تحولات لبنان و فلسطین

سیدامیرحسین قاضی‌زاده هاشمی ۲۵ فروردین ۱۳۵۰ در شهر فریمان خراسان رضوی به دنیا آمد. تحصیلات خود را در رشته پزشکی به‌پایان رساند و اکنون متخصص گوش و حلق و بینی است.

مأموریت ما منزلت‌بخشی به خانواده شهداست

به گزارش قدس آنلاین، او در سال۱۳۸۶ توانست از حوزه انتخابیه مشهد به دوره هشتم مجلس شورای اسلامی راه پیدا کند. همچنین در دوره‌های نهم، دهم و یازدهم نیز نماینده مردم مشهد در مجلس بود. قاضی‌زاده هاشمی در دوره‌های نهم و دهم مجلس شورای اسلامی، دبیر هیئت رئیسه مجلس و در دوره یازدهم، تا خرداد۱۴۰۰ نایب رئیسی اول مجلس را بر عهده داشت. او در انتخابات ریاست‌جمهوری۱۴۰۰ نامزد تصدی این پست شد اما مردم ایران سیدابراهیم رئیسی را به‌عنوان سکاندار راهی پاستور کردند. باوجود این، قاضی‌زاده از فرصت تبلیغات تلویزیونی استفاده کرده و بخشی از برنامه‌های اصلاحی خود را برای مردم ارائه داد. با خاموش شدن تنور انتخابات، رئیسی از ۲۱ شهریور ۱۴۰۰ کلید ساختمان ۱۰طبقه بنیاد شهید را به ‌او داد تا دستی به سر و روی این نهاد عریض و طویل بکشد. در آستانه یک‌سالگی مدیریتش به‌سراغ او رفته‌ایم و درباره میزان موفقیتش از او پرسیده‌ایم.

پیش از عهده‌دار شدن مسئولیت بنیاد شهید، نگاهتان به این مجموعه چگونه بود و پس از اینکه وارد شدید آیا این نگاه تغییر کرد؟
البته من از بیرون مجموعه وارد نشدم. درست است که مسئولیتی در بنیاد نداشتم، اما در گذشته (۲۰ سال پیش) بنده برای بنیاد جانبازان کار می‌کردم؛ هم پزشک بودم و طبابت می‌کردم با بچه‌های اعصاب‌ و روان و با بچه‌های نخاعی در ارتباط بوده و هستم؛ مدتی هم معاون بهداشت و درمان بنیاد بودم. از طرفی به دلیل جانبازی در تمام این سال‌ها بالاخره جزو خانواده‌ ایثارگران بودم. از طرفی هم در این ۱۴ سالی که در مجلس و نماینده مردم بودم، یکی از اقشاری که مرتب با آن‌ها در ارتباط بودیم و مسائلشان را در مجلس دنبال می‌کردیم، ایثارگران عزیز بودند. مثلاً بنده به تصویب نهایی قانون جامع ایثارگران، قانون برنامه ششم، قانون احکام دائمی در حوزه‌ ایثارگران کمک کردم و همین هم سبب ارتباط مستمر و مستقیم من با این خانواده‌ها بود. پس من هم این جامعه را می‌شناختم و هم مشکلاتشان را می‌دانستم و هم اینکه جاهایی که بنیاد شهید خوب عمل کرد و جاهایی که از آن مبانی و اصول اولیه‌اش به انحراف رفته بود، می‌دانم و شناخت اجمالی، کلی و کلانی از موضوع داشتم.

اکنون هم که به بنیاد آمدم، به طور مفصل در همان ابتدا وقت گذاشتیم هم از اجزای بنیاد شهید و هم در ارتباط با ساختار جمعیت جامعه هدفمان گزارش تهیه کردیم. قوانینی که باید انجام می‌دادیم را بررسی کردیم؛ یعنی بنده دو ماه روی تهیه گزارش شناخت همه‌جانبه از بنیاد متمرکز شدم و شاید جامع‌ترین گزارش شناخت و برنامه تحول و برنامه عملیاتی بنیاد هم براساس آن تهیه شد. ما برای حدود ۳ هزار و خرده‌ای خدمت برنامه عملیاتی تهیه کردیم و بودجه براساس آن تخصیص داده می‌شود. به طور کلی نمی‌توانم بگویم وقتی به بنیاد آمدم خیلی تصوراتم نسبت به بنیاد عوض شد. همان چیزهایی که پیشتر تصور می‌کردم ولی عمق آن بیشتر است؛ یعنی درکم از ابعاد موضوع بیشتر شد.

به نظرتان چه بخش‌هایی در بنیاد شهید و امور ایثارگران نیاز به تغییر و تحولات اساسی دارد؟
درواقع همه‌اش! به نظر من بنیاد شهید دچار یک انحراف از مأموریت‌های ذاتی‌اش شده است؛ مأموریت‌های ذاتی که امام و رهبر معظم انقلاب مطرح کرده‌اند. نسبت ما با این‌ها یا کلاً در جهت عکس است و یا اندکی از آن مسیر را دارد طی می‌کند. مثلاً فرض کنید ما منزلت را تنزل دادیم به معیشت! ‌خود این، ضد آن مأموریت ذاتی شده است. یعنی وقتی شما به یک جامعه‌ای که قرار است به آن‌ها منزلت دهید نگاه معیشت‌جویانه داشته باشید، منزلتش را تخریب کردید. نظامی که قرار بوده این کار را بکند، نتوانسته این کار را به درستی انجام دهد. موضوع بنیاد ترویج فرهنگ ایثار و شهادت بود. موضوع آن ایجاد مرجعیت برای خانواده ایثار و شهادت بوده است. موضوع آن کادرسازی برای نظام بوده است. کادرسازی که می‌گویم، منظورم دریافت پست‌های سیاسی نیست. کسی که روحانی محله‌ خودش و مرجع معنوی آن محله است درواقع کادر آن محله است و کُنش اجتماعی مثبت دارد. وگرنه الان مدیران سابق بنیاد که خیلی زحمت کشیدند، فهرست بلند بالایی از خدمات می‌توانند به شما بدهند گو اینکه من هم الان چنین فهرستی را دارم؛ یعنی من هم از همان جنس گزارش می‌توانم ارائه بدهم؛ ما واحد به واحد از ۳۵ واحد گزارش دریافت کردیم که می‌توانم به شما بگویم. مثلاً در همین یک سال، در حوزه اشتغال ۱۰درصد اعتبارات اشتغال را برای ایثارگران گرفتیم، دیدار چهره به چهره و مردمی فراوان، بحث استخدام فرزندان، بحث تبدیل وضعیت فرزندان و از این دست.

این منزلت‌بخشی نیاز به یک انقلاب سازوکاری دارد که در دستورکارمان قرار داده‌ایم و ضمن رسیدگی به امور جاریه، در ساختار سازمان و فرایند (هر دو) ورود کرده‌ایم. یعنی داریم چارت تشکیلاتی‌مان و شکل اداری سازمان را تغییر می‌دهیم. در بحث فرایند هم آیین‌نامه‌های تمام قوانین و مقرراتی که احصاء کردیم را در دولت به تصویب می‌رسانیم که تصویب این آیین‌نامه‌ها کمک می‌کند آن جهت‌گیری را براساس سیاست‌های جدید تنظیم کنیم.

فکر می‌کنید این حرکت چقدر زمان می‌خواهد؟
ببینید! اصلاح قوانین، تبدیل قوانین موجود به سیاست‌های ابلاغی حضرت آقا کمی زمان نیاز خواهد داشت. چون شما وضع موجود را می‌خواهید به وضع دیگری تبدیل کنید. وضع موجود چسبندگی ایجاد کرده است چون این انحراف‌ها به هر حال هر کدام چسبندگی ایجاد می‌کند. کسانی هستند که انگیزه دارند در فضای مجازی پول خرج کنند و کار تخریبی بکنند. این‌ها مثل همان طلحه و زبیرها هستند که وقتی آمدند دیدند امیرالمؤمنین چه کار کرد وارد دعوا با ایشان شدند.

در ماه‌های گذشته تجمعات صنفی در حوزه بنیاد شهید دیده شد. دلیل این تجمعات چه بود؟
البته ما امسال تجمعی نداشتیم. اما به طور سنتی این را به شما بگویم که ما یک جریان مطالبه‌گر صنفی قوی در حوزه ایثارگری داریم که این‌ها پیگیر نیازهایشان هستند. بالاخره خودشان را محق می‌دانند و پیگیر هستند. عمده تجمعاتی که انجام می‌شود از این جنس است. البته ممکن است این وسط هم چهار نفر دنبال داستان‌های خودشان باشند ولی عمده این تجمعات از جنس مطالبات صنفی بود که امیدوار بودند در این دولت به آن توجه شود که انصافاً هم دولت در بودجه اول توجه خاص به حوزه ایثار و شهادت کرد؛ یعنی بودجه ما از ۳۱ هزار میلیارد تومان به بیش از ۵۰ هزار میلیارد تومان افزایش پیدا کرد. ما ۲۰ هزار میلیارد تومان بدهکاری به دستگاه‌های مختلف داریم که برای آن سهم جداگانه دیده شده و مجلس و دولت توجه کردند. البته کشور مشکل مالی دارد. سازمان برنامه می‌گوید درآمدهای من حاصل نشده است و آن‌قدر پول که باید خرج کنیم را بدست نیاوردیم. پول نداریم که بدهیم. این مسئله یک مقدار در روند اجرایی مشکل ایجاد کرده است. در واقع مسئله‌ ما عدم تصویب منابع نیست؛ بلکه عدم حصول منابع است؛ یعنی هزینه‌ها پیش‌بینی شده است؛ جز یک مورد که بحث حداقل حقوق کارگران بود که پس از بودجه تصویب شد، از این یک مورد که بگذریم سایر موارد پیش‌بینی شده است.

برخی می‌گویند می‌توانستیم یک‌سری مسائل را اصلاً وارد مباحث ارزشی نکنیم.
آخر جنگ ما جنگ ارزشی بوده است. جنگ ما جنگ خاص است؛ در وصیت‌نامه شهدا هیچ کس نمی‌گوید من برای نان و آب جنگیدم. هیچ کس نمی‌گوید برای شغل جنگیدم. نمی‌گوید برای اینکه به من وام ازدواج می‌دهید، جنگیدم. می‌گوید برای دفاع از اسلام جنگیدم. شما به جز کلمه‌ اسلام، به جز پیروی از امام چیز دیگری نمی‌بینید. یکی از انحراف‌ها دقیقاً همین جایی است که شما می‌گویید. شما پرسیدید مشکل بنیاد چیست؟ مشکل بنیاد در این انحراف مفهومی است. ما یک نهاد انقلابی و دینی هستیم. اینجا بنیاد شهید انقلاب اسلامی و بنیاد ایثارگران انقلاب اسلامی است. یعنی اگر انقلاب اسلامی نباشد، این مفهوم شهادت و ایثار هوا می‌رود. یکی از انحراف‌های مبنایی دقیقاً همین جاست و شاید اصلی‌ترینش همین جا باشد که به جز انقلاب چیز دیگری وجود ندارد.

در تمام دنیا نیروهای مسلحشان یک بخشی برای کهنه‌سربازهایشان دارند. ایثار همچنان ادامه دارد. شهید هنوز شهادتش در حال غلیان است و زنده است. شهادت موجود است و برای گذشته نیست. در این فضا باید این را دید. تغییر نگاه عامل این انحراف‌هاست. بنیاد شهید و امور ایثارگران انقلاب اسلامی یک بنیاد معادگراست و در اصل موضوعش معاد است. آن انحراف اینجاست. وقتی شما یک سازمانی که برای ابدیت است را تبدیل به عابربانک کنید که مشکل امروز شما را حل کند (نمی‌خواهم بگویم وظیفه‌ نداریم. اشتباه نشود) به کل کارکرد آن عوض می‌شود. اینجاست که من می‌گویم قرار نبوده ما یک سازمان امدادی در کنار سایر سازمان‌های امدادی و معیشتی باشیم.

در چند سال اخیر برخی حواشی درباره شرکت‌ها و سازمان‌های بنیاد مطرح شده است. امروز که وارد بنیاد شهید شدید، این حواشی را تا چه حد به واقعیت نزدیک می‌بینید؟
خب، این هم یکی دیگر از انحراف‌های ماهوی است. اینکه یک نهاد انقلابی، فرهنگی، اجتماعی چرا باید شرکت‌داری کند؟ بله؛ ممکن است بگویند این شرکت‌ها را به شما دادند که از محل درآمدش به این خانواده‌ها رسیدگی کنید. خب این چه طرز حکمرانی است؟ ما یک خزانه‌داری کل داریم. الان از محل پول نفت و از بودجه عمومی به من پول می‌دهند، مگر باید به من شرکت نفت را بدهند؟ این کار تخصصی است که سازمان تخصصی خودش را می‌خواهد و چارچوب می‌خواهد. سال‌هاست پس از مطرح شدن اصل ۴۴ گفته‌اند که این بنگاه‌ها را باید خصوصی و برون‌سپاری کنید. همین اصل، برای بنیاد شهید هم مطرح است. ما یک سازمان تخصصی در حوزه فرهنگی اجتماعی هستیم. موضوع ما در حوزه فرهنگی، فرهنگ ایثار و شهادت است و در حوزه‌ اجتماعی، رسیدگی به منزلت و کرامت این خانواده‌هاست و بودجه‌ آن را هم باید دولت تأمین کند. مثل آموزش‌وپرورش؛ این صندوق ذخیره فرهنگیان که آویزان آموزش‌وپرورش کردند، به جز مشکل و فساد از داخل آن، چیز دیگری بیرون آمده است؟ بانک آینده و...، کدام یکی از این مجموعه‌ها اکنون سالم هستند؟

دلیل ایجاد این فساد و انحراف از کارکرد اصلی را در چه می‌دانید؟
علت، اختلال در حکمرانی است. ما در طبقه‌بندی حکمرانی مشکل داریم. یک اصل این است که بنده به عنوان رئیس بنیاد شهید باید بنیاد شهید را از بنگاه‌داری خارج کنم. در این ایامی که دارم این کار را انجام می‌دهم و کار سختی هم هست چون باید سالم‌سازی و تروتمیزش کنم و آن را سر جای خودش قرار دهم که ما هر دو کار را داریم با هم انجام می‌دهیم. بنگاه به بنگاه به نوبت. در بانک دی، در بیمه دی، در صندوق اندوخته‌ شاهد، سازمان اقتصادی کوثر، سازمان املاک کوثر، سازمان سیاحتی کوثر و... تا جایی هم که دل شما بخواهد از این شرکت‌ها و زیرمجموعه‌ها داریم. ما مجمع الجزایری از مراکز با ابعاد کوچک هستیم؛ یعنی ما در بنیاد شهید همه‌چیز داریم به اندازه یک بند انگشت. این خوب نیست. این نشان می‌دهد که ما همه‌کاره و هیچ‌کاره هستیم.

یک مقدار قضیه را باز می‌کنید؟ مثلاً الان سازمان اقتصادی کوثر چه اتفاقی برایش خواهد افتاد؟
سازمان اقتصادی کوثر ۴۰ شرکت دارد. ما سه تا راهبرد (تغییر رویکرد) داریم.
۱) آن دسته از بنگاه‌هایی که ذی‌نفعانش اشخاص هستند. مالکیت این بنگاه‌ها دست اشخاص است و مدیریت آن دست ماست؛ مثل صندوق اندوخته شاهد و بانک دی. مدیریت این‌ها را به سهامداران واگذار کنیم.

۲) آن دسته از بنگاه‌هایی که مأموریت ما هستند؛ مثلاً ما بیمارستان داریم که دارد به خانواده ایثارگران خدمت می‌دهد. آسایشگاه داریم. این‌ها را به طور غیرانتفاعی اداره کنیم. یعنی محلی برای پول درآوردن نباشند. یعنی اگر ما یک هتلی در مشهد داریم، فقط باید خانواده ایثارگران از آن استفاده کنند و نباید محل کاسبی و درآمد برای بنیاد باشد. هدف آن خدماتی است.

۳) بنگاه‌های غیرمأموریتی؛ یعنی بنگاه‌هایی که در راستای مأموریت‌های بنیاد شهید نیستند. مثلاً نیروگاه یا مرغداری و یا گوسفندداری و آبزی‌پروری. این‌ها کجا در راستای مأموریت فرهنگی و اجتماعی ماست؟ یعنی هدف خروج از بنگاه‌داری و رفتن به سمت سهام‌داری است. سهام‌داری غیرمدیریتی؛ یعنی ما بنگاه‌داری‌ها را واگذار می‌کنیم و سهامدار غیرمدیریتی می‌شویم. مثلاً الان با عنوان تأدیه بدهی دولت به ما، از محل پالایشگاه شازند به ما سهام (سهام غیرمدیریتی) داده شده است. یا ما از محل فروش این سهام کسب درآمد می‌کنیم و یا از محل سودی که سالانه می‌دهد. از این به بعد ما درگیر بنگاه و سهام و فساد و شفافیت و غیره‌اش نیستیم؛ ولی آن‌هایی که اداره‌اش می‌کنند باید باشند.
این راهبرد سه‌گانه ما درخصوص کل بخش‌های اقتصادی‌مان است.

استخدام‌ها از جمله موضوعات مورد پرسش در رابطه با بنیاد شهید است؛ گویا روند استخدام‌ها به این شکل است که هیچ کس خارج از حیطه محدوده فرزندان یا خانواده شهدا و ایثارگران وارد مجموعه نمی‌شود. آیا این موجب نمی‌شود آن مجموعه دچار ضعف شود؟ یعنی آیا به نظر شما همچنان خانواده‌ بزرگ بنیاد شهید و خانواده‌ شهدا خودشان می‌توانند امور اداری خودشان را برعهده بگیرند؟
این پرسش شما دو بخش دارد؛ یک بخش آن این است که وقتی شما یک بنگاه اقتصادی دارید و این طرف هم مشکل اشتغال دارید، خانواده ایثارگران به طور طبیعی می‌گویند تو که مسئله‌ ما را در عالم نمی‌توانی حل کنی، حداقل در این بنگاهی که دست خودت است بچه‌های ما را سر کار ببر. بالطبع توقع شکل می‌گیرد. حالا سر اینکه ما اصلاً بنگاه‌داری داشته باشیم، حرف داریم. شما رئیس بنیاد باشید چه کار می‌کنید؟ غیر از این عمل می‌کنید؟ می‌گویید من که نمی‌توانم همه مسائل را حل کنم.

بخش دوم پرسش این است که آیا ایثارگران ظرفیت و توانایی مدیریت را دارند؟ ما می‌گوییم توانایی مدیریت کشور را دارند. اینکه ما چگونه آدم این را انتخاب می‌کنیم بحث دیگری است، ولی ما اکنون بنگاه‌داران بزرگ و موفقی در کشور داریم که ایثارگر هستند و برای چند هزار نفر شغل تولید کردند و سر کار بردند، یا فرزندانشان؛ فرقی نمی‌کند.

مهم این است آدم‌هایی که شما به کار می‌گیرید افرادی باشند که توانمند باشند. پرسش این است که آیا در بین ایثارگران این افراد هستند؟ می‌گویم، بله. در ابعاد اجرایی، مدیریت، اقتصادی و آموزشی ۵/۳ میلیون نفر جامعه هدف ما هستند (غیر از رزمندگان). در این ۵/۳ میلیون نفر، ما در گروه‌های مختلف مدیران بسیار خوب و موفقی داریم. کارشناسان خوب و موفقی داریم. منتها آن مدیری که در کوثر نشسته، باید بتواند بهترین‌های این‌ها را برای کار خودش انتخاب و جذب کند. این مهم است که بر این اساس یک کارهایی کردیم؛ یعنی سامانه امساک و فراخوان و ارزیابی. توصیه من این است بروید از کارهایی که در این دوره‌ جدید (من به قبل کار ندارم) رخ داده گزارش تهیه کنید؛ امروز براساس یک نظاماتی افراد را انتخاب می‌کنیم؛ یعنی حتماً بیایند آزمون بدهند و حتماً باید به کانون ارزیابی بیایند.

اتفاقاً یکی از مطالبات خانواده‌های شهدا و ایثارگران بحث اشتغال فرزندانشان است. اینکه می‌آیند در آزمون شرکت می‌کنند و پذیرش و این‌ها طی می‌شود اما هنوز استخدام نشدند!
درباره فرزندان شهدا و جانبازان ۷۰درصد که ۳۳ هزار نفر هستند، قانون یک دستوری داده است. ما یک آزمون برگزار کردیم و آزمون دوم هم در شرف برگزاری است. سازمان اداری استخدامی کار خودش را کرده و برای تأمین اعتبار به سازمان برنامه رفته است. در همین درگیری‌های اداری است. به نظر من انجام می‌شود چون به هر حال هم تکلیف قانونی است و هم بالاخره این‌ها مراحل قانونی را طی کردند.

در خصوص فرایند زمانی باید تأمین بودجه شود. از نظر ما که تمام شده است و حتی گذشته است چون این‌ها درگیر تأمین منابع اعتباری هستند. یکی از کارشناسان دولت شرطی گذاشته بود که شرط نادرستی بود که شما بروید از محل بازنشسته شدن افراد بگیرید. گفتیم بازنشسته شدن به جای خودش و این هم به جای خودش، چون این‌هایی که قبول شدند معلوم نیست در سازمانی باشند که بازنشسته داشته باشد. شما باید برای آن‌ها کارسازی کنید. داریم پیگیری می‌کنیم، ان‌شاء‌الله به نتیجه برسد.

یکی از اقدام‌های بنیاد طی چند ماه اخیر، رسیدگی به بحث حقوق معیشت جانبازان بود. برخی‌ها هم از قطع این کمک گلایه‌مند و شاکی هستند و بعضی‌ها هم دنبال این هستند که دوباره برقرار کنند. برنامه‌تان برای این‌ها چیست؟
ابتدا ما براساس قانون باید به جانباز معسر بدون شغل درآمد بدهیم. برپایه قانون هر ۶ ماه یک بار باید از دستگاه‌های مختلف استعلام بگیریم و ببینیم کسی جای دیگر شاغل است یا خیر. کسی که جای دیگری شاغل باشد، مشمول این قانون ما نمی‌شود؛ بنابراین هر ۶ ماه یک بار وقتی پاسخ استعلام می‌آید، اگر کسی جایی شاغل باشد حذف می‌شود چون یک نفر نمی‌تواند دو تا حقوق بگیرد. مثلاً فردی که از ساتا یا صندوق تأمین اجتماعی دارد حقوق می‌گیرد، از ما نمی‌تواند حقوق بگیرد. ما از تمام مؤسسه‌ها استعلام می‌گیریم. وقتی در استعلام کسی جای دیگری شاغل باشد، از فهرست ما حذف می‌شود. مابه‌ازای آن، پشت نوبتی‌ها اضافه می‌شوند. در این ایامی که ما بودیم، حدود ۲هزارو۵۰۰ نفر قطع شدند و ۶ هزار نفر جدید اضافه شدند یعنی آن ۶ هزار نفری که پشت نوبت بودند. تقریباً تمام آن‌هایی که در دهک یک و جزو مستضعف‌ترین‌ها بودند و شغل و درآمدی نداشتند و پشت‌نوبتی بودند اکنون کمک معیشتی‌شان را برقرار کردیم. تک‌تک کسانی که کمک معیشتی برایشان برقرار شده، از پیش یک تعهدی دادند و اظهار کردند که جای دیگری شاغل نیستند. بعد که ما استعلام می‌گیریم و می‌بینیم نخیر، ایشان مثلاً در فلان سازمان دارد حقوق می‌گیرد. به نظر شما او می‌تواند شاکی باشد؟

خبرنگار: سید احمد موسوی

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.