چرا هنگام نماز، خسته و کسل هستیم، احساس خواب و خمیازه میکنیم و چرا هر بار با خودمان عهد میبندیم گناه نکنیم، دوباره با ضعف اراده و سستی در تصمیم مواجه می شویم و مرتکب گناهی می شویم که از آن توبه کردهایم؟
پاسخ به این سوال را از دعای ابوحمزه ثمالی و در گفتوگو با حجتالاسلام محمد حسین امین، کارشناس دینی و پژوهشگر حوزه قرآنی جویا شدیم. دعای ابوحمزه ثمالی یکی از غنی ترین ادعیه های ماثوره است که چون قرائت آن در سحرهای ماه مبارک رمضان، وارد شده، در این ماه بیشتر مورد توجه قرار می گیرد. این دعا همانند سایر ادعیه مأثوره از آموزههای اخلاقی، تربیتی، اعتقادی و عرفانی بسیاری سرشار است.
عللی برای کاهلی در عبادت
حجتالاسلام امین با اشاره به بخشی از دعای ابوحمزه میگوید: امام سجاد(ع) در فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی به علل و عوامل کسالت و بی حالی در دعا اشاره کرده و بیش از ده علت را بیان میکنند. اولین مسئلهای که حضرت به آن پرداختهاند رانده شدن از درگاه الهی است. (لَعَلَّکَ عَنْ بابِکَ طَرَدْتَنِی، وَعَنْ خِدْمَتِکَ نَحَّیْتَنِی) یعنی شاید من را از خودت راندهای و اجازه خدمت کردن به خودت را نمیدهی. حالا اینکه چه چیزی باعث میشود که انسان از درگاه خدا رانده شود، علتهای زیادی دارد. مهمترین آن گناه کردن است. معصیت، بُعد الهی انسان را ضعیف میکند و او را به سمت اطاعت از شیطان میکشاند. در آیه 60 سوره یس آمده است أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ یعنی ای فرزندان آدم مگر با شما عهد نکرده بودم که شیطان را مپرستید زیرا وی دشمن آشکار شماست.
او اضافه میکند: علت دیگر کسالت در عبادت سبک شمردن حقوق الهی است. همچنانکه در این دعا آمده است أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی مُسْتَخِفّاً بِحَقِّکَ فَأَقْصَیْتَنِی. این که انسان، حقوق الهی را سبک بشمارد. نسبت به انجام واجباتی که خداوند به عهده انسان گذاشته، بیتفاوت باشد. نماز، روزه، حج و زکات و واجبات دیگر را یکی در میان انجام بدهد. سهل انگاری کند. نکته مهم اینجاست که سبک شمردن واجبات الهی مد نظر هست نه به ترک واجبات. چرا که اگر کسی واجبات عبادی که جزو حقوق الهی است را ترک کند قطعاً توفیق عبادت را از دست میدهد. به بیانی دیگر بستر توبه و عبادت برای او مهیا نمی شود که توفیق انجام عبادت را داشته باشد.
این پژوهشگر دینی روی گردانی از خداوند را دلیل دیگر این امر میداند و توضیح میدهد: سومین علت بحث، روی گردانی از خداست. أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی مُعْرِضاً عَنْکَ فَقَلَیْتَنِی، یعنی یا آنکه دیدی من از تو روی گردانم بدین سبب بر من غضب فرمودی. اینکه انسان در هیچ کجای زندگیاش خدا را نبیند و از خدا رو بگرداند. ما گاهی غافل میشویم. اصلا فراموش میکنیم بندهایم و در تمام کارهای روزمره فردی و اجتماعی خدا را لحاظ نمیکنیم. توجه به حضور خدا نداریم. امام(ره) فرمودند: عالم محضر خداست، در محضر خدا گناه نکنید. اخلاص یکی از مراتب عالی اخلاق و عرفان است. اینکه انسان کارش را خالصانه فقط برای خدا انجام بدهد. اما ما گاهی بخاطر شدت غفلت و فراموشی که نسبت به حضور خداوند در زندگی داریم از او روی گردان می شویم. در کارهایمان خدا را نمی بینیم. این هم یکی از عوامل کسالت در عبادت است. در طول روز خدا را فراموش کردهایم و حالا موقع نماز میخواهیم توجه داشته باشیم به اینکه خدایی هست و قرار است با او صحبت کنیم.
دروغ گفتن و شکرگزار نبودن نشاط دینی را کم میکند
این پژوهشگر دینی تصریح میکند: علت دیگر کم شدن نشاط در عبادت آلوده شدن به دروغ است. در دعای ابوحمزه نیز میخوانیم أَوْ لَعَلَّکَ وَجَدْتَنِی فِی مَقامِ الْکاذِبِینَ فَرَفَضْتَنِی. کسی که به دروغ در گفتار و رفتار آلوده میشود، حال عبادت پیدا نمیکند. امام علی(ع) میفرماید: تمام بدیها و خباثتها در یک خانه جمع شده و کلید آن خانه دروغ است. حالا انسان گاهی به مردم دروغ میگوید، گاهی به خدا دروغ میگوید. در نماز میگوید: ایاک نعبد، فقط تو را میپرستیم، اما در عمل پول میپرستد، جایگاه اجتماعیاش را میپرستد، به پارتی و روابط امیدوار میشود. یا اینکه در تعارفات مردم مرسوم است که تعارفات بی پایه و اساس به هم می کنند، بسیاری از این تعارفات واقعی نیست اینها هم نوعی دروغ است.
شکرگزار نبودن نسبت به نعمتها هم یکی دیگر از عواملی است که امام سجاد(ع) به آن اشاره میکند: در این دعا آمده است، أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی غَیْرَ شاکِرٍ لِنَعْمائِکَ فَحَرَمْتَنِی. مسئله مهم کفران نعمت یا عدم شکرگزاری است. امام علی(ع) در نهجالبلاغه میفرماید: وقتی نشانههای نعمت پروردگار برای شما آشکار شد، با ناسپاسی نعمتها را از خود دور نسازید. امام سجاد(ع) در این بخش از دعا میفرماید: خدایا شاید دیدی من نعمتهای تو را شکرگزاری نمیکنم پس من را محروم کردی. یعنی من کفران نعمت کردم، تو هم من را از آن نعمت محروم کردی. یکی از نعمتها هم قطعاً حال خوب در عبادت است. اگر بتوانیم این حال خوب را نگه داریم و با معصیت و گناه، کفران نعمت نکنیم، قطعا خداوند هم به آن برکت می دهد. همچنان که در آیه 7 سوره ابراهیم آمده است لَئِن شَکَرتُم لازیدَنَّکُم؛ اگر شکر کنید، خدا نعمت را افزایش میدهد. البته شکرگزاری در این فراز از دعا عام است. یعنی نسبت به یک نعمت خاصی نیست. بلکه روحیه شکرگزاری مهم است. کسی که شکرگزار نباشد و به صورت مداوم از زمین و زمان شکایت کند، درگیر کسالت در عبادت می شود.
ایشان با اشاره به عبارت دیگری از این دعا میگوید: فاصله گرفتن از مجالس علمای دین هم یکی دیگر از همین علتهاست که امام سجاد(ع) بیان کردهاند و باعث کسالت در عبادت میشود. أَوْ لَعَلَّکَ فَقَدْتَنِی مِنْ مَجالِسِ الْعُلَماءِ فَخَذَلْتَنِی، علتی که معمولا به آن توجه نمیکنیم این است که رفت و آمد نداشتن با علما و حضور نداشتن در مجالس دینی که توسط عالمان راستین و واقعی اداره می شود، یکی از علتهای مهم است که به مرور زمان سبب کسالت در انجام عبادات و سست شدن اراده انسان نسبت به انجام مناسک دینی میشود. قطعاً یکی از مهمترین بهرههایی که از این جلسات نصیب انسان می شود، تذکر و یاداوری مسائل الهی، عبادی و اخلاقی است. بدون شک موعظه و یادآوری در هر چیزی، به اراده و تصمیم انسان برای انجام کار کمک فراوانی میکند. در آیه 55 سوره ذاریات خداوند به پیامبرش میفرماید: «و تذکر بده که تذکر برای مومنین سودمند است».
دستورالعملهای برای چشیدن شیرینی مناجات و لذت توبه
حجتالاسلام امین به بخش دیگری از نکات مهمِ اشاره شده در این دعا پرداخته و تشریح میکند: در این دعا آمده است أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی فِی الْغافِلِینَ فَمِنْ رَحْمَتِکَ آیَسْتَنِی، یا شاید دیدی در مجالس اهل باطل الفت گرفتهام مرا میان آنها وا گذاشتی. وقتی انسان غافل شد، بستر برای نفوذ شیطان را فراهم می شود. همانطور که میدانیم بعد از شرک به خدا، دومین و بزرگترین گناه، ناامیدی از رحمت خداست. وقتی غفلت زیاد شد، انسان از خدا بیشتر فاصله میگیرد و هر چه فاصله بیشتر شود، راه برای نفوذ شیطان بازتر می شود. ناامیدی از رحمت الهی یکی از مهمترین ابزار شیطان برای به انحطاط کشیدن و ناامید کردن انسان از صلاح و رستگاری است. در آیه 53 سوره زمر میخوانیم ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کردهاید، از رحمت خداوند ناامید نشوید که خدا همه گناهان را میآمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.
ایشان می افزاید: انس و همچنین حضور در مجالسی که عمر انسان در آن به بطالت می گذرد از دیگر مواردی است که باعث کسالت در عبادت میشود. مجالسی که هیچ بهره دنیوی و اخروی ندارد. صرفاً اتلاف عمر است. وقتی حضور انسان در جلسات لغو و بی بیهوده زیاد شد، خداوند او را با همان افراد وا میگذارد و به مرور زمان لذت عبادت از انسان سلب می شود.
مسئله مهم دیگری که امام به آن اشاره میکنند و باید آن را هم بحث کنیم، این است که انسان شخصیتی مشمئز کنندهای پیدا کند. اگر انسان به قدری در گناه غوطه ور شود که حتی خداوند رحمان و رحیمی که در اوج مهربانی است دوست نداشته باشد صدای او را بشنود، قطعاً در عبادتش نشاط ندارد. همچنان که در این دعا آمده است أَوْ لَعَلَّکَ لَمْ تُحِبَّ أَنْ تَسْمَعَ دُعائِی فَباعَدْتَنِی. اگر انسان به چنین درجهای از انحطاط رسید، خداوند او را از خودش دور کرده و شیرینی مناجات و لذت توبه را از او سلب میکند. در قرآن کریم تصریح شده که ستمکاران از جمله افرادی هستند که خداوند آنها را از خود رانده است. در آیه 41 سوره مومنون آمده است پس دوری از رحمت حق بر گروه ستمکاران باد. فَأَخَذَتهُمُ ٱلصَّیحَةُ بِٱلحَقِّ فَجَعَلنَهُم غُثَاء فَبُعدا لِّلقَومِ ٱلظَّالِمِینَ. ظلم مسئله بسیار مهمی است و اقسام مختلفی دارد که شامل همه آنها می شود. ظلم به خود، ظلم به خدا و ظلم به خلق خدا.
این نویسنده و پژوهشگر در ادامه توضیح میدهد: أَوْ لَعَلَّکَ بِجُرْمِی وَجَرِیرَتِی کافَیْتَنِی یعنی گاهی اوقات خداوند انسان را مجازات میکند بخاطر اعمالی که انجام داده. به بیان دقیقتر مکافات عملش به او میرسد که کسالت پیدا میکند. خدایا شاید داری مکافات عمل من را به من میدهی که حال عبادت ندارم. حال توبه و انابه ندارم. یکی از عقوبات و جریمههای دنیوی خدا این است که بخاطر گناهان و یا اعمال نادرستی که انجام می دهیم، حس و حال عبادت را از ما سلب می کند. کسی که گیاه سمی بکارد، گندم برداشت نمی کند. اعمال ما هم همین است. از مکافات عمل غافل مشو/گندم از گندم بروید جو ز جو
حجتالاسلام امین در پایان تاکید میکند: نکته مهم دیگر برای کم شدن نشاط در عبادتهایمان تجری است، یعنی گستاخی در مقابل خدا. طبق آنچه در این دعا آمده میخوانیم أَوْ لَعَلَّکَ بِقِلَّةِ حَیائِی مِنْکَ جازَیْتَنِی. یعنی یک وقت انسان گناهی را انجام می دهد، پشیمان میشود، ناراحت می شود. یک وقت هم با غرور گناه میکند. بعد از گناه هم اصلا برایش مهم نیست گناه کرده. در مقابل خدا شاخ و شانه میکشد و گناه میکند یعنی با گستاخی گناه می کند. این باعث میشود که حال عبادت از او سلب می شود. خدایا شاید چون در مقابل تو حیا نداشتم، از مخالفت کردن با تو حیا نکردم، من را مجازات کردی و حال توبه و عبادت را از من سلب کردی.
خلاصه و چکیدهای که از بیانات امام سجاد(ع) در دعای ابوحمزه به دست میآید این است که هر چه گناه بیشتر در زندگی انسان ورود کند، حال عبادت، حال توبه و حال خوش بندگی را بیشتر میگیرد. بعد از آن هم همنشینی با اهل غفلت، اهل بطالت و وقت گذرانی و فاصله گرفتن از دانشمندان و علما و مجالس آنها سبب کسالت در عبادت است. انسان با نزدیک شدن به علما و دانشمندان و مجالس آنها و انجام کارهای خیر و حضور در اماکن مذهبی و با فاصله گرفتن از آدمهای اهل گناه و غفلت و مجالس لهو و لعب، نشاط عبادت و توفیقات بیشتری کسب میکند.
مریم احمدی شیروان
نظر شما