تحولات لبنان و فلسطین

نویسنده کودک و نوجوان در خصوص تأثیر مسائل اقتصادی بر عملکرد نویسندگان گفت: وقتی نابرابری وجود دارد چطور ممکن است با آثار ترجمه‌ای رقابت کنیم؟ زمانی که نویسنده غم نان دارد، نمی‌تواند اثر قوی تألیف کند.

نویسنده‌ای که غم نان دارد نمی‌تواند اثر خوب تالیف کند

به گزارش قدس آنلاین، ادبیات حوزه کودک و نوجوان چند سالی است که دارد جایگاهش را به آثار ترجمه‌ای که خود را در بازارهای جهانی ثابت کرده‌اند، می‌دهد. با توجه به آمار خانه کتاب، کتاب‌هایی که با موضوع کودک و نوجوان از فروردین ماه سال ۱۴۰۰ تا تیرماه سال ۱۴۰۱ چاپ شده‌اند، ۱۳ هزار و ۸۴۲ جلد کتاب تألیفی و ۹ هزار و ۱۹۳ جلد کتاب ترجمه‌ای بوده است. این در حالی است که بازار نشر در این حوزه در اختیار کتب ترجمه‌ای است. در همین راستا محمدرضا شمس نویسنده آثاری چون «پهلوان پنبه» و «دیو و چاه» و برگزیده جشنواره‌هایی چون  شهید حبیب غنی‌پور و کتاب سال گفتگویی داشته که در ادامه می‌خوانید.

ادبیات کودک و نوجوان را در دهه گذشته چگونه ارزیابی می‌کنید؟

در دهه‌های گذشته ادبیات کودک و نوجوان از لحاظ کیفی خیلی بهتر بود، چرا که کمیت بالا باعث بهبود کیفیت می‌شود. اما بخاطر وجود کرونا، گرونی خارج از عُرف و قدرت پایین خرید که الان وجود دارد؛ مقداری صنعت چاپ افت کرده است. بسیاری از ناشران برای چاپ کتاب دیگر خطر نمی‌کنند چرا که می‌ترسند سرمایه‌شان بر نگردد و متضرر شوند. این نکته به چاپ کتاب‌های خوب لطمه می‌زند. ناشران کمتر کتاب چاپ می‌کنند و رقابت به آن صورت وجود ندارد. الان مدت زیادی است که کتاب‌های من و بسیاری از نویسندگان  زیر چاپ مانده و این مدت به یک تا چهار سال کشیده شده است. وضعیت چاپ به قدری وخیم است که ناشرین دست به عصا راه می‌روند، به همین دلیل وقتی پای مقایسه به میان می‌آید باید گفت که دهه گذشته دهه بهتری نسبت به الان بوده و کتاب‌های بیشتر و بهتری چاپ شده بود. البته این دلیل نمی‌شود که گفت الان کتاب‌های خوبی تولید نشده. چون تعداد کتاب‌ها کم است به همان میزان، کتاب‌های خوب هم کم می‌شود.

به نظر شما علت اینکه آثار ترجمه‌ای در حوزه کودک و نوجوان نسبت به آثار تألیفی مخاطب بیشتری را جذب می‌کند چیست؟

یک رقابت نابرابری بین نویسندگان ایرانی و خارجی است. وقتی که به بررسی آثار ترجمه می‌پردازیم، کارهایی ترجمه می‌شوند که بهترین هستند، یعنی اگر چند میلیون اثر در کشورهای دیگر چاپ شود بهترین‌های آنان از لحاظ کیفیت چاپ، تصویرگری و محتوا گلچین می‌شود. در حقیقت این مقایسه یک قیاس نابرابر است. فروش بالای این نوع آثار هم به این دلیل است که این کتاب‌ها، بهترین کتاب‌های موجود از نظر بسیاری از منتقدان و ادیبان هستند. این‌ها همه نکاتی است که برتری آثار ترجمه را نسبت به آثار تالیفی نشان می‌دهد.

ادبیات کودک و نوجوان آنها قبل از ما شروع شده و شاید صد سالی قدمت دارد، درحالی که در ایران نوپاست. مسئله دیگر این است که کشورهایی که آثارشان را ترجمه می‌کنیم با مسئله ژانر کنار آمدند و ژانری می‌نویسند در حالی که در ایران با ادبیات ژانری برخورد خوبی نمی‌شود. ژانرهای مختلف  و همچنین کتاب‌هایی با سبک کالسکه‌ای، مقوایی، حمام و اشکال دیگر در ایران نداریم. به همین دلیل وقتی کتابی ترجمه می‌شود بخاطر تنوع، خواننده‌های بیشتری را به خود جلب کند. شاید علت کم بودن سرانه مطالعه هم همین کمبود تنوع باشد. ما به سراغ یکی دو ژانر داستان‌نویسی می‌رویم مثل داستان‌نویسی رئالیسمی و طنز و یا اگر همت کنیم به سراغ ژانر فانتزی خواهیم رفت. در ادبیات، گوناگونی کمی داریم که بتواند تنوع زیادی که بین خوانندگان وجود دارد را پوشش دهد، چرا که ما به دنبال ادبیات ژانری نمی‌رویم و خیلی از نویسندگان و منتقدان، این نوع ادبیات را عامه پسند می‌دانند و به نوعی ادبیات ژانری را ادبیات حقیری می‌دانند.

علت اینکه دیگر نشریاتی چون سروش نوجوان و کیهان بچه‌ها دیگر به صورت تخصصی برای قشر کودک و نوجوان تولید نمی‌شود چه است؟

متأسفانه بها داده نمی‌شود. در دنیا مجلات متعددی برای کودکان و نوجوانان است که در رشد ادبیات کودک و نوجوان تأثیر به سزایی دارد. متأسفانه این مجلات وجود ندارد و آن تعداد کمی هم که بودند، دارند یک به یک از بین می‌روند و بسته می‌شوند؛ مثل مجله دوچرخه، آفتاب گردان، چلچراغ، نبات، سلام بچه‌ها و پوپک دارند تعطیل می‌شوند. این عوامل به مخاطب و صنعت چاپ آسیب وارد می‌کند و باعث می‌شود که ما مخاطبان را از دست بدهیم.

سطح آثار ادبی را در قیاس با دهه ۸۰ که آثار موفق‌تری در این حوزه به چاپ رسیده را چگونه ارزیابی می‌کنید و چه سیری را پیش گرفته‌اند؟

من آینده ادبیات کودک و نوجوان را با تمامی مشکلاتی که دارد درخشان می‌بینم. نویسندگان خوبی داریم که آثارشان با تولیدات جهانی رقابت می‌کند. نسبت به دهه هشتاد خیلی جلوتر هستیم و اعتقاد دارم نویسندگانی که الان هستند کارهای خیلی درخشان‌تری از دهه هشتاد عرضه کردند؛ نویسندگانی که در سطح جهانی دیپلم افتخار گرفتند و یا در سطح ایران کارهایشان برجسته بوده مثل فریبا کلهر و محمدرضا بایرامی که مخاطبین زیادی را به خود جذب کرده و خیلی از دوستانی که کارهای خوبی تولید کرده‌اند.

نویسنده در حوزه کودک و نوجوان به نظر شما باید در چه بستری رشد کند؟

باید یک صنعت نشر قوی،که همه موضوعات در آن تعریف شده باشد و نهادهای ادبی بسیار قوی داشته باشیم که بتوانند در راستای پرورش نویسنده ادبیات کودک و نوجوان کار کنند؛ و وزارت ارشادی داشته باشیم که آثار برتر ایرانی را در سطح جهان حمایت کند و شرایطی را برای ارتباط ناشران و نویسندگان با ناشران و نویسندگان خارجی فراهم کند. بستری باید درست شود که نویسندگان داخلی رشد کند و موانع و سخت‌گیری‌ها از نویسندگان رفع شود.

جشنواره‌ها و نمایشگاه‌های متعددی که اهداف از پیش تعیین شده دارند برای رشد ادبیات کودک و نوجوان برگزار شود. نمایشگاه‌های کتاب در حال حاضر، بیشتر بازار فروش کتاب هستند. شرایطی باید فراهم شود که نویسندگان آثارشان را برای صادرات ترجمه کنند.

 من ۳۰ سال در راه آهن جمهوری اسلامی کار کردم و در کنارش می‌نوشتم، چرا که  نوشتن نمی‌توانست مخارجم را تأمین کند. من ۱۵ سال وقت صرف جمع‌آوری اثری کردم که فقط یک بار چاپ و دیگر کنار گذاشته شد، مگر می‌شود از  از این طریق زندگی کرد؛ خوب وقتی که این همه نابرابری وجود دارد چطور ممکن است با آثار ترجمه ای رقابت کنیم. زمانی که نویسنده غم نان دارد نمی‌تواند اثر قوی تألیف کند. بستر مناسب یعنی تمام امکاناتی که در صنعت نشر وجود دارد در اختیار نویسندگان و مترجمین قرار بگیرد. شش ماه بعد از پروسه طولانی چاپ تازه تازه هزینه نویسنده پرداخت می‌شود آن هم با درصدهای کمی که در قراردادها بسته می‌شود، در حالی که یک کتابفروش با ۳۵ درصد تخفیف کتاب را می‌گیرد و پخش می‌کند؛ اما به نویسنده، اگر رمان نوشته باشد ۱۳ درصد و اگر کودک و نوجوان باشد ۹ درصد پرداخت می‌شود، تازه الان با توجه به این وضعیت درصدها پایین‌تر هم آمده است.

انتهای پیام/

منبع: فارس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.