به گزارش قدس آنلاین، به سراغ یکی از قهرمانان میهنمان در دوران هشت سال دفاع مقدس میروم که در آزادسازی خرمشهر نقش بسزایی داشت. «امیر سرتیپ علی صدیقزاده» در گفتوگویی چندساعته از چگونگی گرد هم آمدن نیروهای نظامی و مردمی و اینکه چگونه با وحدت فرماندهی، انسجام و برنامهریزی و عشق، دشمن را از خاک میهن بیرون کردند، برایم میگوید.
سرتیپ پیاده ستاد علی صدیقزاده در سال ۱۳۲۰ در یزد متولد شد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاهش گذراند و دیپلم ریاضی را در تهران دریافت کرد. با وجود قبولی در دانشگاه اما در سال ۱۳۳۹ وارد دانشکده افسری شد و علتش را هم همکلاسی و دوستی میداند که او به افسری علاقه داشت. در مهر ماه ۱۳۴۲ با درجه ستوان دومی پیاده و سال ۴۳ علاوه بر دانشآموختگی از دانشکده افسری با دریافت همزمان کارشناسی ریاضی دانشآموخته شد.
از یزد تا تهران و مجاورت با امام مهربانیها
از صحبتهایش درمییابم دورههای یکساله مقدماتی و عالی رستهای را در مرکز پیاده شیراز به اتمام رسانده و دوره فرماندهی و ستاد را در دانشکده فرماندهی و ستاد همزمان با آغاز انقلاب اسلامی با موفقیت گذرانده و به دریافت فوق لیسانس نظامی مفتخر شده است. در طول جنگ در سمتهای فرماندهی تیپ، رئیس رکن سوم لشکر، رئیس ستاد لشکر، معاون عملیاتی لشکر و فرمانده لشکر۲۱ حمزه انجام وظیفه کرد و سرانجام در اول فروردین ۱۳۶۸ به افتخار بازنشستگی نائل آمد. او از جمله افسران شاخص رسته پیاده بوده و در طول جنگ به دلیل ابراز رشادت و لیاقت به دریافت ارشدیت نظامی نائل شد. او از تهران به واسطه ازدواجش به مشهد آمد و همچنان در مجاورت امام مهربانیها ساکن است.
عملیات کلاسیک ثامنالائمه(ع)
این قهرمان کشورمان دستور امام(ره) را به عنوان فرمانده کل قوا مبنی بر اینکه حصر آبادان باید شکسته شود فصلالخطاب پیروزی این عملیات اعلام میکند و میافزاید: عملیات ثامنالائمه(ع) بهترین عملیات کلاسیک در دوران دفاع مقدس بود و همکاری تمامی نیروهای نظامی و مردمی تحت یک فرماندهی واحد عامل موفقیت آن بود. به اعتقاد من این تنها یک دستور نظامی نبود، بلکه همه به ارتشیها پیوستند و تحت فرماندهی واحد دشمن را شکست دادند.
امیر صدیقزاده بیان میدارد: با حملاتی که عراق به کشورمان انجام داد تا عمق ۷۰ کیلومتری مناطق پیشروی کرد. ارتش به سبب انقلاب، پاکسازی شده بود و ارتش ۴۵۰ هزار نفری به ۱۹۵هزار نفر کاهش یافت. جنگ در شرایطی شروع شد که ارتش در حداقل توانایی و استعداد خودش قرار داشت اما همان تعداد از نظر آموزش و توان بالا، زمانی که ارتش صدام تجاوز را آغاز کرد توانست خوب اندیشه کند و با همان توان کم، پیروز میدان شویم .
رکن سوم لشکر ۷۷ پیاده و طراح عملیات
وی که در آن تاریخ رئیس رکن سوم لشکر ۷۷پیاده مشهد و از طراحان اصلی این عملیات بود، راهکارهای آمادگی همیشگی برای دفاع از کشور را سازماندهی و آموزش عنوان و تأکید میکند: در عملیات ثامنالائمه(ع) ما قویتر از دشمن بودیم. این عملیات در ساعت یک بامداد روز پنجم مهر ۱۳۶۰ آغاز شد و بعدازظهر روز ششم مهر پایان یافت. در این عملیات ۳۰ هزار نفر از نیروهای نظامی زمینی، هوایی و دریایی و ۲هزار و ۴۸۰ نفر از نیروهای مردمی شرکت داشتند.
وی میافزاید: ما برآورد کرده بودیم که ۸۰۰ نفر از نیروهای ما در این عملیات شهید یا جانباز شوند ولی به ۳۵۰ نفر کاهش یافت و این نشان از مدیریت نظامی دارد که حداکثر بهرهوری با حداقل تلفات را به همراه داشت.
امیر سرتیپ دوم ستاد صدیقزاده در ادامه از شرایط نامناسب ارتش در سالهای اول جنگ میگوید و توضیح میدهد: در ارتش سرباز پیاده کم بود و ۵۰درصد کمبود نیروی انسانی داشتیم. امام(ره) با فرمان تشکیل ارتش ۲۰میلیونی موجب ورود جوانان و برخی از سربازان متأهل به ارتش شد اما لازم به یادآوری است که لشکر ۷۷ خراسان آمادگی رزم داشت و کمتر پاکسازی شده بود چون افسرانی بودند که با بزرگان دینی ما در مشهد مثل آیتالله خامنهای، قمی، شیرازی و تهرانی در تماس بودند.
رئیس رکن سوم لشکر ۷۷ ثامنالائمه(ع) تصریح میکند: از گزینههای مثبت دیگر وجود فرماندهی توانا در لشکر به نام سیدشهابالدین جوادی بود که در شهامت و جرئت کمنظیر بود. او اهل ملایر بود و سال گذشته درگذشت. او من را به عنوان معاون عملیاتی لشکر به ستاد لشکر برای طراحیهای عملیاتی دعوت کرد که همراه دوستم سرتیپ روحالله سروری در طراحی با هم کار میکردیم. البته پیش از ورود لشکر ۷۷، لشکر ۹۲ در منطقه حضور داشت که یک پنجم استعداد دشمن را داشت اما با جانفشانی توانسته بود، دشمن را متوقف کند. همچنین پدافند ارتش در یک سال اول جنگ در منطقه مستقر بود و کاری سختتر از آفند را در جنگ انجام میداد و طرح عملیات ثامنالائمه(ع) کاملترین طرحی بود که از نظر دانش آکادمیک در جنگ پیاده و برآوردهای بسیار دقیقی برای انجام آن شد.
وی تصریح میکند: رکن سوم مهمترین وظیفهاش طراحی در عملیات و آموزش در لشکر است. در طراحیها باید دو تا تک محدود را انجام میدادیم؛ ابتدا تک دارخوین بود که در شبی باید انجام میشد که بنیصدر، رئیس جمهور وقت از فرماندهی کل قوا عزل شد و در جنوب بود و این عملیات به عنوان عملیات کل قوا مطرح شد. بعد اسم تک که عملیات ثامنالائمه(ع) نامگذاری شد، یک تک نیز در آبادان به نام تپههای ندن انجام شد که ۳۰۰ نفر از نیروهای دشمن اسیر گرفته شدند که منابع اطلاعاتی خوبی به ما داده شد. اسم عملیات را خود سرهنگ جوادی که روحانیزاده هم بود عملیات ثامنالائمه(ع) نامید و همه پذیرفتند.
پیام معنوی و قاطع امام(ره)
وی تأکید میکند: به یاد دارم ۱۹ مهر ماه بود؛ فلاحی میگفت بستان را باید بگیریم، رحیمنژاد میگفت شرق کارون و حضرت امام(ره) اعلام کردند حصر آبادان باید شکسته شود. ما نام این مأموریت را انهدام نیروهای دشمن در شرق کارون گذاشتیم. دشمن در ۱۹مهر ماه عبور کرده بود و قصد داشت از طریق شرق کارون، آبادان را تصرف کند. البته پس از آن دشمن وارد خرمشهر شده بود اما نتوانست به آبادان نفوذ کند .
وی از تعداد تانکها، افزوده شدن دو گردان تانک دیگر، ملحق شدن نیروی زمینی، گروه توپخانه و ۵۰ فروند بالگرد و شناسایی محل برایم تعریف میکند و میافزاید: پنج گروه توپخانه داشتیم که هر گروه هفت گردان توپخانه و لشکرها دستکم چهار گردان توپخانه داشتند. توان رزمی همه به کار گرفته شد و معمولاً بیشتر کادر بودیم و سرباز کمتر بود.
وی میافزاید: طراحی ما از اوایل تیر ماه شروع و ۳۵ شهریور طراحی کامل شد که در این طراحی عملیاتی دو فاکتور عمده وجود داشت که یکی مانور است که یعنی حرکت به سمت دشمن و برای این عملیات عکسهای هوایی از مقر دشمن گرفته میشد و آن را تحلیل میکردیم. ما براساس علم و دانش نظامی که همهاش براساس ریاضیات است این کار را انجام میدادیم.
وی یادآور میشود: در عملیات ثامنالائمه(ع) دو فرد شاخص آن یعنی شهید خرازی و سرلشکر رحیم صفوی بودند که در این عملیات با ما همکاری داشتند .
امیر صدیقزاده با اشاره به پلهای قدرتمندی که دشمن روی کارون زده بود، تعریف میکند: ما آنها را هدف گرفتیم تا در کمترین زمان آنها را بگیریم تا هم دشمن نتواند شرق کارون را حمایت کند و هم نتواند به راحتی عقبنشینی و فرار کند. این پلها گاهی ۷۰۰ متر بود و باید توان عبور تانکها را میداشت. همچنین مانورها را به گونهای چیدیم که دشمن را غافلگیر کنیم. در۳۱ شهریور سال ۶۰ آیتالله موسوی اردبیلی به مشهد آمد و آن زمان قرارگاه لشکر در مدرسهای به نام آزادگان بود. در عقب قرارگاه طراحی انجام میشد و در شادگان در کانال رودخانهای که خشک بود، قرارگاه تاکتیکی را آنجا برقرار کردیم .
عنصر غافلگیری زمانی
وی ادامه میدهد: وقتی آیتالله موسوی اردبیلی آمد و استقبال از او انجام شد، پرسیدند چرا دیشب در شب سالگرد جنگ، عملیات را انجام ندادهاید؟ ملت ایران منتظر حمله بودند. من گفتم ما عملیات را باید مخفی نگه داریم و نخواهیم گفت و حتی به نیروی زمینی هم اطلاع نخواهیم داد. چون ما اصلی به نام غافلگیری در جنگ داریم. حالا دشمن متوجه شده بود که ما عملیاتی در آنجا انجام خواهیم داد، پس در مکان نمیتوانستیم غافلگیرش کنیم چون تانک و غیره را از راه دور میدید، پس ما در زمان باید او را غافلگیر میکردیم و او متقاعد شد.
امیر صدیقزاده که میتوان او را یکی از قهرمانان میهن نامید، اظهار میدارد: ما اول مهر به واحدها گفتیم، همه باید آماده باشید و هر زمان اعلام کردیم که یک ساعت دیگر عملیات است، شما باید بتوانید حمله را انجام دهید. ما شناسایی، فیلمبرداری و مینها را جمع کرده بودیم و مسیر واحدها را به جلو کاملاً علامتگذاری کرده بودیم به گونهای که واحدهای خودمان متوجه شوند و در زمین مشابه واحدهایمان را تمرین داده بودیم. تیمهای ضدتانک درست کردیم و به شکار تانک با آرپیجی رفتی.
سخن آخر
او در پایان با همان روحیه غیرتمندانه سربازی خود پس از تأکید بر حفاظت از خاک و استقلال کشور میگوید: ثروث ملی ما، جوانان مملکت هستند و همه ما در هر جایگاهی وظیفه مراقبت از این ثروت را داریم.
خبرنگار: سرور هادیان
انتهای پیام/
نظر شما