شاه عباس یکم با همین سلاحها به جنگ عثمانی رفت و سرزمینهای اشغال شده ایران را آزاد و شکست چالدران را تلافی کرد. از این زمان به بعد، ایجاد کارخانههای اسلحهسازی و توپریزی در برخی شهرهای ایران آغاز شد؛ به ویژه شهرهایی که در معرض حمله و هجوم دشمن قرار داشتند و البته شهر مشهد هم در زمره همین شهرها قرار داشت.
نیاز مشهد به کارخانه اسلحهسازی
ماجرای تأسیس کارگاه توپریزی و کارخانه اسلحهسازی در مشهد به دوره شاهصفی صفوی و سال ۱۰۲۰ش بازمیگردد. البته با توجه به گسترش استفاده از سلاح گرم، مغازههای تفنگسازی در مشهد دایر شده بود و افرادی با عنوان تفنگساز در شهر مشهور بودند اما تولیدات آنها انبوه نبود؛ یعنی نمیتوانست نیاز یک لشکر یا نیروهای دفاعی شهر را برآورده کند. در سال ۱۰۲۰ش خبر رسید که در پی حمله ازبکان به مرزهای شمالشرقی ایران، فرمانروای هندوستان هم با تحریک اروپاییها و به بهانه تصرف قندهار که بخشی از خاک ایران بود، قصد حمله به شرق کشور را دارد.
این مسئله موجب شد به دستور شاهصفی، مرادخان توپچیباشی ملقب به «انیسالدوله» مأمور شود تا به مشهد برود و یک کارخانه توپریزی و اسلحهسازی خوب در این شهر بنا کند و تعدادی توپ بزرگ بسازد تا در عملیات دفاع از شهر و احیاناً مناطق شرقی ایران مورد استفاده قرار گیرد. در آن زمان ایرانیها یک توپ کوچک سَرْپُر به نام «زنبورک» ساخته بودند که قابلیت حمل توسط یک نفر را داشت و معمولاً با شتر جابهجا میشد و به دلیل سبک بودن، در عملیات صحرایی و ایذایی استفاده فراوانی داشت.
با این حال، این نوع توپها در جنگهای گسترده به اندازه توپهای بزرگ کارایی نداشت و نمیشد از آن به عنوان یک سلاح سنگین استفاده کرد. بنابراین مرادخان موظف بود در کنار تولید زنبورک و تفنگ، به تولید تعدادی توپ بزرگ موسوم به «قلعهکوب» هم بپردازد.
۵ توپ ساخت مشهدالرضا(ع)
به این ترتیب، مرادخانِ انیسالدوله خودش را به مشهد رساند و پس از زیارت حرم رضوی دستور داد محلی را در بالاخیابان به ساخت کارخانه اسلحهسازی اختصاص دهند. با مدیریت او لوازم تولید سلاح از اطراف و با سرعت بسیار زیاد تهیه و کار تولید توپها آغاز شد. این نخستین بار بود که در مشهد، چنین سلاحهای بزرگی ساخته میشد.
با تلاشهای صنعتگران مشهدی و متخصصان ارتش ایران، سرانجام کار تولید پنج توپ در کمترین زمان ممکن به پایان رسید و طبق رسم و رسوم آن زمان، روی توپها اسم هم گذاشتند. ولیقلیخان شاملو در کتاب «قصص خاقانی» مینویسد: «مرادخان آن توپها را بدین اسامی موسوم ساخت، اولین توپ اَسام، دومین توپ اَصلان، سومین توپ اژدها، چهارمین توپ ببرِ بیان، پنجمین توپ ایلدریم. بعد از آنکه انیسالدوله خدمت مقرره را به اتمام رسانید فرمان همایون شرف نفاذ یافت که رستمخان سپهسالار به همراهی چند هزار نفر از غازیان (جنگجویان) شیرشکار به ولایت خراسان رفته به تهیه اسباب و آلات جنگ بکوشند».
مرادخان انیسالدوله پس از اتمام کار ساخت توپها، آنها را بیرون از دروازه بالاخیابان امتحان کرد و وقتی از کارایی توپها مطمئن شد، دستور داد سلاحهای ساخت مشهد را در نزدیکی حرم رضوی مستقر کنند تا زائران و مجاوران با دیدن آنها، خیالشان از بابت دفاع شهر راحت باشد. خود او نیز به همراه تعدادی از صاحب منصبان به حرم مطهر مشرف شد و از آنجا که آن روزها مصادف با ایام ماه صفر بود،
در عزاداری شرکت کرد و کوشید از هر جهت، وسیله آرامش خاطر مردم فراهم باشد. از آن سو، وقتی خبر تولید این تجهیزات و حرکت چند هزار نیرو به سمت خراسان به گوش ازبکها رسید، از راهی که آمده بودند، برگشتند و عملاً ترسیدند غارتگری خود را ادامه دهند. مدتی بعد با استفاده از سلاحهای تولید مشهد، قندهار نیز از دشمن پس گرفته و آزاد شد. نکته جالبی که شاید کمتر کسی بداند، این است که کارخانه توپسازی و اسلحهسازی که بانی آن مرادخان انیسالدوله بود، تا یک قرن بعد، کم و بیش به فعالیت خود ادامه داد و حتی در دوره افشاری یعنی عصر نادرشاه، یکی از بهترین کارخانههای تسلیحاتی ایران بود؛ اما پس از کشته شدن امیرکبیر به دلایلی که دقیقاً معلوم نیست، کارخانه اسلحهسازی مشهد رو به ضعف گذاشت و در اواسط دوره ناصرالدین شاه به کلی تعطیل شد و از میان رفت. در نقشههای قدیمی شهر مشهد، کوچهها یا گذرهایی با نام تفنگسازی و اسلحهخانه وجود دارد که در واقع یادگار روزگار فعالیت این کارخانههاست.
نظر شما