بر موهایش گرد پیری پاشیده و بدنش زیر بار سالها تلاش ضعیف و رنجور شده است. مادربزرگ که بعد از رفتن همسفر زندگیاش سالهاست با طعم تلخ تنهایی روزگار میگذراند و دیگر هرگز به ازدواج فکر نکرد و حالا هم که به قول خودش از او گذشته است.
روزگارش، اما سخت میگذرد. او یکی از ۷۰۰هزار نفر زن سالمند تنهایی است که در ایام پیری و تنهایی باید با فقر هم دست و پنجه نرم کند و در سه دهک پایینی جامعه قرار دارد، اما تحولات جمعیتی کشورمان حاکی از آن است که سیمای آینده جامعه ما با سونامی سالمندی مواجه خواهد شد و طبق روال و با توجه به امید به زندگی بالاتر در زنان در دو سه دهه آینده زنان تنهای سالمند بخشی از واقعیت تلخ سونامی سالمند ایران خواهند بود. با تغییر سبک زندگی و افزایش تعداد زنان سالمند مجرد قطعی و مطلقه نیمرخ زنان سالمند تنها در ۳۰سال آینده تغییر خواهد کرد، به گونهای که در ۳۰سال آینده تعداد زنان تنهای سالمند، سه برابر میشود و در میان آنها شمار زنان با تجرد قطعی افزایش پیدا میکند. همچنان که همین امروز هم پدیده سالمندی در کشور زنانه شده و سالمندان زن تنها بیشترین سهم سالمندی را به خود اختصاص دادهاند.
سالمندی مهمترین بخش از مسئله کاهش نرخ باروری و رشد جمعیت است که حتی مخالفان افزایش جمعیت نمیتوانند این پدیده و چالشهای ناشی از آن را انکار کنند، به همین خاطر هم است که یکی از ضرورتهای اصلاح روند رشد جمعیت و برنامهریزیهای جمعیتی برای مدیریت، پدیده سالمندی در کشور است که طبق آمارهای ارائهشده طی دهههای آینده به بیش از یکسوم جمعیت جامعه خواهد رسید و بر اساس دادهها و روال کنونی، پدیده سالمندی در کشور زنانه خواهد بود. همچنانکه امروز هم با زنانه شدن سالمندی مواجهیم. حالا اگر میخواهید بدانید زنانه شدن سالمندی یعنی چه؟ برای پاسخ به این سؤال باید سراغ آمارها برویم. بر اساس آمارها در سال۱۳۹۹ به ازای هر ۱۰۰زن سالمند، ۹۳مرد سالمند داشتیم. این پیشی گرفتن آمار زنان سالمند نسبت به مردان سالمند، یعنی سالمندی در ایران زنانه شده است. از همه بدتر اینکه یکپنجم از زنان سالمند کشورمان تنها هستند و این مادربزرگهای تنها، دستشان به دهانشان نمیرسد و جزو سه دهک پایینی جامعه هستند.
سالمندی زنان در آیینه آمار
بر اساس یافتههای حاصل از سرشماری عمومی نفوس و مسکن ۱۳۹۵، تعداد کل زنان سالمند در کشور، ۳ میلیون و ۷۵۵هزار و ۶۸۶ نفر است که این مقدار ۵/۹ درصد از کل جمعیت زنان کشور را شامل میشود. بر اساس آمار، زنان سالمند ۲/۹ درصد از جمعیت زنان شهری را تشکیل میدهند و سهم زنان سالمند روستایی از کل جمعیت زنان روستایی ۴/۱۰ درصد است.
طبق بررسیهای انجام شده، تنها ۲۸/۰ درصد از زنان سالمند در خانوارهای گروهی و مؤسسهای مانند خانه سالمندان و آسایشگاه و ۷۲/۹۹ درصد از آنها در خانوارهای معمولی زندگی میکنند.
از میان کل جمعیت زنان سالمند، تقریباً ۶درصدشان جمعیت فعال هستند و نرخ بیکاری آنها ۸/۱ درصد است. با توجه به این آمار، اگرچه نرخ بیکاری در این جمعیت بسیار پایین است، ولی نرخ مشارکت اقتصادی برای زنان سالمند کل کشور، حاکی از مشارکت بسیار پایین این قشر در فعالیتهای اقتصادی است و بیشتر زنان سالمند جزو جمعیت غیرفعال و اکثراً خانهدار هستند.
طبق نتایج پژوهش علمی و کاربردی با موضوع «پیامدهای اجتماعی- اقتصادی زندگی زنان سالمند تنها» که اخیراً به سفارش دبیرخانه شورای ملی سالمندان و صندوق جمعیت سازمان ملل متحد انجام شده است، ۷۱درصد زنان سالمند تنها درآمدی ندارند و تنها ۲۹ درصد بقیه درآمد دارند و با توجه به افزایش الگوی تنهازیستی در میان زنان سالمند نسبت به مردان که به بیش از چهار برابر مردان سالمند رسیده است، تعداد زنان سالمند مجرد قطعی و مطلقه نیمرخ زنان سالمند تنها در ۳۰سال آینده تغییر خواهد کرد، به گونهای که در ۳۰سال آینده تعداد زنان سالمند تنها، سه برابر میشود و باید با در نظر گرفتن تضمینهای قانونی و همچنین بودجه کافی برای اجرای سند ملی سالمندان در این زمینه اقدام کرد.
مادربزرگهای تنها
تنهایی سالمندان از آمارهای ارائهشده هم معلوم است. بر اساس آمار، ۱/۲۴ درصد از زنان سالمند در خانوادههای یکنفره زندگی میکنند. ۶/۳۵ درصد در خانوارهای دو نفره، ۱۹درصد در خانوارهای سه نفره، ۷/۱۰ درصد در خانوارهای چهار نفره و ۶/۱۰ درصد در خانوارهای پنج نفره و بیشتر زندگی میکنند.
نکته جالب این است که ۷/۳۹ درصد از زنان سالمند کشور، سرپرست خانوار هستند! بر اساس بررسیها در گروه سنی ۷۵ساله و بیشتر، ۴/۷۶ درصد زنان سالمند سرپرست خانوار این گروه سنی، در خانوارهای تکنفره زندگی میکنند و تنهایی سالمندان پدیدهای رو به افزایش است که یکی از اصلیترین دلایل آن هم کاهش رشد جمعیت و تعداد فرزندان است. به عبارت دیگر با کاهش تعداد فرزندان احتمال تنها ماندن والدین در دوران پیری و کهولت افزایش مییابد و این مسئلهای دور از انتظار نیست. از سوی دیگر مردان حتی در دوران سالمندی در صورت از دست دادن شریک زندگی و تنهایی، شانس بیشتری برای ازدواج دارند و اغلب تمایل خودشان هم بیشتر است. بر این اساس طبق آمارها ۸/۹۸ درصد از سالمندان حداقل یکبار ازدواج کردهاند و در بین زنان ازدواجکرده، حدود ۱/۵۴ درصد دارای همسر، ۳/۴۳ درصد بدون همسر بر اثر فوت و ۴/۱ درصد مطلقه هستند.
آمارها میگویند در حال حاضر یکپنجم معادل ۲۰درصد زنان سالمند، یعنی ۷۰۰هزار نفر زن سالمند، تنها هستند، اما این آمار در مردان یکچهارم زنان است. هر چند ازدواج مجدد در میان سالمندان نسبت به گذشته بیشتر شده است، اما متأسفانه اغلب زنان سالمند به دلیل محدودیتهای عرفی و سنتی از ازدواج مجدد استقبال نمیکنند و آن را تابو میدانند، به همین دلیل تعداد زنان سالمند بدون همسر و تنها بسیار بیشتر از مردان سالمند تنهاست، این در حالی است که نرخ ازدواج مجدد در میان مردان سالمند بیش از زنان است.
به خانه بخت فرستادن مادربزرگها
ازدواج یکی از بهترین راهکارهایی است که میتواند سالمندان را از تنهایی نجات دهد و کیفیت زندگی آنها را بهبود بخشد. مردان سالمند تنها اغلب برای ازدواج مجدد مشکلات کمتری دارند. عرف جامعه هم دست این گروه را برای ازدواج مجدد باز گذاشته است، حتی گاهی شاهد آن هستیم که پیرمردان تنها سراغ زنانی بسیار جوانتر از خود میروند و با آنها ازدواج میکنند! در مقابل عرفهای دست و پا گیر اجتماعی دست زنان را برای ازدواج مجدد یا ازدواج در سنین بالا بسته است، حتی زنانی که در سنین جوانی به دلایلی نظیر طلاق یا فوت همسر بیوه میشوند، اغلب شانس کمتری برای ازدواج مجدد دارند و اگر فرزند داشته باشند، این شانس کمتر و کمتر هم میشود. این در حالی است که مردانی که شرایط مشابه دارند، معمولاً بدون آنکه به مشکل خاصی بر بخورند، میتوانند مجدداً ازدواج کنند. این مسئله نشاندهنده خلأهای فرهنگی است که موجب شده است زنان برای ازدواجشان با مضیقههای مختلفی مواجه شوند و در دوران پیری و کهولت درست در زمانی که افراد نیاز به همراهی و همدلی دیگران دارند و حضور یک همراه و همدل در زندگی میتواند به سلامت روان آنها کمک کند، زنان ما تنها میمانند. علاوه بر لزوم فرهنگسازی برای ازدواج مواجهه با پدیده سالمندی و به حداقل رساندن تبعات آن نیازمند برنامهریزیهای گسترده است. سال ۱۳۵۵ تعداد ۵درصد جمعیت ایران سالمند بودند، یعنی یکمیلیون و ۷۰۰هزار سالمند داشتیم. در حالی که در سال ۱۳۹۸ این رقم دو برابر شد و ۱۰درصد جمعیت ایران سالمند هستند، اما در یک شتاب منحصربهفرد در جهان، فقط طی ۲۳سال- یعنی از سال ۱۳۹۸ تا ۱۴۲۱- جمعیت سالمند ایران از ۱۰درصد به ۲۰درصد خواهد رسید. این افزایش نرخ سالمندی از ۱۰ به ۲۰درصد در کشورهای توسعهیافته حدود ۹۰سال طول میکشد! در حال حاضر کشورمان حتی برای مواجهه با همین جمعیت حدود ۹میلیونی سالمندان زیرساختهای لازم را ندارد. حالا با در نظر گرفتن رشد این جمعیت به ۲۰درصد از جمعیت جامعه، در نظر بگیرید نیازمند چه سطحی از بهداشت، تأمین اجتماعی و خدمات عمومی هستیم. سالمندان قطعاً گنجینههای ارزشمندی هستند که در صورت برنامهریزی مناسب میتوان از ظرفیتهای آنان استفاده کرد، اما رها شدن این مسئله و عدمبرنامهریزی و آیندهنگری در این حوزه میتواند هم جامعه را با چالش سونامی سالمندی و هم سالمندان را با چالش جامعهای که به فکر آنان نبوده است، مواجه کند!
نظر کا رشناس
امید به زندگی در زنان بیشتر است
در حال حاضر حدود ۴۹درصد از سالمندان ایران مرد و ۵۱درصد زن هستند و پیشبینیها نیز نشان میدهد با گذشت زمان، سهم زنان سالمند بیشتر از مردان خواهد شد چراکه امید زندگی زنان بیش از مردان است.
در حال حاضر امید زندگی در زنان ۷۵سال و در مردان حدود ۷۳سال است که هر چقدر امید زندگی در جامعه افزایش یابد، به تبع، فاصله بین امید زندگی زنان و مردان نیز بیشتر خواهد شد.
از دلایل افزایش امید زندگی در زنان عواملی، چون سبک زندگی، شرایط بیولوژیکی و کاهش امید زندگی و در مردان دلایلی، چون مرگ و میرهای ناشی از اعتیاد، الکلیسم و سوانح و تصادفات مرتبط است.
آمارهای سال ۹۵ نشان میدهد ۹۱درصد از مردان سالمند دارای همسر، حدود ۷درصد بدون همسر در اثر فوت، ۸/۰ درصد بدون همسر در اثر طلاق و ۷/۰ درصد مجرد هستند. همچنین ۵۴درصد از زنان سالمند دارای همسر، ۴۴درصد بدون همسر در اثر فوت، ۴/۱ درصد بدون همسر در اثر طلاق و ۱/۱ درصد مجرد هستند. در این آمارها تفاوت چشمگیری میان جمعیت مردان سالمند متأهل و زنان سالمند متأهل وجود دارد که علت آن به مرگ و میر بالای مردان و اختلاف سنی زوجین در بدو ازدواج بازمیگردد.
حدود ۸۶درصد از خانوارهای ایرانی مرد سرپرست و حدود ۱۴درصد (حدود ۳ میلیون نفر) زن سرپرست هستند که از میان حدود ۳ میلیون زن سرپرست، حدود ۲ میلیونو۶۰۰هزار نفر از آنها بیش از ۶۰سال سن دارند، به عبارت دیگر ۸۶درصد از زنان سرپرست خانوار سالمند هستند که از این میان حدود ۶۳درصد از آنها تنها زندگی میکنند.
بر این اساس در حال حاضر سالمندی در ایران در حال زنانه شدن است.
شهلا کاظمیپور
جمعیتشناس
۹۰ درصد زنان تنهای سالمند فقیرند
بیش از ۹۰درصد زنان تنهای سالمند ایرانی در سه دهک پایین درآمدی قرار دارند، یعنی به طور جدی مشکل معیشتی دارند و برای پرداخت هزینههای درمان و توانبخشی با چالش بزرگی روبهرو هستند. بیش از ۷۱درصد زنان تنهای سالمند درآمدی ندارند و فقط ۲۹ درصد بقیه درآمد دارند. از این بین نیز ۵/۳ درصد درآمد کمتر از یکمیلیون تومان و ۵/۱۳ درصد نیز بین یک تا ۳ میلیون تومان درآمد دارند. نسبت خانوارهای تکنفره در طول دوره ۱۳۹۵ تا ۱۴۳۰ دو برابر میشود و از ۷/۸ درصد در سال ۱۳۹۵ به ۴/۱۶ درصد در سال ۱۴۳۰ افزایش مییابد. بخش عمده این افزایش به دلیل روند فزاینده تنها ماندن افراد سالمند است. در سال ۱۳۹۵ تنها ۱۰درصد خانوارهای کشور سالمندسرپرست بوده اند، اما با توجه به روند افزایشی سالمندی جمعیت در کشور، نسبت خانوارهای سالمندسرپرست در سال ۱۴۳۰ به ۳۲درصد، یعنی یکسوم کل خانوارهای کشور افزایش خواهد یافت. هم اکنون الگوی تنهازیستی در میان زنان سالمند بیش از چهار برابر مردان سالمند است. در یک دهه اخیر تعداد زنان سالمند تنهازیست دو برابر شده است. با تغییر سبک زندگی و افزایش تعداد زنان سالمند مجرد قطعی و مطلقه نیمرخ زنان تنهای سالمند در ۳۰سال آینده تغییر خواهد کرد، به گونهای که در ۳۰سال آینده تعداد زنان تنهای سالمند، سه برابر میشود و در میان آنها شمار زنان با تجرد قطعی افزایش پیدا میکند. آنها باسوادتر از زنان سالمند تنهای کنونی هستند، مهارت بیشتری در بهرهگیری از تکنولوژی دارند و بخش مهمی از شبکه اجتماعی زنان سالمند تنها در ۳۰سال آینده در فضای مجازی شکل خواهد گرفت. آنها از پایگاه اجتماعی بالاتری برخوردارند، به احتمال زیاد درآمد و وضعیت اقتصادی بهتری دارند، اما به دلیل نداشتن فرزند یا محدود بودن ابعاد خانواده، حمایتهای غیررسمی آنها به گونه چشمگیری کاهش مییابد، به همین دلیل لازم است برای حمایتهای رسمی از زنان سالمند تنهای ۳۰سال آینده از هماکنون برنامهریزی شود.
دکتر میرطاهر موسوی
استاد دانشگاه توانبخشی
خبرنگار: زهرا چیذری
منبع: جوان آنلاین
نظر شما