آن گونه که به تدریج و در دورههای بعد، به شهری بزرگ و پر رفت و آمد تبدیل شد. با این حال، مشهد دوره ایلخانی علیرغم عدم تخریب جدی در دوره هجوم چنگیزیان، بیشتر ایام خود را در آشفتگی و ناامنیهای ناشی از قدرتطلبی سرداران مغولی گذراند. این روایتها عموماً مبتنی بر گزارشهای مورخانی است که بیشتر آنها شاهد عینی این وقایع و گزارشگر مستقیم اتفاقهای رخ داده نبودهاند؛ مثلاً ابناثیر، مورخ مشهور و نویسنده کتاب «الکامل فی التاریخ» که در آن اشاراتی به حمله مغول به خراسان و شهر مشهد هم شده است، نوشتههای خود را بر پایه گزارشهای دیگران که بعضاً مستند هم نیستند، به رشته تحریر درآورده است. با این حال، ما گزارشهایی از برخی جهانگردان و جغرافیدانان دوره مغول داریم که تصویری هر چند محدود از حرم رضوی و شهر مشهد در اختیار ما میگذارد؛ تصویری که میتوان آن را ناشی از مشاهدات آنها دانست.
شهرچهای به نام مشهد
حمدلله مستوفی قزوینی که از مورخان و جغرافیدانان این دوره است، در کتاب خود با عنوان «نزهت القلوب» به وضعیت شهر مشهد و حرم رضوی در این دوره میپردازد و مینویسد: «از مزار عظما، قبر امام معصوم علی بن موسی الرضا رضی الله عنهما در دیه سناباد به چهار فرسنگی طوس است و قبر هارون الرشید عباسی در مشهد مقدس آن حضرت قرار دارد. مشهد طوس از مزارات متبرکه است و آن موضع، اکنون شهرچه شده و از مشهد تا زاوه سنجان پانزده فرسنگ است». مستوفی برای توصیف مشهد از عبارت «شهرچه» استفاده میکند. این عبارت، خبر از آغاز توسعه شهر و البته حرم رضوی میدهد. میدانیم که در همین دوره با دستور غازانخان، ایلخان مغول، برای احترام به سادات، فضایی در مجاورت حرم رضوی ایجاد شد که بعدها به دارالسیاده شهرت یافت.
حرم و فضای اطراف آن
زکریای قزوینی، مورخ و جغرافیدان دیگر این دوره نیز در کتابش با عنوان «آثارالبلاد و اخبارالعباد» علاوه بر توصیفاتش از فضای شهر مشهد، این خطه را بسیار آباد و سرسبز وصف میکند و از حضور صنعتگران در اطراف مشهد، سخن به میان میآورد: «شهری است با باغ و باغات زیاد و روستاهای بس آباد. سنگ خارای محلی آن از فیروزه مهمتر است و سنگتراشان ماهر و رنگینپنجه که بسیارند، دیگ سنگی و ابزار سنگی بسیار قشنگی از این سنگهای خارا میسازند».
طبیعی است که رونق چنین فنونی در مشهد موجب رونق بازار کسب و تجارت میشد به خصوص که هر روز زائران بیشتری برای زیارت حرم رضوی به مشهد و خطه طوس رو میکردند. در این بین، شاید گزارش ابنبطوطه، قدیمیترین گزارشی باشد که درباره شکل و شمایل حرم رضوی در اختیار داریم؛ او که در حدود سال ۷۱۲ خورشیدی به مشهد سفر کرده است، در این باره مینویسد: «مشهد امام رضا قبه بزرگی دارد. قبر امام در داخل زاویهای است که مدرسه و مسجدی در کنار آن وجود دارد و این عمارتها همه با سبکی زیبا و ملیح ساخته شدهاند و دیوارهای آن کاشی است. روی قبر مطهر صندوقی است که سطح آن را با صفحات نقره پوشانیدهاند. از سقف مقبره قندیلهای نقره آویزان است. آستانِ در قبه هم از نقره است و پرده ابریشم زردوزی از در آویخته».
سیمای کلی شهر
مجموعه این گزارشها، دورنمایی از سیمای مشهد حدود ۷۰۰ سال پیش به دست میدهد؛ جمعیتی که ترکیب زائران و مجاوران به وجود میآورد، آن قدر بود که نظر تاجران و صنعتگران را به خود جلب کند. حضور این افراد در شهر نیازمند ایجاد مغازه، منازل مسکونی و تأسیسات زیربنایی شهری بود؛ به همین دلیل حمدلله مستوفی برای مشهد واژه «شهرچه» را پسندیده و ظاهراً ابداع کرده است. با توجه به وسعت جمعیت مشهد در این دوره و گسترش امکانات شهری، تعداد زائران نیز رو به فزونی گذاشت؛ این افزایش تعداد، نیازمند توجه به دو مقوله مهم بود؛ نخست ساخت کاروانسراهای متعدد و دوم گسترش فضای اماکن متبرکه. هر چند که ما گزارشی از توسعه مشهد در این دو ساحت نداریم، اما میتوان حدس زد که افزایش درآمدهای آستان در این دوره که طبق گفته ابنبطوطه، زیر نظر نقیب سادات رضوی در مشهد هزینه میشد، دستکم امکانات رفاهی را برای زائران افزایش داده و منجر به توسعه کیفی اماکن متبرکه شده است.
نظر شما