علوم انسانی در ایران چندان مورد توجه نیست. این موضوع هر از گاه از سوی مسئولان و مدیران آموزشی کشور مطرح میشود. اما چندی پیش دکتر زلفیگل، وزیر علوم از بیتوجهی به علوم انسانی در مدارس سمپاد گفته بود.
وی میگوید: علوم انسانی در دبیرستانهای تیزهوشان هیچ جایی ندارد، از همان اول گفتهایم علوم انسانی برای کشور مهم نیست.
وی مهرماه سال گذشته نیز گفته بود: کشورهای پیشرفته دنیا نخبهترین افراد را برای رشتههای علوم انسانی انتخاب میکنند. اما جای این گله وجود دارد که مدارس تیزهوشان ما در رشتههای علوم تجربی و ریاضی دانشآموز میپذیرند ولی برای رشتههای علوم انسانی دانشآموز نمیپذیرند.
اکنون پرسش این است آیا واقعاً وزارت آموزش و پرورش در بسترسازی و هدایت نخبگان و استعدادهای برتر به سمت رشتههای علوم انسانی کوتاهی میکند و آیا آنطور که زلفیگل میگوید هنوز رشتههای علوم انسانی در دبیرستانهای تیزهوشان جای ندارند؟
سمپاد، علوم انسانی دارد
دکتر مهدی نوید ادهم، دبیرکل سابق شورای عالی آموزش و پرورش در پاسخ به قدس میگوید: اتفاقاً در دبیرستان تیزهوشان رشتههای علوم انسانی طراحی شده و استعدادهای برتر علوم انسانی در این مدارس جذب میشوند، حتی مدارس دولتی فرهنگ در استانهای مختلف به آموزش دانشآموزان بااستعداد علوم انسانی میپردازند. با وجود این، استقبال استعدادهای برتر از رشتههای علوم تجربی، مهندسی و فنی و حرفهای بیشتر از رشتههای علوم انسانی است. البته الان در برخی مناطق کشور رشته ریاضی در متوسطه دوم و پس از آن یعنی در دانشگاه هیچ داوطلبی ندارد چون همه دانشآموزان با استعداد به رشته علوم تجربی گرایش پیدا میکنند چون احساس میکنند رشتههای پزشکی، پیراپزشکی، پرستاری و امثال آن، درآمدهای بیشتری دارند بنابراین در انتخاب رشته اگرچه مدارس و معلمان نقش دارند اما عنصر اصلی نیستند. از این رو نباید مشکل کمتوجهی به علوم انسانی را فقط متوجه آموزش و پرورش بدانیم.
ادهم با بیان اینکه در توزیع دانشآموزان بین رشتههای مختلف مثل تجربی، ریاضی، فنی و حرفهای و مانند آن، علوم انسانی درصد بالایی دارد، میگوید: اما بسیاری از این دانشآموزان وقتی به مقطع دانشگاه میرسند علوم انسانی را ادامه نمیدهند و از رشتههای دیگر سر در میآورند. بنابراین مشکل کمیت نیست؛ کیفیت است. وقتی استعدادهای برتر به رشتههای علوم انسانی هم گرایش پیدا میکنند که احساس کنند حضور در این رشته آینده خوش اقتصادی دارد. البته برخی از رشتههای علوم انسانی مثل حقوق و روانشناسی و تا حدودی هم رشته مدیریت مشتری دارند اما در سایر گرایشها شاهد چنین چیزی نیستیم.
آموزش و پرورش کمتوجهی نکرده است
دکتر بهنام بهراد، عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش نیز از پذیرش دانشآموزان رشته علوم انسانی در مدارس استعدادهای درخشان میگوید و میافزاید: علوم انسانی یکی از رشته گرایشهای مدارس سمپاد است و نتایج کنکور امسال نشان میدهد بیشتر رتبه های برتر از این مدارس بودهاند. هم اکنون حتی در المپیادهای علمی هم المپیاد علوم انسانی را داریم.
وی ادعای کمتوجهی وزارت آموزش و پرورش به علوم انسانی را رد میکند و میگوید: البته در یک مقطعی صحبت این بود چرا مثلاً مدارس سمپاد برای رشتههای ریاضی و تجربی وجود دارد؛ اما برای رشتههای علوم انسانی نیست؛ اما چند سالی میشود رشتههای علوم انسانی در این مدارس هم تأسیس شده و هم توسعه یافتهاند. البته شواهد متقن بینالمللی وجود دارد که این روش توسعه مدارس استعدادهای درخشان به نظام آموزش و پرورش عمومی آسیب میزند. مطالعات بینالمللی مانند پیزا، تیمز و پرلز که روی حدود ۸۰ کشور اجرا میشود، نشان میدهد خالی کردن مدارس دولتی از دانش آموزان قوی به پیشرفت تحصیلی دانش آموزان متوسط و ضعیف و در نهایت نظام آموزش عمومی آسیب جدی وارد میکند. در هر حال، به نظر میرسد راه علمی و درست نگهداری مدارس استعدادهای درخشان و رشته های آموزش و پرورش در همین وضعیت موجود و جلوگیری از گسترش آن و در کنار آن، ایجاد نظام آموزش تلفیقی پرورش استعداد از دوره ابتدایی است که میتواند با توجه به عملکرد خوب سمپاد، به این سازمان سپرده شود.
بهراد با اشاره به اینکه مشکل اصلی نظام آموزشی کشور توسعه علوم انسانی نیست بلکه کیفیت آموزشی است، میافزاید: در چند دهه اخیر کیفیت آموزشی در ایران بهشدت سقوط کرده است؛ برای مثال نتایج آزمون تیمز که مربوط به ریاضیات و علوم تجربی است و ربطی به علوم انسانی ندارد نشان میدهد زیر متوسط بینالمللی هستیم یا در آزمون پرلز که سطح پیشرفت خواندن و نوشتن دانشآموزان کشورهای شرکتکننده را نشان میدهد پایینتر از میانگین کشورهای شرکتکننده قرار داریم. بنابراین، مشکل نه در توسعه علوم انسانی بلکه در تعمیق علوم انسانی، علوم تجربی و ریاضی است.
وی درخصوص بهبود کیفیت آموزشی هم میگوید: براساس گزارش فرهنگستان علوم فقط ۳/۲درصد درآمد تولید ناخالص ملی صرف آموزش و پرورش میشود درحالی که میانگین جهانی آن بیش از ۵درصد است. یعنی در آموزش و پرورش سرمایهگذاری لازم را نمیکنیم. حقوق ماهانه یک معلم ایرانی ۵میلیون تومان – حدود ۲۰۰ دلار – است؛ اما میانگین جهانی حقوق معلم ۲هزار و ۵۰۰ دلار است؛ حتی در کشورهایی هم که حداقل حقوق را به معلمان خود میدهند بین هزار تا هزارو ۵۰۰ دلار است. شما از معلمی با حقوق ۲۰۰دلار در ماه چه انتظاری دارید تا در آموزش، کیفیت داشته باشد؟ به قول یکی از بزرگان حوزه آموزش در جهان «کیفیت هیچ نظام آموزشی، از کیفیت معلمان آن فراتر نمیرود». هرقدر کیفیت معلمان و استادان بالا باشد کیفیت نظام آموزشی نیز بیشتر خواهد بود.
نگاهی درازمدت میخواهیم
بهراد در همین زمینه میافزاید: کیفیت آموزش و پرورش و آموزش عالی در کوتاه مدت دگرگون نمیشود، مثلاً سنگاپور از دهه ۶۰میلادی شروع به سرمایهگذاری و اصلاح نظام آموزش و پرورش خود کرده است و پس از نیم قرن توانسته سرآمد کشورهای جهان شود. بنابراین یکی دیگر از مشکلات ما نداشتن نگاه درازمدت به آموزش و پرورش و آموزش عالی و بیتوجهی سیاستگذاران به تغییرات مدیریتی است، بهطوری که در همین چند سال اخیر چند نفر بر صندلی وزارت آموزش و پرورش تکیه زدهاند و به همین دلیل مدیران سطوح عالی در نظام آموزشی کشور برنامههای سه چهار ساله تهیه و اجرا میکنند درحالیکه برنامههای کوتاهمدت قابلیت تغییر و ارتقای کیفیت در نظامهای آموزشی را ندارند. از سوی دیگر بحث تخصص و شایستهسالاری بسیار مهم است. در واقع کسانی میتوانند تغییرات مثبت در نظام آموزشی ایجاد کنند که از متخصصان و سرآمدان آن حوزه باشند تا فهم و شناخت علمی و درستی از مسائل نظام آموزشی و چگونگی مواجهه با آنها داشته باشند.
هر چه کیفیت نظام آموزشی کمتر باشد، دانش آموختگان آن فقر مهارتی بیشتری خواهند داشت. فقر مهارتی نیز منجر به افت تحصیلی، افزایش ترک تحصیل و خسارتهای جبرانناپذیر اقتصادی، اجتماعی، بهداشتی و فرهنگی برای کشور خواهد شد.
خبرنگار: محمود مصدق
انتهای پیام/
نظر شما