تحولات منطقه

برای اینکه فرایند کتاب‌خوانی در یک جامعه نهادینه شود باید از کودکی و نوجوانی آن را مانند دانه گیاهی در بطن ذهن و قلب فرزندانمان بکاریم تا نتایج خوب و متفاوتی نسبت ‌به وضعیت اکنون کشور بدست بیاوریم.

رؤیای یک خانه

معصومه فراهانی چنین کاری را شروع کرده است. او را مادرِ خانه ادبیات نوجوان می‌دانند؛ خانه‌ای مجازی که نوجوانان علاقه‌مند به جهان داستان‌ها و کتاب‌ها از نقاط مختلف کشور دور هم جمع می‌شوند و با هم کتاب می‌خوانند و بزرگ می‌شوند. نوجوانان علاقه‌مند به کتاب‌خوانی می‌توانند در سایت khane-nojavan.ir، صفحه اینستاگرام و گروه‌های زیرمجموعه خانه ادبیات نوجوان که به ‌صورت مجازی اداره می‌شود، گرد هم آیند. این خانه مجازی سه سالی است که فعالیت خود را شروع کرده است. در گفت‌وگویی که با معصومه فراهانی داشته‌ایم از روزگار معلمی‌اش و اداره ‌کردن خانه ادبیات نوجوان سخن گفته است که در ادامه می‌خوانید.

شما مؤسس خانه ادبیات نوجوان هستید که در فضای مجازی فعالیت مستمر و خلاقانه‌ای دارد. از ایده و مسیر راه‌اندازی خانه ادبیات بگویید.
رؤیای خانه ادبیات نوجوان از همان سالی که معلمی را آغاز کردم با من بود. دلم می‌خواست جایی باشد که بدون دغدغه تمام‌ کردن کتاب درسی و تمام‌ شدن ساعت کلاس بتوانیم با نوجوان‌های علاقه‌مند، از ادبیات بگوییم، بشنویم و بنویسیم. هیچ ‌وقت فرصت آنکه رؤیایم را روی کاغذ بیاورم و اجرایی‌اش کنم پیدا نمی‌شد. با شیوع ویروس کرونا و تعطیلی مدارس و دانشگاه‌ها فرصتی پیدا کردم تا رؤیایم را اجرایی کنم.
این بود که یک دعوت‌نامه نوشتم و شاگردانم را به خانه نوبنایی که در ذهنم ساخته بودم دعوت کردم. ۲۰ نفر از شاگردانم به دعوت‌نامه‌ام پاسخ مثبت دادند و خانه ادبیات نوجوان را با آن‌ها آغاز کردم.
نوجوان‌ها می‌گفتند به چه کلاسی نیاز و علاقه دارند و من برای آن‌ها کلاس را طراحی و معلم پیدا می‌کردم. نخستین کلاسی که گذراندیم مرورنویسی کتاب بود. نوجوان‌های خانه ادبیات می‌خواستند مهارت معرفی کتابشان از سطح عادی به سطح حرفه‌ای برسد در نتیجه مرورنویسی کتاب‌ را به صورت تخصصی یاد گرفتند. همچنین همزمان با آموخته‌هایشان برای صفحه مجازی خانه ادبیات نوجوان نیز محتوا تولید می‌کردند. حالا خانه ادبیات نوجوان در سومین سال فعالیتش قرار دارد و ۶۰ نوجوان علاقه‌مند به ادبیات در فضایی دوستانه در آن فعالیت می‌کنند؛ یاد می‌گیرند و یاد می‌دهند، از ادبیات می‌گویند، کتاب می‌خوانند و محتوای باکیفیت تولید
می‌کنند.

انس نوجوانان با کتاب و کتاب‌خوانی چه تفاوتی با کودکان و بزرگسالان دارد؟
در کودکی فرایند مطالعه و انس ما با کتاب به خانواده وابسته است. آن‌ها هستند که برای ما کتاب انتخاب می‌کنند و می‌خوانند. وقتی به دوره نوجوانی وارد می‌شویم، بیشتر کتاب‌هایمان را خودمان انتخاب می‌کنیم. می‌توانیم بدون نیاز به حضور پدر و مادر کتاب‌هایمان را بخوانیم؛ در نتیجه سرعت مطالعه‌مان بیشتر می‌شود و به دلیل مسئولیت‌های کمتری که بر دوشمان است فرصت بیشتری برای مطالعه داریم. نوجوان‌ها وقتی لذت مطالعه را می‌چشند یک پیوند جادویی بین خودشان و کتاب‌ها ایجاد می‌کنند. هیچ ‌چیز نمی‌تواند آن‌ها را از کتاب ‌خواندن جدا کند حتی در کلاس‌های مدرسه هم کتاب می‌خوانند.
بی‌اغراق می‌گویم سن طلایی مطالعه من دوران نوجوانی بود. روزهایی که در کوله‌پشتی مدرسه‌ام همیشه چند کتاب پیدا می‌شد و همه مدل کتابی می‌خواندم. درباره بزرگسالی باید بگویم با اینکه در انتخاب و خواندن کتاب‌ها مستقل هستیم اما خیلی از اوقات فرصت بی‌وقفه و یک‌نفس خواندن را نداریم.

مهم‌ترین چالش و مانع رشد و توسعه کتاب‌خوانی در بین نوجوانان را چه می‌دانید؟
یکی از چالش‌هایی که بسیار به آن برخورده‌ام این است که نوجوان‌ها مطالعه را با کتاب‌های مناسبی شروع نمی‌کنند. بعضی از کتاب‌هایی که مدرسه‌ها یا معلم‌ها به نوجوان‌ها معرفی می‌کنند، کتاب‌های ویژه بزرگسالان هستند یا کتاب‌های خیلی قدیمی که دیگر کششی برای مخاطب امروز ندارند. این انتخاب‌های اشتباه موجب شده نوجوان‌ها از مطالعه دلسرد شوند و فکر کنند همه کتاب‌های دنیا خسته‌کننده‌اند.
چالش دیگر، تفکری است که در بین بعضی از والدین و معلم‌ها وجود دارد؛ آن‌ها خواندن کتاب‌های داستانی را فعالیتی بیهوده و کم‌ارزش تلقی می‌کنند و مطالعات نوجوان‌ها را به کتاب‌های علمی، مذهبی و غیره محدود می‌کنند یا معتقدند کتاب ‌خواندن به درس آن‌ها آسیب می‌زند. این ممانعت‌ها سبب می‌شود مروجان کتاب در ترویج فرهنگ کتاب‌خوانی به مشکل بخورند. ترویج کتاب برای نوجوانان با همراهی والدین و معلمان میسر می‌شود.

برای افزایش روحیه کتاب‌خوانی نوجوانان چه کارهایی را انجام داده‌اید؟
از تجربه‌های کتاب‌خوانی خودم برایشان گفته‌ام، از تجربه‌های لذت‌بخشی که کتاب ‌خواندن در سنین مختلف برای من ساخته است، از کتاب‌هایی که دوست داشتم و از کتاب‌هایی که دوست نداشتم. این گفتن صادقانه از تجربه‌ها همیشه جواب می‌دهد و نوجوان‌ها دوست دارند خودشان را با تجربه اطرافیان همراه کنند و برای یک ‌بار هم شده، کتابی را بردارند و ورق بزنند و در دنیایش زندگی کنند.
این گفتن از تجربه‌ها محدود به گفتن شفاهی در کلاس‌ها نیست. در صفحات مجازی‌ام همیشه از این تجربه‌ها می‌نویسم و بازخوردهای خوبی می‌گیرم.
یکی دیگر از روش‌هایی که امتحان می‌کنم برگزاری کارگاه‌های همخوانی کتاب است. نوجوان‌ها را در یک گروه جمع می‌کنم و با هم کتابی انتخاب می‌کنیم و قرار می‌گذاریم تا زمانی مشخص، آن کتاب را بخوانیم و در یک جلسه در موردش صحبت کنیم. وقتی بدانی چند نفر از دوستانت همزمان با تو مشغول مطالعه کتاب هستند اشتیاق مضاعفی برای خواندن کتاب پیدا می‌کنی. می‌توانی در حین خواندن کتاب با آن‌ها در گروه گفت‌وگو کنی و در جلسه‌ای که برای بحث ‌و گفت‌وگو درباره آن کتاب است، نظرت را بگویی. سعی می‌کنم در این جلسات از نویسنده یا مترجم کتاب هم دعوت کنم که نوجوان‌ها بتوانند بی‌واسطه با آن‌ها گفت‌وگو کنند. این دیدار با نویسنده و مترجم برایشان بسیار هیجان‌انگیز
است. راهکار بعدی من برگزاری کلاس‌ها و کارگاه‌هایی است که آن‌ها را به طور غیرمستقیم به کتاب‌ها وصل می‌کند مثلاً در کارگاهی که برای سفرنامه‌نویسی داشتیم به آن‌ها سفرنامه‌های مختلفی معرفی شد و اشتیاق مطالعه این نوع کتاب‌ها در وجودشان بیدار شد. یا در کلاس شعرخوانی تکلیفی داشتند که هر هفته آن‌ها را به کتاب‌ها وصل می‌کرد.

آینده‌ خود را در خانه ادبیات نوجوان و دنیای معلمی چگونه می‌بینید؟
دوست دارم تا وقتی زنده‌ام معلم نوجوان‌ها بمانم.درباره خانه ادبیات نوجوان دلم می‌خواهد خانه ادبیات بزرگ شود و همه نوجوان‌هایی که دل در گرو ادبیات دارند ما را بشناسند و عضوی از خانه دوست داشتنی ما باشند.

خبرنگار: فاطمه نعمتی

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.