حجت الاسلام دکتر عبدخدایی در گفت و گو با قدس آنلاین با بیان اینکه در زیارت جامعه کبیره امام معرفی شده است افزود: امام در ذیل توحید در این زیارت مطرح شده است.
عبدخدایی با اشاره به اینکه دوران امامت امام دهم(ع) هم زمان با متوکل عباسی بود افزود: جهان اسلام در آن دوره در وضعیت حساس و عجیبی به سر می برد از سویی فکار مغاطه امیز و انحرافی از خارج دنیای اسلام هجوم اورده بود و به نوعی جهان اسلام در معرض یک تهاجم تمام عیار فرهنگی قرار داشت و از سوی دیگر نحله ها و افکار ملحد در داخل جهان اسلام شکل گرفته بودند که این دو گروه وضعیت جهان اسلام را تحت تاثیر خود قرار داده بودند. در چنین شرایطی امام هادی(ع) مثل امامان پیش از خود رسالت دفاع از اسلام حقیقی را بردوش داشتند.
این پژوهشگر تاریخ اسلام با بیان اینکه متوکل همواره به دنبال آن بود تا امام را تحت فشار قرار دهد، ادامه داد: متوکل با این هدف امام را از مدینه به سامرا فرا خواند و درصدد آن بود لحظه ای امام را آرام نگذارد و با ابرو و حیثیت امام بازی کند به عنوان نمونه در تاریخ آمده است که مجلس میگساری و شرابخواری راه انداخت و امام را دعوت کرد. ماموران امام را تحت فشار قرار دادند و به آن مجلس احضار کردند وقتی امام هادی(ع) وارد مجلس شد متوکل به خیال خود امام را احترام کرد و به کنار خود فراخواند و پیاله ای شراب به حضرت تعارف کرد تا اینگونه القا کند که امام هم در چنین مجلسی شرکت کرده. امام در مقابل این حرکت متوکل گفتند خدا می داند که تاکنون جسم و رگ و خون من آلوده به حرام نشده است...
متوکل به ناچار پیاله را عقب کشید. سپس متوکل به امام هادی(ع) اصرار کرد که شعر بخواند.حضرت فرمودند من خیلی کم شعر قرایت می کنم. متوکل گفت: چاره ای نیست، حتما باید شعر بخوانی.
امام از همین فرصت استفاده کردند و چند بیت شعر عبرت آمیز قرایت کردند.
امام شروع کردن به خواندن شعر.
عبدخدایی به شعار امام هادی(ع) اشاره و اظهار کرد: امام اشعاری خواندند:
باتوا علی قلل الاجبال تحرسهم
غلب الرجال فلم تنفعهم القلل
و استنزلوا بعد عز عن معاقلهم
و اسکنوا حفراً یا بئس ما نزلوا
ناداهم صارخ من بعد دفنهم
این الاساور و التیجان والحلل
این الوجوه التی کانت منعمة
من دونها تضرب الاستار والکلل
فافصح القبر عنهم حین سائلهم
تلک الوجوه علیها الدود تنتقل
قد طال ما اکلوا دهراً و ما شربوا
فأصبحوا الیوم بعد الاکل قد اکلوا...
مضمون این اشعار این است: «قله های بلند را برای خود منزلگاه کردند و همواره مردان مسلح در اطراف آنها بودند و آنها را نگهبانی میکردند، ولی هیچ یک از آنها نتوانست جلو مرگ را بگیرد و آنها را از گزند روزگار محفوظ بدارد...
سرانجام از دامن آن قله های منیع و از داخل آن حصنهای محکم و مستحکم به داخل گوداله ای قبر پایین کشیده شدند و با چه بدبختی به آن گودالها فرود آمدند.. در حالی که منادی فریاد زد و به آنها هشدار داد که: کجا رفت آن زینت ها و آن تاجها و هیمنه ها و شکوه و جلالها؟
کجا رفت آن چهره های پرورده ی نعمتها که همیشه از روی ناز و نخوت، در پس پرده های الوان، خود را از انظار مردم مخفی نگاه می داشتند..
این استاد دانشگاه افزود: امام هادی(ع) با این اشعار غیر مستقیم حال و آینده متوکل عباسی را توصیف کردند و او را از آن حس غرور و نخوت به زیر کشیدند طوری که در تاریخ آمده متوکل با این اشعار منقلب شد ظرف شرابش را به گوشه ای انداخت و شروع کرد گریه کردن.
خبرنگار: صدیقه رضوانی نیا
نظر شما