اگر ما بخواهیم یک زندگی با عملکرد خوبی داشته باشیم باید حتماً شخصیت ما خوب باشد. یعنی وقتی شخصیت دچار خدشه و آسیب میشود کارکرد انسان ضعیف میشود. عین یک خودرویی است که شما زیاد گاز میدهید ولی کم حرکت میکند. برای اینکه یک شخصیت خوب داشته باشیم باید یکسری ویژگیها را در خود تقویت کنیم. یک موردش تفکر است. عمل انسان اگر پس از فکر او باشد این عمل قوام بهتر و بیشتری دارد. خیلی جاها ما اصلاً چوب این را میخوریم که بیفکر کارهایی را انجام میدهیم. عمل ما بدون پشتوانه فکری است. یکی از عواملی که کمک میکند انسان در همه حالات بتواند اهل فکر باشد این است که هیجانهای خود را بتواند مدیریت کند. اگر ما سکان خود را دست هیجانها بدهیم معمولاً به سرانجام خوبی نمیرسیم. مثلاً وقتی آدم خیلی عصبی میشود نمیتواند خوب فکر کند. حتی نمیتواند عمل خوبی را انجام بدهد. نمیتواند کلام خوبی را با طرف مقابل خود داشته باشد... اصلاً هیجانات انگار عنان تفکر را از انسان میگیرد. بیایید ببینیم تبعات هیجانی رفتار کردن برای انسان چیست. هیجانات ارتباط را با اطرافیان دچار خدشه و مشکل میکند. یعنی آدمهایی که هیجانی هستند معمولاً اطرافیان آنها دارند آسیب میبینند. چون اینها حرفهایی میزنند که گاهی اوقات آزاردهنده است. رفتارهایی انجام میدهند که آزاردهنده است. یعنی شما تصور کنید آن لحظهای که مرد از خانه بیرون برود و در را محکم به قهر به هم بزند. یا خانمی که داخل اتاق برود و در را محکم به هم بزند. این دارد هم خود و هم دیگران را آزار میدهد... نکته دوم این است که این فرد به خود هم آسیب میرساند. یعنی افرادی که دارای هیجانات هستند این نیست که شما فکر کنید فقط دیگران دارند آزار میبینند. یعنی خودش هم به مراتب شاید از دیگران بیشتر دچار آسیب شود. آن جوانی که با هیجانات میرود یک انتخاب غلطی در ازدواج میکند دیگران که اذیت میشوند جای خود، خودش چه قدر آزار میبیند و ما اینها را میبینیم ... نکته سوم فشارهای عصبی که هیجانات ایجاد میکند. وقتی انسانی نتواند هیجان خود را کنترل کند دائم تحت یک فشار روحی و روانی است... نکته چهارم معمولاً افراد نزدیک به ما وقتی که میبینند ما دچار هیجانات هستیم از ما دور میشوند. یعنی یک فاصلهای هم بین ما و افراد ایجاد میکند.
۲۵ دی ۱۴۰۱ - ۰۴:۳۱
کد خبر: 841718
نظر شما