به گزارش قدس آنلاین؛قاضی بائی در خصوص قتل های ناموسی گفت: قتل های ناموسی ؛ به ارتکاب خشونت و اغلب قتل زنان یک خانواده به دست مردان خویشاوند خود گفته میشود که غالبا هم علت آن «حفظ آبرو» تعریف می شود. برای مثال قتل مبینا به دست همسرش در شهریور ۱۴۰۰ اتفاق افتاد که در ولیعصر بخش سوری شهر رومشکان استان لرستان رخ داد، شوهر مبینا او را در یک باغ به قتل رساند یا رومینا اشرفی که پدرش او را به علت ارتباط با پسری از روستا به قتل رساند مثال های زیادی در این رابطه وجود دارد و این قتلها بدون توجه به قانون و آنچه بهعنوان واکنشهای اجتماعی معرفی میشوند، در بطن جامعه هنوز اتفاق میافتند و با نگاههای درست و غلطی که همه ما در درون و بیرون از خودمان داریم، تقویت یا نهی میشوند، در عمده این قتلها یک انسان برای رفع فشار اجتماعی و عرفی درونی و بیرونی خود، یک انسان دیگر را در محکمهای انفرادی و خودساخته محاکمه و به قتل میرساند.
در بسیاری از این قتل ها، قاتل پس از ارتکاب قتل پشیمان نیست؛ چراکه انجام این قتل را نه برای رضایت و آرامش خود بلکه برای ارضای نیاز خانواده، قبیله، محله یا هر محیط اجتماعی دیگر انجام داده است و همین تأیید از سوی آنها برایش کفایت میکند. حفظ ناموس و غیرت داشتن 2 کلید واژه برای انجام این قتلها هستند که در هرکدامشان روایتی متفاوت و خونین را رقم میزند.
قاضی مستشار شعبه 5 دادگاه کیفری یک استان تهران در همین رابطه در گفت و گو با رکنا، اظهارداشت: دلیل عمده وانگیزه اصلی ارتکاب قتل های ناموسی تحت تاثیر موضوعات مرتبط بامسائل قومیتی وتعصبات قومی وقبیله ای ونیزمباحث اعتقادی ودینی است.بطورکلی این مسئله به شرایط فرهنگی وقومی حاکم برمنطقه وجغرافیای محل وقوع جرم بستگی داشته و با آن ارتباط مستقیم دارد.
بنابراین بسته به شرایط فرهنگی وقومی حاکم برمحل وقوع جرم قتل،انگیزه ارتکاب این جرم نیزمتفاوت خواهدبود.به طورمثال درمناطقی خاص برمسائلی ساده نظیرصحبت کردن بانامحرم حتی از طریق تلفن آنهم به قصد آشنایی پیش از ازدواج عکس العمل ها و واکنشهای بسیارشدیدی از سوی اطرافیان دختر مشاهده شده که توجیهاتی عمدتا غیرمعقول برای آن ابراز شده از جمله اینکه جهت دفاع از آبرو و حفظ ناموس چنین واکنشی را از خود بروز داده اند.زیرا گاهاتصورشان براین است که باعکس العمل های اینچنینی و خشونت بار به نوعی اعاده حیث مینمایند. اگرچه اینگونه رفتارها به تدریج سیرنزولی به خود گرفته اما متاسفانه گاهاهمچنان شاهدچنین حوادثی بوده ایم. لازم به ذکر است که نوع نگاه به اینگونه مسائل درنقاط مختلف بایکدیگرمتفاوت است.به گونه ای که دربرخی مناطق پایبندی به قانون ازاولویت بیشتری برخورداربوده ونگاه شخصی به موضوع مشاهده نمی شوداما دربرخی مناطق برخی افرادخودرا درجایگاه مجری قانون قرارداده شخصامجری حکم صادره از خویش میشوند. نکته جالب توجه اینکه دربرخی ازمواردحتی شکایتی ازسوی خانواده مقتول مطرح نمیشودویا به فاصله کمی از طرح شکایت اعلام رضایت میشود. فلذادراینگونه موارد به لحاظ گذشت شاکی خصوصی مجازات متناسبی که درقانون تعیین شده به طورکامل اجرانشده وازاینرو از بازدارندگی لازم و کافی برخوردار نخواهدبود.
ایشان دررابطه باقوانین مرتبط باموضوع قتل و جنایات عمدی افزود؛قوانین کیفری موجود قطعا به حدکافی بازدارنده هستند اما مسئله اصلی نگاه متفاوت به موضوع در مناطق مختلف است. در برخی مناطق نگاه سخت گیرانه تری به مسئله دارند و در برخی مناطق نیز منطقی تربه قضیه نگاه می شود و مساله به قانون سپرده می شود؛ که قطعا تصمیم درستی است؛ قانون ازاین حیث نقصی ندارد و متناسب با هر جرم ،مجازات آن را نیزتعیین نموده است.طبق مفاد ماده ۲۹۰ ازقانون مجازات اسلامی مصادیق قتل عمدمعین شده ومجازات مربوطه(قصاص نفس) بافرض وقوع واثبات آن اجرا میشود و در ماده ۶۱۲ ازقانون تعزیرات نیز جنبه عمومی برای قتل عمدی لحاظ شده تا بازدارندگی آن حفظ گردد.
قاضی عباس بائی افزود؛ مساله پیشگیری موضوعی فرهنگی بوده مستلزم ایجاد بسترهای مناسب جهت فرهنگ سازی است.لازم است دراین خصوص آموزشهای لازم داده شود تاآگاهی بخشی مناسب ایجاد شود.چراکه بسیاری افراد ازسر نا آگاهی مرتکب چنین واکنشهای شدیدی می شوند.دربرخوردهایی که باچنین افرادی داشته ایم آثارپشیمانی به وضوح دررفتارشان قابل درک و مشاهده بوده است. امااین پشیمانی زمانی حادث می شودکه دیگرکارازکارگذشته ودیگرنمی توان کاری انجام داد. کاملاواضح وروشن است که آنها به جوانب این مساله آگاهی ندارندوهر زمانی که افرادخود بخواهندمجری قانون شوندچنین حوادث تلخی راشاهدخواهیم بود.بنظرمیرسدکه با آگاهی بخشی ودادن آموزش های لازم گام های موثری درپیشگیری ازاینگونه حوادث تلخ برداشته خواهدشد. رسیدن به این هدف به برداشتن گامهای اساسی نیازمند است.درحالیکه ما معمولا درباره این موضوعات کمترصحبت میکنیم وکمتر دیده شده که موضوعاتی اینچنینی آسیب شناسی شوند.بنابراین موضوع اصلی دراین خصوص میزان و سطح آگاهی افراد است.
وی با اشاره به راه های پیشگیری ازاین دسته از قتل ها افزود:اگراین موضوعات به مشاور ارجاع و از تجربه وتخصص مشاورین مربوطه استفاده شود قطعا مفید فایده خواهد بود.امامشکل اینجاست که ابتدا موضوعی ناگوار اتفاق می افتد و سپس به این فکر می شود که حالا چه کاری باید بکنیم؟! بدیهی است که علاج واقعه را قبل از وقوع بایدکرد. باید درجامعه این آگاهی ایجاد شود که هر اتفاقی که افتاد، حتی در مورد عملی که بسیارقبیح است باید قانون حاکم شود.
بنابراین ابتدا آموزش و سپس ارجاع به کارشناس و مشاور باید سرلوحه کار قرارگیرد.البته همه اینها قبل از وقوع جرم است وپس از آن این اقدامات فایده ای دربر نخواهد داشت.
نظر شما