گرچه بر اساس مطالعات محققان، مفاهیمی همچون فقر، بیکاری، بیخانمانی، اعتیاد، بزهکاری و... نتیجه و پیامد شهرنشینی است اما به این معنا نیست که جمعیت اندک یک روستا را مصون از اینگونه آسیبها و در نتیجه بینیاز از ارائه خدمات سلامت روان بدانیم. برای مثال، نتیجه یک پژوهش در روستاهای کشور بیانگر آن است که ۳۵درصد زنان به دلایل مختلف دچار بیماریهای روانی هستند و یا براساس برخی مطالعات و منابع روانپزشکی، میزان افسردگی مردمی که در روستاها و مناطق دورافتاده زندگی میکنند، بیشتر از افسردگی مردم شهری است. به همین دلیل به نظر میرسد دسترسی آسان و مستمر آحاد جامعه به خدمات روانشناسی صرفنظر از سکونت در شهر یا روستا را باید به عنوان شاخصی برای اندازهگیری موفقیت سیاستهای به کارگرفته شده در توزیع منصفانه رفاه در جامعه بیان کرد.
هفته سلامت روان فرصتی است برای بررسی رویکرد عدالتمحور نظام مراقبتهای بهداشتی اولیه بهویژه در خصوص دسترسی به خدمات سلامت روان و گامهایی که متولیان بهداشت روان در این زمینه برداشتهاند.
کمبود روانشناس نداریم
حمید یعقوبی، عضو هیئت مدیره انجمن روانشناسی ایران با نگاهی به پیشینه ارائه خدمات سلامت روان به ما میگوید: نظام مراقبتهای بهداشتی اولیه در ایران از اوایل دهه۶۰ با موضوع ادغام خدمات سلامت روان در نظام مراقبتهای بهداشتی اولیه مطرح شد و امروز به تمامی مناطق کشور گسترش یافته و در تغییراتی که طی چند سال اخیر در وزارت بهداشت اتفاق افتاده، در مرکز جامع نظام سلامت یک کارشناس ارشد روانشناسی هم مشغول به ارائه خدمات روانشناختی است. این نشان میدهد روح PHC مبتنی بر عدالت و گسترش خدمات به دورترین مناطق کشور است و مسئله بهداشت روان و ارائه خدمات روانشناختی در نظام مراقبتهای بهداشتی اولیه فعال شده است.
این دانشیار روانشناسی بالینی دانشگاه شاهد اضافه میکند: تا پیش از حضور یک کارشناس ارشد روانشناسی در پایگاهها یا مراکز جامع سلامت، بیشتر خدمات بهداشت روان، روانپزشکمحور و به نوعی دارودرمانی بود؛ اما با این اتفاق، خدمات سلامت روان به سوی رواندرمانی، پیشگیری و مشاوره هدایت شده است.
وی در پاسخ به این پرسش که با توجه به محرومیت مناطق کمبرخوردار از ارائه خدمات سلامت روان چگونه میتوان این خدمات را در این مناطق گسترش داد، میگوید: بر اساس آمار، حدود ۴۰هزار روانشناس با مدرک تحصیلی کارشناسیارشد و یا دکترا عضو سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور هستند که تعدادی از آنها پروانه دارند و این نشان میدهد ما تا ۱۰سال آینده به تعداد کافی نیروی متخصص روانشناسی داریم. بهطور حتم همه دانشآموختگان روانشناسی از مناطق شهری نیستند و تعدادی از آنها ساکن مناطق کمبرخوردار و روستایی هستند و اگر همه این افراد در حوزه روانشناسی فعالیت داشته باشند با کمبود روانشناس مواجه نخواهیم بود. در واقع مشکل کشور کمبود روانشناس نیست بلکه مشکل استخدام نشدن روانشناسان و یا بهکار نگرفتن آنها برای ارائه خدمت در این حوزه و زیر پوشش بیمه قرار ندادن خدمات روانشناختی است که ابتدا باید این مشکلات را برطرف کرد و در پی آن، فرهنگ مراجعه بهنگام به روانشناس در مناطق مختلف کشور نهادینه شود تا بتوانیم دسترسی به خدمات سلامت روان را در کشور عادلانه کنیم تا هر ایرانی در صورت نیاز بتواند برای دریافت خدمات روانشناختی به روانشناس مراجعه کند. اگر این مهم تحقق پیدا کند بخش قابل توجهی از آسیبهای اجتماعی کاهش خواهد یافت.
نیاز جامعه به خدمات روانشناختی
این دکترای روانشناسی بالینی تأکید میکند: بر اساس پیمایش ملی سلامت روان در سال۱۳۹۰ آمار اختلالات روانپزشکی ۶/۲۳درصد گزارش شده و حدود یک چهارم ایرانیان نیازمند دریافت خدمات سلامت روان هستند که به طور حتم پس از شیوع کرونا این آمار به بیش از ۳۰درصد رسیده است. بنابراین ضرورت دارد بیمههای درمانی بخشی از خدمات روانشناختی را پوشش دهند و از ظرفیت بخش خصوصی برای ارائه این خدمات استفاده شود.
به گفته وی، بر اساس پژوهشها در حوزه سلامت روان، حداقل یک چهارم مردم کشور به دریافت خدمات روانشناختی نیاز دارند؛ عدهای از این افراد به روانشناسان مراجعه میکنند و مشکلشان رفع میشود، گروهی دیگر به بهانههای مختلف ادعا میکنند نیازی به دریافت خدمات روانشناسی ندارند. اما گروه دیگر که شمار قابل توجهی از افراد نیازمند به دریافت خدمات روانشناختی را تشکیل میدهند، کسانی هستند که به دلیل مسائل اقتصادی امکان مراجعه به روانشناس و دریافت بهنگام خدمات روانشناختی را ندارند. در حالی که اگر این خدمات مانند خدمات روانپزشکی زیرپوشش بیمه باشد بخش قابل توجهی از مردم میتوانند از آن بهرهمند شوند.
وی با مقایسه ارائه خدمات روانشناسی در مناطق برخوردار و کمبرخوردار میگوید: افراد تحصیلکرده و برخوردار جامعه، در مقایسه با افراد جوامع سنتی و کمبرخوردار راحتتر به روانشناس مراجعه میکنند، چون جوامع روستایی و یا جوامعی که به لحاظ فرهنگی کمتر توسعه یافتهاند ممکن است به دلیل مسائل فرهنگی، قومیتی و بومی به روانشناس مراجعه نکنند. بنابراین ضرورت دارد مطالعاتی صورت گیرد که مشخص شود در هر منطقه، استان و یا فرهنگ موانع استفاده از خدمات روانشناختی چه هستند تا با فرهنگسازی بتوان آنها را برطرف کرد. با این حال امروزه با گسترش فضای مجازی نمیتوان از تفاوتهای فرهنگی شدید صحبت کرد چون فضای مجازی تا حد قابل توجهی فرهنگها را به هم نزدیک کرده و همین موضوع میتواند فرصتی برای ارتقای سلامت روان باشد.
خبرنگار: اعظم طیرانی
۲۴ مهر ۱۴۰۱ - ۰۴:۲۱
کد خبر: 820921
نتیجه یک پژوهش در روستاهای کشور بیانگر آن است که ۳۵درصد زنان به دلایل مختلف دچار بیماریهای روانی هستند و یا براساس برخی مطالعات و منابع روانپزشکی، میزان افسردگی مردمی که در روستاها و مناطق دورافتاده زندگی میکنند، بیشتر از افسردگی مردم شهری است.
نظر شما