تحولات لبنان و فلسطین

ششم تیرماه ۱۳۶۰ زمانی که آیت‌الله خامنه‌ای؛ در مسجد ابوذر پس از اقامه نماز ظهر مشغول سخنرانی بودند، بمبی در مقابل ایشان منفجر شد. این انفجار سبب آسیب شدید به اندام‌های حیاتی ایشان از جمله ریه شد، اما خوشبختانه با تلاش کادر پزشکی نافرجام ماند.

عامل ترور ۶ تیر که بود؟

این اقدام تروریستی درست یک روز پیش از واقعه انفجار در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی انجام شد. هرچند گروهک فرقان به عنوان عامل این واقعه معرفی شده، اما از همان ایام تا به امروز یکی از سؤالات مهم و اساسی درباره این واقعه آن است که آیا فرقان عامل اصلی این ترور است یا گروه دیگری در این واقعه نقش داشته و از نام گروهک فرقان سوءاستفاده کرده است؟
برای رسیدن به پاسخ این پرسش‌ها با محمدمهدی میرزایی؛ معاونت پژوهش بنیاد هابیلیان (خانواده شهدای ترور کشور) و پژوهشگر حوزه مطالعات تروریسم گفت‌وگویی کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

برای ورود به بحث، لطفاً واقعه ۶تیر۱۳۶۰ و ترور رهبر معظم انقلاب را شرح دهید.
براساس برنامه‌ ثابت شنبه‌ها، ایشان مستقیم از جماران و به همراه سرهنگ دوم خلبان عباس بابایی در خودرویی عازم مسجد ابوذر واقع در منطقه جنوب‌شهر تهران شده و در راه به صحبت‌های سرهنگ بابایی گوش می‌دادند.نمازظهر به امامت آیت‌الله خامنه‌ای اقامه شد. ایشان براساس برنامه پشت تریبون رفتند. مردم نیز پرسش‌های دست‌نوشته‌ خود را به سخنران می‌رساندند.
در همین حین ضبط صوتی در میان جمعیت دست به دست شد و درنهایت توسط جوانی با قد متوسط و موهای فر و کت و پیراهن چهارخانه و صورتی با ته‌ریش مختصر که کلیشه‌ چهره‌ جوان‌های آن روزها بود، مقابل آیت‌الله خامنه‌ای و روی تریبون گذاشته شد. این جوان دستش را روی دکمه ضبط گذاشت اما با وجود چندبار فشار، ضبط صوت فعال نشد و او محل تریبون را ترک کرد اما این اتفاق غیرطبیعی توجه هیچ‌کس را جلب نکرد.سخنران مشغول صحبت بود که بلندگو شروع کرد به سوت کشیدن و ایشان برای اینکه رشته کلام از دست خارج نشود، نسبت به تنظیم صدا تذکر دادند. بعد خودشان را به سمت چپ کشیدند و از پشت تریبون کمی عقب آمدند و به صحبت ادامه دادند. درست در همین لحظه انفجاری با صدای بسیار بلند رخ داد که خیلی‌ها فکر کردند تیراندازی صورت گرفته چون نه دودی داشت و نه ترکشی!
ایشان از نقاط بالای کتف دست راست، بالای ران پای راست، استخوان ترقوه و ریه‌ها در نزدیک‌ترین نقطه به قلب دچار جراحت های شدیدی شدند. همچنین، قطع چند رگ و عصب دست راست نیز موجب فلج عصبی دائمی برای ایشان که هنوز نیز عوارض این جراحت در دست راست ایشان قابل مشاهده است.

بر اساس پژوهش‌های شما در پشت پرده این ترور چه کسی  و یا چه گروهی بوده است؟
به اصل واقعه که برگردیم، طبق گزارش روزنامه کیهان در شماره فردای این ترور، در لاشه ضبط صوتی که بمب در آن کارگذاشته شده بود با ماژیک قرمز نوشته بودند: «هدیه گروه فرقان». مرکز اسناد انقلاب اسلامی نیز این ترور را کار بازماندگان گروهک فرقان دانسته و نام عامل اصلی را «امیرمسعود تقی‌زاده» اعلام کرده است. به نظرم اصل اختلاف نظرها از همین چند کلمه «هدیه گروه فرقان» شروع شد که طبق بررسی‌ و پژوهش‌هایی که داشتم این اقدام، یک عملیات «پرچم دروغین» یا فریب اطلاعاتی محسوب می‌شود. سرکرده، اعضای اصلی و حتی نیروهای عملیاتی گروهک فرقان پس از ترورهای سال ۵۸ به طور کامل دستگیر، محاکمه و مجازات شده ‌بودند و بازماندگان اندک این گروهک، توان، پشتیبانی و امکان اجرای چنین اقدامی را با توجه به مسائل پس از آن و نوع بمب به‌کار رفته که نسبت به انفجارهای مشابه، پیچیده‌تر بود، نداشتند.

پس تحلیل شما این است که این اقدام کار گروهک فرقان نبوده و منافقین عامل اصلی آن بوده‌اند؟
با وجود اینکه این اقدام کار فرقان تلقی شده بود، تحقیقات بعدی نشان داد عامل ترور شخص دیگری بوده است. معاون وقت دادستانی انقلاب تأکید کرد عامل ترور، فردی به نام محمدجواد قدیری بوده است. قدیری تحصیلکرده دانشگاه شریف و عضو قدیمی گروهک تروریستی منافقین(سازمان مجاهدین خلق) بوده که قبل از پیروزی انقلاب نیز سابقه کار تشکیلاتی با سازمان را داشته و به همین خاطر زندانی شده بود و مدتی با مسعود رجوی نیز هم‌بند بوده است. بر اساس تحقیقات بعدی معلوم شد وی عامل نفوذی اصلی این گروهک در کمیته انقلاب مستقر در (اداره دوم) ستاد ارتش کشور بوده و در سرقت اسناد مربوط به کودتای نوژه نیز دست داشته‌است.
وی پس از ترور نافرجام آیت الله خامنه‌ای در سال ۶۰ متواری شد و پس از مدتی از کشور گریخت. در سال ۱۳۶۴، نام قدیری در میان اعضای مرکزیت منافقین اعلام شد. وی تا همین چند سال پیش نیز عضو ارشد گروهک منافقین بود و در 
برنامه های شبکه ماهواره ای این گروهک (سیمای آزادی!) شرکت می کرد.

هدف منافقین از این اقدام چه بوده و چرا خودشان مستقیم مسئولیت آن را بر عهده نگرفتند؟
آیت‌الله خامنه‌ای نقش محوری در تصویب طرح عدم کفایت سیاسی بنی صدر در مجلس شورای اسلامی داشتند. همچنین ایشان در خطبه های نمازجمعه روز پنجم تیرماه ۱۳۶۰ خطاب به سران سازمان مجاهدین فرموده بودند:‌ « شما ای مجاهدین خلق! مقابله خود را با دولت و حکومت اسلامی، به حساب مقابله با ارتجاع می‌گذارید. ارتجاع با منطق اسلام یا منطق کمونیسم؟ ارتجاع در منطق اسلام یعنی ارتداد و شماها هستید که مرتجع‌اید». 
رجوی در گزارش مفصلی که در سال ۱۳۶۱ درباره وضعیت یک‌ساله گروهک متبوع خود ارائه داده بود، اعلام کرد پس از شورش مسلحانه ۳۰خرداد، اولین راهبرد این گروهک حذف سرانگشتان نظام (مسئولان) بوده و طبعاً به ترتیب اولویت می‌بایست اقدام می‌کردند و بنده اقدام منافقین در روز۶تیر و فردای آن ۷تیر۱۳۶۰ را در راستای این راهبرد می‌دانم.

اما برگردیم به سؤال شما، چرا منافقین رسماً مسئولیت این اقدام را بر عهده نگرفتند؟ سؤال دیگری را هم بنده به آن اضافه می‌کنم! چرا منافقین برای ترور آیت‌الله خامنه‌ای تا روز ۷تیرماه صبر نکردند تا مجبور به طراحی و اجرای دو اقدام مخاطره آمیز نباشند؟ 
بنده مسئله را این‌گونه تحلیل می‌کنم که آیت‌الله خامنه‌ای با توجه به محبوبیت شدیدی که در میان مردم داشتند و همچنین نقش محوری ایشان در پیروزی انقلاب و وقایع پس از آن از جمله کشف و خنثی‌سازی کودتای نوژه و طرح عدم کفایت سیاسی بنی صدر، پس از شخص امام خمینی (که در اظهارات مسئولان امنیتی وقت، منافقین حداقل یک‌بار از طریق مسعود کشمیری اقدام به ترور ایشان نیز کرده بودند که نافرجام ماند) نخستین فرد در لیست ترور سازمان بودند و با احتمال قریب به یقینی که از حضور ایشان در جلسه حزب می‌دادند، به‌خاطر اهمیت حذف ایشان برای منافقین و سهل‌الوصول بودن اقدام در مسجد ابوذر نسبت به دفتر حزب، همچنین احتمال اینکه اقدام در دفتر حزب کشف شده یا نافرجام بماند، ترور آیت‌الله خامنه ای را به صورت جداگانه طراحی و اجرا کردند؛ هرچند باتوجه به نوع مخفی‌کاری سازمان در این موضوع و تجهیزات به‌کار رفته در آن، ردپای سرویس‌های اطلاعاتی بیگانه نیز در این واقعه مشهود است.
اما اینکه چرا مسئولیت این انفجار را رسماً برعهده نگرفتند نیز دو پاسخ دارد. اینکه گفتم نقش سرویس های اطلاعاتی بیگانه در این اقدام مشهود بوده در این پاسخ نهفته است. اولین دلیل آن است که حساسیت‌ها نسبت به اقدام مشابه منافقین برانگیخته نشود و اقدام روز بعد در دفتر حزب نیز هموار شود و این پنهان کاری باتوجه به سابقه‌ای که از منافقین در ذهن داریم، مشاوره یک سرویس اطلاعاتی یا همان عملیات فریب تلقی می‌شود تا حواس‌ها به سمت فرقان پرت شود. پاسخ دوم نیز آن است که اصولاً منافقین هیچ‌کدام از اقدامات مهمی شبیه این اقدام که فضاهای تردد عمومی مردم مثل ایستگاه‌های اتوبوس و قطار، یا افراد محبوب مردمی را هدف قرار دادند، برعهده نگرفته‌اند و پذیرفتن مسئولیت اقدام ۷تیر و ۸ش��ریور نیز زمانی آشکار شد که فیلم جلسات رجوی با مسئولان اطلاعاتی رژیم بعث عراق بدست آمد.

خبرنگار: حسین محمدی اصل

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.