به گزارش قدس آنلاین در گذشته مردم در شهرهای کوچک یا روستاها زندگی میکردند و گروه دیگری نیز کوچنشین بودند. در این جوامع کوچک به علت کمبود جمعیت و وابستگی زیاد افراد به یکدیگر در انجام امور مختلف، روابط بین اعضای این جوامع کوچک از نوع گماینشافت بود. گماینشافت اصطلاحی در جامعهشناسی است که به روابطی که باعث میشد افراد همکاری بیشتری با یکدیگر داشته باشند و موفقیت را در جمع و نه در فردیت ببینند گفته میشود. همین موضوع باعث میشد تا روابط خانوادگی مستحکمتر باشد.
امروزه با توجه به پیشرفت فناوری، میزان مرگ و میر کاهش و با بالا رفتن امید به زندگی جمعیت جامعه افزایش یافته است. شهرهای بزرگ و کلانشهرها ایجاد شده، فناوری باعث بهبود جادهها و پیشرفت وسایل نقلیه نیز شده که رفت و آمد و مهاجرت را نیز آسانتر کرده است. همچنین باعث پیشرفت چشمگیر وسایل ارتباط جمعی از رادیو و تلویزیون تا اینترنت و شبکههای اجتماعی و انواع پیامرسانها شده است که این خود نیز باعث به همریختگی فرهنگی و بیهنجاری در جوامع مختلف شده است.
در این جوامع جدید، روابط از نوع گزلشافت است. به این صورت که افراد در شهر به صورت غریبه در آمدهاند، دائم در رقابت با یکدیگر بر سر منابع و امکانات هستند که معمولا نسبت به تعداد مردم کمیابتر یا حتی نایاب هستند. در این جوامع به دلیل عدم وابستگی افراد خانواده و استقلال بیشتر آنها در روابط، خانوادههای هستهای که بر اساس پدر و مادر و فرزندان است ایجاد شدنهاند.
این مهم باعث شده تا شرایط فرزندآوری به علت تغییر تناسب در شاخصهای آن، کاهش یابد و به کل دگرگون شود. برای مثال در ادامه به چند نمونه از شاخصهای مهم فرزندآوری میپردازیم.
نگهداری و آموزش فرزندان
در گذشته نگهداری فرزندان توسط همه بانوان خانواده بزرگ انجام میشد، یعنی مادربزرگها و عمهها یا خالهها در امر نگهداری از کودکان با مادر همکاری میکردند. اما اکنون مادر در خانواده هستهای به تنهایی این مسئولیت را به دوش میکشد و در صورت نیاز مجبور است کودکان را به مهدکودک بسپارد وبابت آن باید پول پرداخت کند که هزینهی آن نیز به هزینههای زندگی اضافه میشود.
این موضوع باعث میشود تا تمایل به فرزند بیشتر کاهش یابد و امکان نگهداری تعداد زیاد برای مادر وجود نداشته باشد. همچنین خانواده هم توان هزینهکرد بیشتر برای فرزندان متعدد در مهدکودک را غیر ممکن ببیند.
آموزش هم در گذشته توسط خود اعضای خانواده انجام میشد و برای دوره کوتاه سوادآموزی نیز به مکتبخانهها مراجعه میکردند. اکنون آموزشها در دوران خردسالی فقط توسط پدر و مادر انجام میگیرد و سپس به عهده مدارس قرار میگیرد. مدارس هم حتی در صورت دولتی بودن هزینههای مختلفی را به خود اختصاص داده و این آموزش در مدت زمان طولانیتری نسبت به گذشته انجام میشود که خود تداوم هزینهکرد را افزایش میدهد.
این مسئله نیز توان فرزندآوری بیشتر را از خانواده میگیرد و فشار زیادی به اقتصاد خانواده میآورد.
تحصیلات مادر
در گذشته مادرها نیاز چندانی به تحصیلات نداشتند چون شرایطی هم برای استفاده از آن در روستاها و شهرهای کوچک به ویژه برای بانوان وجود نداشت. زنان در خانه مشغولیات زیادی داشتند چه در روستاها که همپای مردان به دامداری و کشاورزی میپرداختند و چه در شهرها که به امورات سخت خانه مشغول بودند.
در جوامع جدید میل به تحصیل بانوان افزایش یافته است زیرا امکان استفاده از آن بسیار زیاد است و منزلت اجتماعی و استقلال اقتصادی را برای آنان در بر دارد. با اینکه افزایش تحصیلات بانوان امری بسیار پسندیده است اما مانعی بر سر فرزندآوری است زیرا در جوامع نوین با روابط گزلشافت، زن مجبور است بین فرزندآوری و تحصیل یکی را انتخاب کند. چون مسئله ازدواج پیش نیاز فرزندآوری است و ادامه تحصیل بانوان در بسیاری از موارد ازدواج را هم به تاخیر میاندازد، فشار مضاعفی بر فرزندآوری آورده و باعث کاهش آن میشود.
هزینه زندگی
در گذشته، هم به علت نبود فناوری، وسایل زیادی در زندگی وجود نداشت و هم به دلیل نبودن وسایل ارتباط جمعی، تقاضا در افراد برای تهیه وسایل مختلف در زندگی و همچینین ایجاد نیاز به امکانات مختلف نبود. همین که پوشاک و خوراک مناسب و معمول تهیه میشد و سقفی هم بالای سر بود برای عموم افراد کافی بود.
اما امروز شرایط فرق کرده است. وسایل زیادی چون یخچال، ماشین لباسشویی، جارو برقی، تلویزیون و حتی رایانه و گوشی همراه و امثال آنها نیاز معمول برای عموم است و قابل صرفنظر نیستند. همچنین با تبلیغات رسانهای امکانات دیگری مانند مسافرت و گردش و تفریح نیز تبدیل به خواستههای عمومی شده است. حتی وسایلی چون کنسولهای بازی هم مورد توجه قرار میگیرد و از طرف فرزندان به اولیا تحمیل میشود.
این موارد که همه به دلیل فناوری و جامعه گزلشافت است موجب بالا رفتن هزینههای هر فرد در زندگی شده است که تمایل و توانایی فرزندآوری را هم کاهش میدهد.
همکاری اقتصادی فرزندان
در جوامع گذشته کودک از خردسالی میتوانست با خانواده همکاری اقتصادی داشته باشد و به دامداری و کشاورزی اولیای خود کمک کند. در شهرهای کوچک آن زمان نیز به شاگردی در دکانها مشغول میشد و حاصل آن را به چرخه اقتصاد خانواده تزریق میکرد.
در شرایط نوین اما فرزندان تا جوانی و پایان تحصیلات معمولا به درآمدزایی مشغول نمیشوند و حتی هزینههای تحصیل هم به دوش خانواده است. از طرفی درخواستهای مختلف نسبت به زمانه خود دارد که هر کدام هزینههای مختلفی را به خانواده تحمیل میکند. همه اینها باعث میشود خانوادهها به کاهش فرزندآوری فکر کنند چون فرزند هیچ آورده اقتصادی برای آنها دربر نخواهد داشت که هزینهزایی را نیز در بر دارد.
مسکن
در گذشته بیشتر افراد به دست خود برای خویش خانهای ساده میساختند که در ابتدا نه گازکشی و سیمکشی برق داشت و نه خبری از شبکه فاضلاب یا مخابرات بود. همچنین افراد به دلیل همان عادت به زندگی جمعی، همگی در یکجا گرد هم بودند. اصولا داشتن اتاق اختصاصی جذابیتی نداشت چون در تنهایی امکاناتی برای استفاده نبود.
اما اکنون خانهها با معماری و مصالح ویژهای و با نظارت دستگاههای مختلف چون شهرداری و وزارت راه و ساختمان ساخته میشوند و به علت گرانی زمین، سازهها نیز گران تمام شده و هزینه مسکن به شدت بالا رفته است. همچنین با توجه به امکانات گسترده فردی و توقع فضای خصوصی در فرزندان، تهیه خانه با اتاقهای متعدد بسیار سخت بوده و دارای هزینههای سرسامآوری است که این نیز باعث کاهش درخواست فرزندآوری شده است.
***
در گام اول باید دانست که نباید درباره مسئله فرزندآوری نسبت به گذشته قیاسی به عمل آورد بدون آنکه روابط گماینشافت آن را نسبت به روابط گزلشافت کنونی در نظر گرفت و برنامهریزیها و سخنان گذشته را در رابطه با شرایط جدید بازگو کرد.
در گام دوم باید به دنبال جایگزینی برای امکاناتی که در روابط گماینشافت بود، در حال حاضر ایجاد کرد.
مثلا وقتی میدانیم خبری از خانوادههای بزرگ قدیمی در یاریرسانی برای امور زندگی نیست جایگزینی برای آن بیابیم. برای مثال میشود خانواده-همسایه را جایگزین خانوادههای بزرگ قدیم کرد یا محلهگرایی را جایگزین خاندان و ایل قرار داد. به این صورت که هر آپارتمان با تعداد بالای واحدها یا واحدهای ویلاییساز در یک کوچه به صورت یک خانواده بزرگ عمل کنند.
در این صورت خانمهای خانهدار و دختران جوان میتوانند از بچههای کوچک در خانواده-همسایه نگهداری کنند و در ازای آن همکاری همسایهها را در موارد دیگر دریافت کنند نه اینکه مانند مهدکودکها با واسطه پول این امور انجام شود.
یا در محلهداریها ایجاد تعاونی شود که هم از نظر اقتصادی و هم از نظر فرهنگی و آموزشی کمک دست خانوارها باشند.
همچنین با توجه به همین پیشرفت فناوری میشود شرایط تحصیل و اشتغال بانوان را به سمت غیرحضوری پیش برد. کلاسهای برخط برای بانوان محیا شود و اجباری بر حضور آنها بر سر کلاسها نباشد. مگر برای امتحانات یا مانند آن. در اشتغال هم انواع شغلهایی که نیازی به حضور فیزیکی نباشد در اولویت بانوان قرارگیرد تا بانوان در خانه و کنار فرزندانش بتواند به آنها پرداخته و درآمد ویژه خود را کسب کند.
اگر میخواهیم فرزندآوری روندی رو به رشد داشته باشد باید شرایط کنونی را با توجه به روابط گزلشافت موجود تغییر دهیم و بسنده به شعارهای فرزندآوری نکرده و بدانیم یادآوری تعدد فرزندان در گذشته به هیچ وجه روش مناسبی برای رشد این مهم در شرایط کنونی نخواهد بود.
نظر شما