فیلم «جنگل پرتقال» ساخته آرمان خوانساریان چند نکته مهم دارد؛ نخست اینکه کاراکترها و روابطی که در روند قصه شکل میگیرد که عمدتاً هم در یکی از دانشگاههای تئاتری کشور در تنکابن اتفاق افتاده، به لحاظ ساختار تصویر قابل قبولی ارائه میدهد و برخلاف سایر موارد مشابه که یا خامدستانه است و یا اغراقآمیز این تصویر؛ اما نزدیک به واقعیت و درست است. از سویی دیگر درامی هم که شکل گرفت در بُعد تحولی کاراکتر داستان شمایل حقیقی و درستی داشت؛ یعنی تحول شخصیت محوری فیلم که معلم جوانی است و دنبال مدرکش میرود از نقطه آغاز داستان درست و منطقی شکل میگیرد.
در واقع این نوع تحول شخصیتی در درام ارسطویی رخ میدهد و در این داستان که مشخصاً درباره تئاتر و ادبیات و شخصیت اصلی آن هم یک درامنویس است، فیلمنامه هم بر همان مبنا پیش میرود.
نکته مهم دیگر اینکه، به هر حال برگزارکنندگان چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر مدعی هستند در این دوره ممکن است فیلم منتقدانه داشته باشیم؛ اما فیلمهای سیاهنمایی نداریم؛ اما این فیلم از دیدگاه انتقادی به جامعه دقیق کار کرده و بخشی از جامعه در این فیلم دیده میشود. در واقع نادیده نگرفتن یک بخشی از جامعه در این فیلم نشان میدهد هر کاری که با سینما انجام دهید و بخواهید یک سری فیلم و کارگردان را حذف کنید؛ اما نسلی که فیلم میسازد چارهای جز نشان دادن آنچه هست، ندارد و این یکی از ویژگیهای مهم فیلم است.
نظر شما