فوت مرحومه مهسا امینی موجب شد شبکههای معاند خارجی و نیروهای سرسپرده داخلی آنها تمامی امکاناتشان را پای کار بیاورند و از همه طرف نظام جمهوری اسلامی ایران را هدف حمله و انتقامگیری قرار دهند. وقتی تمامی پازلهای طراحی شده دشمن را کنار هم قرار میدهیم و از بیرون به ماجرا نگاه میکنیم، پی میبریم فوت این بانوی ایرانی، بهترین دستاویزی بود که دشمن میتوانست روی احساسات مردم موجسواری کند و پس از آن تحرکات آشوبگرایانه را رقم بزند که در چند روز اخیر نمونههایی از این ماجرا را مشاهده کردیم. مردمی که از برخی موضوعات گلایه داشتند و هدفشان ایجاد ناامنی در کشور نبود، پس از صحبتهای رهبر معظم انقلاب، علیه آشوبگران موضع گرفتند و حالا جز عدهای اندک میان معرکه هیچ خبری نیست. از سوی دیگر فضاسازیهای رسانهای معاندان که تمامی بسترهای شبکههای اجتماعی در اختیار آنها هست، به گونهای پیش میرفت که اگر فردی از خانه بیرون نمیآمد و فقط در فضای مجازی حضور داشت، تصور میکرد که خیابانها پر شده است از افراد آشوبگر. این همان جادوی رسانه بود؛ چرا که کف خیابان و حتی چند خیابان آن طرفتر از محل اغتشاشات، مردم درگیر زندگی عادی خود بودند و توجهی به ماجرا نداشتند.
اما در این میان باز هم بودند افرادی که مهره دشمن شده بودند و پیشرفتهای بینالمللی، علمی و... کشور برای آنها قابل تحمل نبود و نقش لیدر جریان را بازی میکردند و عدهای هم بدون تحقیق و از روی بازی گرفتن احساسات که همان نقشه دشمن بود، وارد ماجرا شدند.
به این واسطه تعدادی از لیدرها و عاملان اغتشاش توسط نیروی انتظامی، دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی، بسیج و سپاه در صحنه دستگیر و عدهای هم با اقدامات پیچیده اطلاعاتی در خانههای امن خود بازداشت و پای میز عدالت کشیده شدند.
همراهی دادستانی برای حضور خبرنگار در زندان
از همین رو دست به کار میشویم و از دادستانی مرکز خراسان رضوی درخواست میکنیم تا تیم رسانهای برای مصاحبه با عوامل بازداشت شده راهی زندان شود. این موضوع مورد استقبال دستگاه قضایی و دیگر نهادهای متولی ماجرا قرار میگیرد.
اینگونه میشود که پس از هماهنگیهای اداری و امنیتی مورد نیاز، تیم خبری وارد زندان مشهد شد و با تعدادی از مردان و زنان اغتشاشگر گفتوگو کرد. بیش از پنج ساعت در زندان مرکزی مشهد حضور داشتیم و با تعدادی از بازداشتیها که تمایل به مصاحبه داشتند، صحبت کردیم که این گفتوگوها به صورت سلسلهوار منتشر خواهد شد.
در نخستین مصاحبه، یکی از افراد بازداشت شده که «معین» نام دارد و در آشوبهای اخیر دست به اقدامات ساختارشکنانه زده است، اینگونه خودش را معرفی میکند: ۳۳ سال دارم و تا مقطع فوقلیسانس با گرایش معماری تحصیلاتم را ادامه دادهام.
پس از آن از او میخواهم توضیح دهد چرا، چگونه و کجا دستگیر شده است که این فرد بیان میکند: خانه بودم که دستگیر شدم؛ اما دلیلش حضور در اغتشاشات بود. شب نخست اغتشاشات خیابانی بود که در ایستگاه مترو شریعتی قرار بود قطار را عوض کنم و با خط دیگر به خانه بروم که دیدم در محل تجمع شده است و عدهای میدان شریعتی را بسته بودند.
از گذشته نارضایتیهایی در ذهن داشتم؛ مانند مشکلات مادی و بیکاری. تمامی این موارد در یک لحظه پیش چشمانم آمد، احساساتی شدم و وارد جمعیتی شدم که آنجا حضور داشتند. فضای موجود بیشک در حضور جمعیت تأثیر داشت و خیلی دوست داشتم صدای اعتراضم را به گوش مسئولان برسانم. هیجانم آنقدر بالا بود که چند فیلم و استوری در اینستاگرام منتشر کردم.
پیش از آنکه دستگیر شوم، سه روز در خانه ماندم و بیرون هم نیامدم. دلیل این ماجرا رفتاری بود که از برخی افراد میان جمعیت دیدم. همانجا فهمیدم موضوع چیز دیگری است.
در این ۳۰ روزی که در زندان هستم و فرصت بیشتری برای فکر کردن داشتم، خیلی موضوعات برایم روشن شد. اگر به گذشته برگردیم و رسانههای داخلی را با خارجیها مقایسه کنیم، میتوانیم پیبه ضعفی بزرگ در حوزه اطلاع رسانی ببریم. وقتی اینگونه باشد، رسانههای خارجی میان فاصله مردم با رسانه داخلی رخنه میکنند و خبرهایی که خودشان میخواهند، به خورد ملت میدهند.
من درباره خودم میگویم. پدرم بازنشسته، من بیکار و خواهرم هم از شوهرش جدا شده است. خانه ما اجارهای است و باید چهار نفره کار کنیم تا خرج زندگی تأمین شود. این نکته هم وجود داشت که میان اعتراض و اغتشاش برای من تفاوت وجود دارد. هدف من اعتراض بود نه آتش زدن اموال عمومی و خصوصی.
برای لو نرفتن، لیدرها چه میکردند؟
با اینکه یک روز میان اغتشاشها بودم اما رفتار عدهای را که حالا فهمیدم لیدر جریان بودند و در شلوغیها یکباره میان جمعیت میآمدند و با شعار ساختارشکنانه و یا حمله به سمتی سبب میشدند عدهای به آن سمت حمله کنند و پس از آن یکمرتبه خودشان از میان جمعیت خارج میشدند، هنوز پیش چشمانم است. وقتی فکر میکنم چگونه شد به محض ورود من به میان جمعیت یک نفر به ما ماسک و آب معدنی داد تا در اصل لیدرها شناخته نشوند و چرا باید تعدادی که همه را به اقدامات خشونتبار تحریک میکردند با عینک دودی آن هم در شب میان ما باشند، جای هیچ تردیدی باقی نمیماند که هدف، بیان اعتراض نبود، آشوب بود. برخی به سمت مأموران سنگ پرت میکردند. دو عضو خانواده پدری من پلیس هستند و در یک لحظه تصور کردم نکند آنها هم آنجا باشند و جمعیت به سمت پسرعموهای من سنگ پرت میکنند.
چند نفر به رهبری توهین میکردند. فوت خانم مهسا امینی واقعاً بهانه بود و از مرگ او سوءاستفادههای فراوانی شد.
هیچ کدام از افرادی که اکنون در زندان حضور دارند بیگناه نیستند. من هم قبول دارم که اشتباه کردم. ۹۹ درصد از این افرادی که همبندی من هستند، هیچ کدام برای تغییر نظام و حجاب به خیابان نیامده بودند. بحث مالی یک اولویت آنها بود؛ اما عدهای اندک که از آن سوی مرزها خط گرفتهاند به دنبال اجرای نقشه خود بودند و سبب شد یک شعار اقتصادی مطرح نشود. هدف آنها چیز دیگری بود و حالا بهتر پیبه پشت پردهها بردهام.
گلایه داشتم؛ اما هدفم آشوب نبود
انتشار برخی خبرها مانند اختلاسها و... بیتأثیر در ایجاد گلایهها نبود. وقتی رسانههای داخلی به موضوع دقیق نمیپرداختند، اینترنشنال و منوتو با دروغپراکنی از ماجرا سوءاستفاده میکردند. لیدرها، حضور عدهای را که گلایه داشتند، به سمتی که میخواستند هدایت کردند. من هم سلطنتطلبها، منافقان و... را میشناسم. در مورد آنها مطالعه کردهام. میدانم آنها که آن سوی کره خاکی نشستهاند، دنبال جاده صافکن میگردند تا به خواسته خود برسند. مردم کشته و با مأموران پلیس درگیر شوند و حتی پلیس کشته شود که آنها بیایند داخل ایران حکومتی برای خود ایجاد کنند. منافقان هم با سابقه منفوری که دارند، مردم کشور بیشک این افراد را نمیخواهند. سوریه و عراق را دیدهام و میدانم عاقبت حضور این افراد در کشور چه خواهد بود.
اما اشتباه بزرگ من این بود که میان این جمعیت حضور پیدا کردم. گلایه داشتم؛ اما هرگز نمیخواستم بانک، ماشین و یا مأموران پلیس آسیب ببینند. لیدرهای حرفهای که میان جمعیت بودند ��ریان را به هر سمتی که میخواستند هدایت میکردند. هیچ وقت فکر تجزیه کشور به ذهن من نیامده است.
قبول دارم اشتباه کردم، پای صحبت جوانها بنشینید
این موضوع را قبول دارم که اشتباه کردم و باید چوب اشتباهم را بخورم. زندان همان نتیجه رفتار هیجانی من است. برخی مسئولان نباید جوانها را دستهبندی کنند. این جوانها مانند انگشتان یک دست هستند. هر کدام به یک اندازه کوتاه و بلندی دارند. باید بیشتر به جوانها نزدیک شد و پای صحبتهای آنها نشست. حرف من لیدرهای اغتشاش نیست. آنها باید شناسایی شده و برخورد قاطعی ببینند.
روزی که دستگیر شدم، تصور میکردم اگر به اداره اطلاعات و زندان بروم، دیگر زنده بر نمیگردم. تمامی این تصورات هم در خبرهای رسانههای آن طرف آبی مطرح میشد و در ذهن من جای گرفته بود. وقتی من و یک نفر دیگر را سوار یک خودرو ون کردند، خیلی ترسیده بودم. حتی فردی که همراه من بود، نفسهایش سریع و به شماره افتاده بود؛ اما ۲۰دقیقه اول حضور ما در بازداشتگاه اداره اطلاعات، ورق برگشت. به هیچ وجه باور نمیکردم که به ما آب بدهند و با آرامی با من و فرد دیگر صحبت کنند؛ چرا که ما فکر میکردیم هر کس را که اغتشاشگر بنامند، کارش تمام است!
قاضی هم که در محل حضور داشت، رفتارش آنقدر خوب بود که یک لحظه فکر کردم این هم نقشه است و ماجرا پلیس بد و پلیس خوب است! اما وقتی از آنجا خارج و به زندان منتقل شدم و حالا که ۳۰ روز است در زندان حضور دارم، فهمیدم همه توهم بود و فضاسازی رسانههای ضدایرانی روی جهتگیری تفکرات من و خیلیهای دیگر اثر داشت. به راحتی با خانوادهام تماس میگیرم و فقط نگرانی من آنها هستند؛ اما در پایان از جوانها میخواهم هر خبر و یا فیلمی را که میبینند، باور نکنند. رسانههایی مثل اینترنشنال و منوتو فقط کشته شدن و درگیری برخی افراد را نمایش میدهند و ابتدا و انتهای فیلم هیچ وقت نشان داده نمیشود. از زاویهای خبر را پخش میکنند که طراحی کردهاند.
خبرنگار: عقیل رحمانی
۲۴ مهر ۱۴۰۱ - ۰۴:۵۴
کد خبر: 820926
یکی از عوامل بازداشت شده در اغتشاشات مشهد گفت: برای اعتراض به وضع اقتصادی وارد ماجرا شدم؛ اما اصلاً خواسته لیدرها حل مشکل اقتصادی نبود. شعارهای ساختارشکنانه سر میدادند و عدهای را هیجانی میکردند و به موقع از میان جمعیت متواری میشدند.
نظر شما