت خود استفاده کرده و برای بازگشت به صحنه سیاسی درخواست افزایش قدرت خود در بلوک سیاسی ۱۴ مارس را طرح کند. همچنین احزاب موجود را به سمت سنگربندی سختتر در برابر شیعیان و حزبالله دعوت نماید. از سوی دیگر فرو بردن جامعه لبنان در بحران، وزن سیاسی او را حتی برای جریانهای رقیب که خواهان ثبات در لبنان هستند افزایش میدهد چرا که حزبالله لبنان نیز تمایلی برای درگیر ساختن خود در یک بحران طولانی مدت و جنگ داخلی قدرت ندارد.
در نهایت اینکه نگرانی جامعه بینالملل درزمینه قدرتگیری ایران و حزبالله آنها را وامیدارد نرمش بیشتری در برابر حریری برای کاهش فشارهای اقتصادی لبنان نشان دهند. بهویژه اینکه در حال حاضر لبنان بهشدت درگیر بحران سوخت و انرژی و بحران اقتصادی است. تحلیل شرایط لبنان ما را به این نتیجه میرساند که در نهایت حریری به دنبال این است جذابیت خود را برای جریانهای سیاسی نزدیک به خود و جامعه بینالمللی افزایش داده و با ایجاد نگرانی نسبت به بحران در لبنان، به قدرت خود بیفزاید. حریری در صورت موفقیت در ایجاد جذابیت برای حضور خود میتواند با قدرت بیشتر و پشتوانه محکمتری به عرصه سیاست در لبنان بازگردد.
نظر شما