چرا به حضرت رضا(ع) غریب میگویند؟ غریب شاید چند تا معنا داشته باشد. شاید یکی از معانی غریب این باشد که کسی درد آن شخص را نداند و از درد او مطلع نشود. آن زمان ظاهراً خیلی حضرت رضا(ع) را احترام میکردند، سکه به نام ایشان زده بودند... شیعیان در بازار میرفتند، میدیدند که سکه به نام حضرت رضاست ...السّلطان ابو الحسن علیّ بن موسی الرّضا. اما حضرت در درونش یک غربتی داشت... در روایت داریم بعضی وقتها میگفتند: خدایا اگر نجات من در مرگ من است، مرگ من را برسان. از خدا مرگ میخواستند... روایت است که در داخل آبانار به حضرت زهر دادند... این زهر خیلی در بدن مبارک ایشان اثر کرد. این بدن مثل برگ گل میلرزید...
مرثیه باید صحیح خوانده شود... این همه سیل ذاکرین را که روضه هم میخوانند من چیزی نمیتوانم بگویم... البته یک تذکراتی داده میشود گاهی وقتها اما باید اینها به خود بیایند و صحیح بخوانند... روضه اگر میخوانیم، صحیح بخوانیم...اهل بیت هم صحّه میگذارند... دعبل خزاعی میدانید شاعر بسیار مقتدری بود، روزی آمد خدمت امام رضا(ع) و عرض کرد: آقا من مصائب شما را به شعر درآوردم، آقا فرمود: «هَاتِهَا»... بهبه، معطلی ندارد... بیاور... آقا مثل کوهی از وقار و نور نشسته بود، خادم پشتسر آقا ایستاده بود، میگفت: دعبل شروع کرد. من دیدم چند دفعه حال حضرت بد شد. به دعبل اشاره میکردم که نگو. متوقّف باش... خود حضرت چشم خود را باز میکرد، میگفت: دعبل ادامه بده. دعبل اول از مدینه شروع کرد... عرض ادب به مدینه کرد. بعد اشعاری خواند درباره حضرت فاطمه(س)، ماجرای کربلا... دیدند ناله حضرت رضا(ع) بلند شد... خادم ترسید حال آقا بدتر بشود، به دعبل اشاره کرد، دعبل قصیده را متوقف بکن. آقا فرمود: ادامه بده. در قصیده دعبل آمده: «دختر پیغمبر... فرزندان تو مثل ستارگان آسمان پخش شدند. هر کدام یک جا افتادند. چهار تا از این ستارهها در بقیع هستند. یکی از این ستارهها در کربلاست... یکی از آنها در کاظمین ... دعبل اشاره به این قبور منوره میکرد تا یک وقت رسید به جایی که صدای ناله امام بلند شد، فرمود: دعبل آیا قصیده تو را کامل کنم؟ آقا کامل کنید. فرمود: «وَ قَبْرٌ بِطُوسَ یَا لَهَا مِنْ مُصِیبَهٍ / اَلَحَّتْ عَلَی الْأَحْشَاءِ بِالزَّفَرَاتِ»... یعنی ای دختر پیغمبر... یک ستاره هم در طوس است، دعبل پریشان شاید هراسان شد، گفت: آقا ... هنوز من از شما کسی را نمیدانم که قبرش در طوس باشد... این معجزه است ها ... امام فرمود: دعبل آن ستاره، منِ غریب هستم. زود باشد که من به زهر جفا کشته شوم... این معجزه است که امام آینده را خبر میدهد... .
نظر شما