فارغ از روایاتی که «بکاء» و گریه را سلاح مؤمن معرفی میکنند، وقتی برگهای کتاب قطور اسلام را ورق میزنیم به دورانی میرسیم که حضرت فاطمه زهرا(س) روزها دست حسنین(ع) را میگرفت و به مکانی بیرون مدینه و در قبرستان بقیع میبرد که علی(ع) به صورت سایهبان بنا کرده بود. فاطمه(س) آنجا تا غروب به عزاداری در ماتم و فراق رسول خدا(ص) میپرداخت و بر مظلومیت امیرالمؤمنین(س) گریه میکرد. مکانی که بعداً به «بیتالاحزان» مشهور شد. به بهانه سالروز شهادت حضرت زهرا(س) درباره ماجرای این مکان و ماهیت اشکهای دختر پیغمبر(ص) در آن با
حجتالاسلام والمسلمین مصطفی راستگو، نویسنده کتاب «بیتالاحزان؛ حقیقت انکارناپذیر» گفتوگو کردهایم. این کتاب سال گذشته به همت انتشارات «کتابستان معرفت» منتشر شده بود.
انگیزه تألیف این کتاب از کجا آمد؟
این کتاب با محوریت ادله وجود بیتالاحزان و اثبات هویت تاریخی آن و نقد و بررسی برخی شبهات درباره آن که توسط برخی گویندگان و نویسندگان مطرح شده بود، تألیف شد. چند وقت پیش صوتی منتشر شد که در آن یکی از آقایان اشکال کرده بود «بیتالاحزان» سندیت تاریخی ندارد و ادعا کردند این قضیه را فقط علامه مجلسی گفته و کسی پیش از ایشان، بیتالاحزان را نقل نکرده و همانی هم که علامه فرموده از حیث سند و محتوا اشکال دارد. از دیگر شبهات مطرح شده این بود گریههای حضرت زهرا(س) یک نقل صحیح بیشتر ندارد و بقیهاش ساخته و پرداخته شده است. ما در این کتاب، به خاطر رعایت اصول علمی و ادب بحث، از بردن نام اشخاصی که این شبهات را مطرح کردند، چشمپوشی کردیم و تنها به نقد و بیان مطالب پرداختیم.
این شبهات علاوه بر فایل صوتی، در کتابشان هم مکتوب شده بود که سبب نگاشتن کتاب «بیتالاحزان؛ حقیقت انکارناپذیر» در رد این شبهات شد. با آغاز تحقیقات، مشاهده کردیم غیر از علامه مجلسی، ۱۴نفر از افرادی که پیش از علامه بودهاند در مورد «بیتالاحزان» حرف زدهاند. نکته مهمی که وجود دارد این است این افراد، نوعاً نیز شیعه نیستند و اهل سنت و جالبتر اینکه از مذاهب مختلف اهل سنت هستند. بنابراین نخست، فقط شیعه در مورد بیتالاحزان حرف نزده و دوم، کسانی که از اهل سنت صحبت کردهاند، از مذاهب مختلف هستند. اینها نشان میدهد بیتالاحزان نمیتواند ساخته و پرداخته شیعه باشد و بیش از ما به عنوان شیعه که داعیهدار بیتالاحزان هستیم، خودِ اهل سنت در مورد آن با سند حرف زدهاند.
پیشینه بحث پیش از علامه مجلسی به چه زمانی برمیگردد و قدیمیترین اسناد در این خصوص مربوط به چه زمانی است؟
پیشینهاش به قرن دوم برمیگردد؛ البته گزارش قرن دوم یک گزارش ملموس و از روی حس است. این ملموس بودن بسیار مهم است چرا که گاه کسی ندیده و صرفاً شنیدهها را بیان میکند اما «ابوزید عمر بن شبَّه نمیری بصری» که این گزارش قرن دوم توسط او به ما رسیده، هم بیتالاحزان را به همان صورت و شکل خیمهای که بوده دیده است و هم گزارش میدهد دیگرانی که پیش از آن دیدهاند، برای من بیان کردهاند. در واقع با سیره و روشی که پیش آوردهایم و آنچه ابوزید در خصوص روایت افراد ثقه پیش از خود میگوید میتوانیم این قضیه را به قرن اول برسانیم. این نکته بسیار مهم است.
شاید در دید بسیاری این باشد که بحث در مورد بیتالاحزان، بحث فرعی است و اصلاً چه ضرورتی دارد به آن بپردازیم. ضرورت پرداختن به خود این مقوله چیست؟
اتفاقاً یکی از مسائلی که در این کتاب به آن پرداختهایم، پاسخ به همین پرسش است. ضرورتش این است که اگر صحبت نشود، ممکن است مورد غفلت و فراموشی واقع شود و اگر اهمیت آن تبیین نشود، سبب میشود دچار سادهانگاری شویم. خب صدیقه طاهره(س) یک انسان عادی نیست، معصومی است که با همه فضائلی که از ایشان میدانیم، فعل و کنش او برای ما بسیار اهمیت دارد. کسی که آن همه شئون الهی دارد وقتی کاری انجام میدهد معلوم است کارش بسیار مهم است؛ اینکه ایشان در بقیع در مکانی شروع به عزاداری کنند که موسوم به بیتالاحزان شود. بنابراین صحبت نکردن ممکن است نخست سبب فراموشی، دوم سادهانگاری آن و در ادامه جرئتمند کردن غرضورزان برای انکار اصل آن شود.
نکته بعدی این است همه امت اسلام و مسلمانان باید یک سؤال از خودشان بپرسند و جواب بدهند که چرا باید تنها دختر پیغمبر(ص) به جای اینکه بر حسب و عرف همه در خانه بنشیند و عزاداری کند تا دیگران بیایند و به ایشان تسلیت بگویند، باید از خانه خودش بیرون بیاید و مسافتی را طی و در بقیع شروع به عزاداری کند.
در نقلهای تاریخی، همین عنوان «بیتالاحزان» برای این مکان آمده است؟ منظورم این است از همان زمان با همین نام شناخته میشده است؟
در تاریخ چند اسم برای این مکان گفته شده و همین نیز بعضی را به اشتباه میاندازد ولی وقتی نگاه میکنید، همه آدرسها، یک نقطه و مشخصه یک مکان را نشان میدهند. با وجود این، اسمها متفاوت است؛ «بیتالاحزان»، «بیت الحَزن»، «قبه الحزن» و «مسجد فاطمه(س)» از جمله این اسامی است. این عنوان مسجد هم به این خاطر است که حضرت زهرا(س) در آنجا صرفاً گریه و عزاداری نمیکردند، بلکه عبادت کرده و نماز میخواندند.
در مقدمه کتاب به رابطه این بحث با وحدت اسلامی و تقریب مذاهب اشاره کرده بودید. مطرح کردن این بحثها چطور باید باشد که با بحث وحدت منافات نداشته باشد؟
خوب است ببینیم منظور طلایهداران بحث وحدت اسلامی از مرحوم آیتالله بروجردی گرفته تا شیخ محمدحسین کاشف الغطا و امروز رهبر معظم انقلاب از وحدت چیست. آیا منظور این است ممیزههای خاص مذاهب کنار برود و همه یک مذهب واحد شویم؟ قطعاً این نیست و هر کسی میتواند شاخصههای مذهب خودش را حفظ کند. حرف این است که در برابر دشمن واحد، باید صف واحد تشکیل داد و امت اسلام در برابر کفر باید صف واحد داشته باشد و اصلاً وحدت به این معنا نیست که حقایق کتمان شود. یکی از نکاتی که درزمینه بحث وحدت و بیان حقایق تاریخی در این کتاب عرض کردم، استشهاد به آیه۷۱ سوره آل عمران خطاب به علمای اهل کتاب است که چرا حقایق را کتمان میکنید. بنابراین بیان نکردن حقایق، کار درستی نیست و از آن طرف نیز بیان این حقایق باید بدون توهین و ایجاد تنش وجود داشته باشد.
یک نکته دیگر هم در این خصوص اینکه اگر وحدت بخواهد به شکل درستش شکل بگیرد، باید حول محور حق باشد. اینجا با حدیث متواتر ثقلین که شیعه و سنی به تواتر آن را نقل کردهاند، همه امت اسلام را به وحدت حول این روایت دعوت کردهایم. بنابراین مطابق گفته پیغمبر اکرم(ص) باید وحدت حول محور ثقلین شکل بگیرد. مرحوم امام خمینی(ره) هم در وصیتنامه خود دست روی این روایت میگذارند چرا که برای همه امت اسلام قابل استناد است.
به طور کلی چرا بیتالاحزان شکل میگیرد و تاریخ چه کنشهایی را در خصوص مجاهدت حضرت در راه دفاع از ولایت امیرالمؤمنین(ع) روایت کرده است؟
در پاسخ به بخش نخست پرسش، یکی از راههای مبارزه با انحرافی که در حال پایهریزی در ماجراهای پس از رحلت رسول خدا(ص) بود، همین جریان بیتالاحزان بود. تفاوتش نیز این است که یک نمود خارجی دارد و مردم میدانند حضرت زهرا(س) از خانه خودش بیرون میآید و به بقیع رفته و در آنجا شروع به گریه و عزاداری میکند. این تفاوت دارد با اینکه ایشان بخواهند در خانه بنشینند و با گریه مبارزه کنند.
در مورد قسمت دوم پرسش هم اگر بخواهیم اجمالاً اشاره کنیم، ماجرای «استنصار» و نصرتطلبی با مراجعه به در خانه انصار و مهاجرین، خواندن خطبه معروف به خطبه «فدکیه»، یادآوری غدیر در موقعیتهای مختلف و گریههای حضرت در ماجرای بیتالاحزان است.
یک شبهه هم که در خصوص بیتالاحزان و ماجرای گریههای حضرت زهرا(س) هم در آن فایل صوتی و هم بین عوام وجود دارد این است مگر حضرت چطور گریه میکرده که موجب اعتراض مردم مدینه شده و آیا مگر این حقالناس نیست؟ حتی در آن فایل صوتی ادعا میشود فقط علامه مجلسی به این گریهها اشاره کرده، در حالی که شیخ صدوق در دو کتاب خود، گفته مردم مدینه به امیرالمؤمنین(ع) اعتراض کردند به همسرش فاطمه بگوید یا روز گریه کند یا شب. من اینجا اشاره کنم این اذیت، اذیت از صدای گریه نیست...
در واقع «وجدان درد» است...
احسنت، گریههای فاطمه زهرا(س)، سلاح صدیقه طاهره است. من این تعبیر را در این کتاب به کار بردم که ایشان «نهضت گریه و بکاء» را برای دفاع از ولایت امیرالمؤمنین(ع) راه انداخت تا وجدان مردم را بیدار کند. طبیعی است مردم وجدان درد میگرفتند و عدهای نیز از آن واهمه داشتند، چون بالطبع با رحلت رسول خدا(ص) شهر شلوغ شده و آدمها از نقاط مختلف، خودشان را به آنجا میرساندند و بعد برایشان سؤال میشد چرا دختر پیغمبر(ص) اینقدر گریه میکند، ماجرا چیست؟ به همین دلیل میخواستند این گریه و عزاداری حضرت از صحنه شهر مدینه دور باشد. صدیقه طاهره(س) نیز با فهم ملکوتی که داشتند، از کنار قبر حمزه سیدالشهدا و شهدای احد گرفته تا بقیع و بیتالاحزان، از سلاح خود که گریه و اقامه عزا بود استفاده میکردند. پس از اینکه استنصار و بقیه موارد جواب نداد، حضرت این مسئله را رها نکردند.
سلاح بودن گریه و اشک مسئلهای است که در ادبیات امامین انقلاب نیز زیاد دیده میشود. تعبیر «گریه سیاسی» را مثلاً در ادبیات حضرت امام خمینی(ره) میبینیم. ماهیت و کارکرد این گریه حضرت زهرا(س) نیز سیاسی است؟
من سِرّ این گریهها را در صفحه ۳۷ کتاب آوردهام. البته عمده مطالبی که استفاده کردهام از جواب مفصل سیدجعفر مرتضی عاملی به سیدمحمدحسین فضلالله در خصوص گریههای حضرت زهرا(س) است. ایشان مفصل بحث میکند واقعاً جایگاه این گریهها چیست؟ آیا با صبوری منافات دارد یا خیر؟ بنابراین گریههای حضرت زهرا(س) از سر عجز و ناتوانی و زاری و جزع نبوده بلکه سلاح ایشان در راه دفاع از حقانیت امیرالمؤمنین علی (ع) و راوی مظلومیت اهل بیت(ع) بوده است.
پس ایشان را باید مبدع «گریه سیاسی» بدانیم؟
بله، به همین دلیل نیز میبینید برخی تلاش میکنند این سنخ از گریه وجود نداشته باشد و آن را حذف کنند. روی همین حساب مشاهده میکنید بعدها حتی بیتالاحزان را نیز تخریب میکنند.
براساس نقلهای اولیه، نکتهای که برای خود من بسیار جالب بود، این است بیتالاحزان آنقدر مهم است که امام حسین(ع) همت داشته این مکان حفظ شود؛ حتی در تاریخ داریم ایشان خیمهای در مکان بیتالاحزان زده بود. شکل مکان هم خودش سیر تطوری را طی کرده است. در دورههایی داریم که خیمه بوده، نقلهای متأخر میگویند درختی بوده که بعداً قطع و پس از آن ساختمان و مسجد شده است. میبینیم در طول تاریخ یک سیر تحولی را طی کرده و در دوره امام حسین(ع) به شکل خیمه بوده و داریم امام حتی خانمی را مأمور کرده بودند در این خیمه بنشیند. این یعنی امام حسین(ع) اهتمام داشتند بیتالاحزان از بین نرود. چرا؟ به خاطر همان گریههای سیاسی.
ممکن است با گذشت زمان خود گریه سیاسی تمام شود اما اینکه مردم بیایند و ببیند یک جایی بوده که حضرت میرفته و در آنجا گریه میکرده موجب میشود خود آن حزن بماند. به همین دلیل حضرت زنی را مأمور کرده بود در خیمه بنشیند که همین هم برخی مورخان را به اشتباه انداخته که فکر کنند قبر حضرت زهرا(س) در آنجا بوده؛ در حالی که معنای کار امام حسین(ع) این نیست. حضرت کسی را مأمور کرده بودند دائم آنجا باشد تا این خیمه، متروک و بیتالاحزان فراموش نشود. حضرت این را حفظ کردند تا کسی نتواند آن را انکار کند.
دیدم روایت سفرنامهنویسان درباره این مکان نیز در کتاب آمده، در این باره توضیح دهید.
غیر از پاسخ به شبهاتی که ذیل روایت علامه مجلسی در خصوص بیتالاحزان بود و اشاره به نقلهای تاریخی ۱۴ نفر پیش از علامه مجلسی شده بود، من به سفرنامههایی که پس از علامه مجلسی داشتیم، مراجعه کردم. چون روایت این سفرنامهها متأخر بود، طبیعی است نمیتواند برای اثبات هویت تاریخی بیتالاحزان مورد استناد باشد اما حسن بزرگش این است سیره مستمره را میرساند که اینجا همیشه وجود داشته است.
حسن دیگر این است همه دارند در این قرون یک نقطه را نشان میدهند و دیگر اینکه فضای زیارت را نشان میدهد. خواندن و درک حال و هوای آن فضای زیارتی جذابیتهای مراجعه به این سفرنامهها بود، مثلاً برخی نوشته بودند شیعیان بیشترین روضه و گریه را در بیتالاحزان داشتند. توصیف آن مکان از ضریح و صندوقچه و پرده و دیگر ویژگیهای ظاهری هم بالطبع شیرینی خودش را دارد، چه بسا انشاءالله بتوان آن را دوباره بازسازی کرد.
خبرنگار: محسن فاطمی نژاد
۱۷ آذر ۱۴۰۱ - ۰۵:۲۲
کد خبر: ۸۳۳۲۴۶
در دوران معاصر، نخستین بار امام خمینی(ره) بود که اصطلاح «گریه سیاسی» را مطرح کرد. امام در سخنرانی خود در آستانه ماه محرم در آبان ۵۹، از تعبیر «ما ملت گریه سیاسی هستیم» استفاده و ماهیت گریه در نگاه اهل بیت(ع) را اینگونه تبیین کرد: «بیخود نمیگویند ائمه ما به اینکه هر کس که بگرید، بگریاند یا صورت گریه، گریه کردن به خودش [بگیرد] اجرش فلان فلان است. مسئله، مسئله گریه نیست. مسئله، مسئله تباکی نیست. مسئله، مسئله سیاسی است».
زمان مطالعه: ۱۰ دقیقه
نظر شما