حضرت آیتالله خامنهای در آن دیدار با اشاره به وضوح تغییر در نقشه سیاسی دنیا و اینکه یک قطبی بودن و زورگویی کردن یک قدرت یا دو قدرت بر کشورها و ملتها مشروعیت خودش را از دست داده و ملتها بیدار شدند، می فرمایند: «نظام تکقطبی مطرود شده است، بهتدریج دارد مطرودتر میشود». ایشان تأکید میکنند: «تسلطی که استکبار جهانی بر کشورها و بر ملتها و بر مناطق گوناگون داشته، بهتدریج دارد تغییر میکند، درست مثل تغییری که در دوران نهضتهای ضداستعماری در نیمه دوم قرن ۲۰ اتفاق افتاد که پشت سر هم کشورها قیام کردند در میانه قرن ۲۰ علیه استعمار مستقیم». حساسیت این قسمت از بیانات رهبر فرزانه انقلاب آنجا محسوستر میشود که ایشان با طرح این سؤال که «امت اسلامی در این دنیای جدید جایگاهش کجاست؟» در پاسخ به آن میفرمایند: «اتفاق و اتحاد بین ملتهای اسلامی ممکن است؛ منتها کار لازم دارد. ما حالا از سیاستمداران و زمامداران و حکمرانان کشورهای اسلامی هم ناامید نیستیم اما بیشترین امیدمان به خواص دنیای اسلام است؛ به علمای دین، به روشنفکران، به اساتید دانشگاه، به جوانان روشنبین، به فرزانگان، به ادبا، به شعرا، به نویسندگان، به گردانندگان مطبوعات، امید ما به اینهاست. اینها احساس استقلال و احساس مسئولیت و احساس وظیفه کنند. وقتی خواص در یک راهی وارد شدند، افکار عمومی را به آن سمت حرکت میدهند. وقتی افکار عمومی در یک کشوری شکل گرفت، سیاستهای اداره کشور هم بهطور قهری به آن سمت حرکت میکند».
برای تبیین این بخش از بیانات رهبر معظم انقلاب، با دکتر سعدالله زارعی، استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی و کارشناس مسائل جهان اسلام گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
با توجه به منویات رهبر معظم انقلاب درباره ضرورت جدیت مسئولان و اندیشمندان جهان اسلام و ایران درزمینه فرایند مهم تغییر نظم بینالملل و تقویت جایگاه امت اسلام و جمهوری اسلامی ایران، تحلیل شما درباره رویکرد نهادها و افراد در این مقوله چیست؟
تقریباً در سطح بینالمللی اجماعی وجود دارد مبنی بر اینکه عمر جوامع قبلی شامل نظام دوقطبی و نظام تکبعدی به پایان رسیده یا در حال به پایان رسیدن است و جهان قطعاً در دهههای آینده وضعیتی متفاوت از وضعیت امروز را تجربه میکند؛ منتها در داخل ایران هنوز این اجماع نظر درباره تغییرات سطح بینالملل و نزدیک بودن زمان این تغییرات به وجود نیامده و حتی در داخل دستگاههای متولی جمهوری اسلامی هم این نگاه کمتر وجود دارد. یک بخشی از این مسئله هم ناشی از این است که اساساً بعضی از دستگاهها باور نکردند جمهوری اسلامی در سطح بینالمللی به یک عنصر اثرگذار و تعیینکننده در بسیاری از معادلات تبدیل شده است.
چرا بعضیها با چنین نگاهی به میدان مینگرند؟ مشکل کجاست؟
بعضیها با نگاه به نارساییهای اقتصادی که در کشور وجود دارد و بعضی تنشهای سیاسی که در کشور مشاهده میشود نتیجه میگیرند جمهوری اسلامی کشور ضعیفی است و از این رو به فرض هم در سطح بینالملل جابهجایی اتفاق بیفتد این چیزی برای جمهوری اسلامی ندارد و دلیلی ندارد خودمان را با این تغییرات درگیر کنیم! این افراد فراموش کردند انقلاب اسلامی با پیروزی در حساسترین نقطه غرب آسیا تغییرات بنیادینی را در سطح بینالمللی رقم زده است. اصلاً خود اینکه ایران از بلوک غرب خارج شد با توجه به جایگاه جغرافیایی ایران در منطقه که نقطه اتصال شبهقاره به منطقه عربی و ترکیه و از این طریق به اروپا بود، بسیار مهم است.
رهبر معظم انقلاب همواره تأکید دارند جمهوری اسلامی در مقابل همه قدرتهای بزرگ ایستاده است؛ آیا مقصود شما اشاره به همین مفهوم است؟
بله؛ انقلاب ملت ایران به دلیل اینکه دینمحور و مردممحور بود توانست بهعنوان یک مدعی فرهنگی، بسیاری از انگارههای غرب را به چالش بکشد و به مبارزه بطلبد؛ از این رو یک نقطه تعارض فرهنگی در سطح کلان شکل گرفته و دلیل آن هم این بود که انقلاب اسلامی با تکیه بر اسلام و تشیع، داعیه جهانی دارد بنابراین توانست عملاً کارآمدی و کفایت فرهنگ و تمدن غرب را به چالش بکشد.
لطفاً به نمونهای از شکست تئوریها و برنامههای غرب که تحت تأثیر انقلاب اسلامی ایران شکل گرفت اشاره کنید.
شما نگاه کنید آقای فرانسیس فوکویاما آمد نظریه پایان تاریخ را مطرح کرد، یعنی مدعی شد دموکراسی آمریکایی برترین نوع حکومت و خوشنتیجهترین حکومت است و چیزی فراتر از آن اساساً در چنته بشریت وجود ندارد. همین آقای فوکویاما چند سال بعد ناگزیر شد نظریه خودش را پس بگیرد. سؤالم این است چه چیزی سبب شد او نظریه پرطمطراق پایان دنیا را پس بگیرد؟ غیر از این است که
انقلاب ایران سبب چالشهای اساسی در جغرافیای تحت سیطره غرب شد و غرب را به مبارزه طلبید؟ غرب در این مبارزه به سمت استفاده از زور و سلاحهای مخوف رفت و در واقع کشوری که مدعی پایان تاریخ بود و دموکراسی را بیدارترین نقطه زندگی بشریت ارزیابی میکرد، به سلاح متوسل شد و افغانستان و عراق را اشغال کرد و در ۱۷سال، ۹جنگ در منطقه ما بهراه انداخت که غربیها همه را با ناکامی پشت سرگذاشتند.
با این اوصاف و براساس اندیشه و راهبردهای رهبر معظم انقلاب و امام خمینی(ره)، ایران توانسته ضربه مهلکی به بدنه لیبرال دموکراسی که به دنبال تسلط بر منابع جهان بوده وارد کند.
قطعاً چنین چیزی رخ داده است. کشوری مثل آمریکا که مدعی دموکراسی است، دموکراسی را کنار گذاشت، به جنگ متوسل شد و گمان کرد چون سلاحش برتر و نفرات ارتشش بیشتر است در جنگ برنده میشود تا از این مزیت نسبی برای مهار رقبای خود استفاده کند. اما در عمل، رقیب اصلی آمریکا که ایران بود توانست کارتهای امتیاز افغانستان و عراق را از آمریکا بگیرد و مهاجمان را با شکست روبهرو کند. اینجا بود که فوکویاما گفت دموکراسی آمریکایی به دلیل تناقضاتی که در خود دارد نمیتواند بماند. به عبارتی، انقلاب ایران از تناقضات ذاتی غرب رونمایی کرد. با وجود این، متأسفانه در داخل ایران بسیاری از دستگاههای جمهوری اسلامی و بسیاری از عناصر مؤثر اساساً باور ندارند نظام جهانی در حال تغییر است و منشأ بخش عمده این تغییرات انقلاب اسلامی است و باور ندارند دنیا دارد به سمتی پیش میرود که ایران میتواند در ابعاد مختلف، موقعیت تثبیتشدهتری داشته باشد.
برای تثبیت و توسعه جایگاه ایران در آینده و در نظم جدید منطقهای و جهانی باید چکار کنیم؟
نخستین گام ما در این عرصه باید تلاش برای همگراسازی ذهنهای مسئولان و متولیان دستگاههای مختلف و یکپارچهسازی آنها در این اندیشه باشد که جهان در حال گذار است و ایران میتواند از این موقعیت، استفاده بسیار اساسی داشته باشد. نکته دوم این است که ما باید برنامه داشته ب��شیم؛ همانطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند. ما باید بزنگاههای نظام آینده جهانی را شناسایی و از حالا در آن بزنگاهها حضور پیدا کنیم. جهان آینده ��ه میزان زیادی یک جهان آسیایی خواهد بود؛ حا��ا بعضیها اصرار دارند بگویند یک جهان چینی خواهد بود اما این واقعیت نخواهد داشت بلکه بخش اعظم جهان آینده، جهانی آسیایی است و آسیا فقط چین نیست و قدرت آسیا در چین محدود نمیشود؛ بالاخره در آسیا چین هست، روسیه هست، هند هست، ایران هست، کشورهای دیگری هم هستند؛ مجموعه اینها میراثداران نظام آینده جهانی خواهند بود نه اینکه یک نظام چینمحور پدید بیاید.
با این اوصاف، نظام بینالمللی آینده را چندوجهی و دارای اشکال کنشگری متفاوت توصیف میکنید؟
به احتمال بسیار زیاد نظام بینالمللی آینده یک نظام منعطف و چندقطبی خواهد بود، منتها نقطه ثقل این نظام منعطف چندقطبی، آسیا خواهد بود. اکنون آسیا دارد تازه نفس به میدان میآید، تکیه به میراثهای خودش دارد و میتواند در این صحنه، تحولات سطح کلان بینالملل را مدیریت کند و به سرانجام برساند.
شکلگیری نظم جدید بینالمللی یکی از موقعیتهای حساس تاریخ است؛ برای این مسئله چه تدابیری لازم است؟
همانطور که گفته شد کارویژهای که باید انجام دهیم، حضور در بزنگاههاست. اکنون یکی از بزنگاهها راهبردی کردن رابطه ایران و چین است؛ دو، راهبردی کردن رابطه ایران و روسیه؛ سه، راهبردی کردن رابطه ایران و هند؛ چهار، راهبردی کردن رابطه ایران با حوزه عربی و اسلامی و پنج، ایجاد کنسرسیومها و موقعیتهای مشاع بین کشورهای منطقه و فرامنطقه. ایران از جهاتی دارای فرصتها و موقعیتهای بیبدیلی است. روسها و چینیها باور دارند و بیان کردند به لحاظ خط اتصالات بینالمللی، مسیر ترانزیت کالای ایران برترین موقعیت را در غرب آسیا دارد. داشتن موقعیت سرزمینی، داشتن نیروی کار فراوان و متناسب و همینطور پیشرفتهای علمی و صنعتی که طی دهههای اخیر داشتیم؛ اراده سیاسی که در ایران وجود دارد، رهبری خردمند، سطح تحصیلات مردم (نزدیک ۲۰میلیون ایرانی تحصیلات دانشگاهی دارند) بنابراین ظرفیت عظیم انسانی متخصص در اختیار ایران است؛ اینها موقعیت ویژهای برای ما ایجاد کرده و به همین دلیل هم بیش از ما، چینیها، روسها و هندیها به ایجاد رابطه راهبردی اصرار دارند. بنابراین ما باید با توجه به موقعیتهایی که داریم به سمت راهبردی کردن موقعیتها و به تعبیر دیگر تثبیت موقعیت خودمان در موقعیتهای حساس باشیم.
قطعاً کارویژه دیگر ما مسئله اصلاح فرایندها و مدیریت داخلی است؛ آیا همینطور است؟
همینطور است؛ ما باید سازوکارهای داخلیمان را اصلاح کنیم. واقعاً دردآور است که توانستیم در بسیاری از زمینههای پیچیده به پیشرفتهای شگرفی برسیم، اما در کنترل اقتصاد داخلی بحران و گرفتاری داریم و این، نتیجه چیزی جز بیتوجهی به این موضوع حساس در دولتهای مختلف نیست. با توجه به درآمدهای سالانه، ما میتوانیم ایران را خیلی خوب اداره کنیم اما سیاست ارزی درست نداریم، بانک درست نداریم، گمرک درست نداریم و اینها سبب شده ما در عرصه اقتصادی دچار یک وضعیت شکننده باشیم.
به نکتهای اشاره کردید و آن هم بحث تعمیق نگاه مدیران و مسئولان کشور به حقیقت تبدیل شدن جمهوری اسلامی ایران به یک قطب اثرگذار در نظام جهانی است. برای اثربخشی و افزایش سرعت سیستم مدیریتی کشور مبتنی بر نگاه جهادی و دیپلماسی دقیق مدنظر رهبر معظم انقلاب اسلامی چه توصیههایی دارید؟
مطلب اول این است که ما نباید احساس ضعف کنیم. بزرگترین بحرانهای امنیتی منطقهای - بحران اشغالگری توسط آمریکا و انگلیس و... و بحران تروریسم تکفیری - با محوریت جمهوری اسلامی حل شده و این نشاندهنده ظرفیت ما برای حل مسائل است. دولت نیاز به جمع کردن مدیران همگرا و همچنین تعیین راهبردهای صحیح دارد. تصمیمگیریها باید چابکسازی شود؛ اینکه برخی تصمیمها با تأخیر گرفته میشود به کشور ضربه میزند و مشکلآفرین است. دولت توفیقات زیادی در زمینه سیاست خارجی داشته ولی سرعت آن میتواند خیلی بیشتر از این باشد. همگراسازی مدیران، اتاقفکر منسجم و همچنین سرعتبخشی به تصمیمات از اولویتهای دولت سیزدهم براساس منویات رهبر معظم انقلاب است.
خبرنگار: حسین محمدی
۲۷ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۷:۲۱
کد خبر: 858802
«ما در مقابل قدرتهای بزرگ ایستادیم»؛ این بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب در ۲۲مهرماه ۱۴۰۱ ضمن دیدار با جمعی از مسئولان نظام و شرکتکنندگان در سی و ششمین کنفرانس بینالمللی وحدت اسلامی است.
نظر شما