نکته اول آنکه شهروندان و بانوان عزیز باید بدانند نوع رفتار و پوشش و رویکرد اجتماعی آنها بهخصوص در ارتباط با جنس مخالف باید دقیقتر و براساس منطق مشخصی باشد که برای آنها مشکلساز نباشد. ساده انگاری در این قضیه برای جامعه گران تمام خواهد شد. ارتباطات اجتماعی اگر تابع منطق و رویکرد صحیح نباشد، قطعاً آسیبآفرین خواهدشد و نادیده گرفتن حدود اجتماعی موجب بروز رویدادهای تلخ میشود و همه ما باید بدانیم رفتارهای ما هزینه دارد. نکته دوم هم این است که مواجهه دستگاه قضای کشور باید در مقابله با اوباش و ساختارشکنان مقتدرانه، هشدارمحور و همراه با روشن کردن عواقب رفتارها باشد.در پرونده شهید الداغی دستگاه قضا باید با جدیت وارد شود تا مانع از بروز آسیبهایی از این دست در کوچه و خیابان شود. در ادامه بحث میخواهیم به مسئله اقدامات خشونتباری که در امروز و ماههای گذشته تشدید شده، نگاهی بیندازیم. احتمالاً در چند ماه آینده مقایسه جرایم این برهه از سال با سالهای قبل میتواند به ما داوری منصفانهتری بدهد و شاید اکنون برای قضاوت در اصل مسئله زود باشد. اما فعلاً فرض را بر افزایش نرخ خشونت میگذاریم. با توجه به قراینی که داریم، فرض ما این است که این جرایم هدفمند و علیه افرادی است که به نوعی خود را معتقد به نظام جمهوری اسلامی میدانند یا اعتقادات دینی دارند و ظاهر آنها نیز نشاندهنده دینمداری آنهاست.
عمده علت ارتکاب جرایمی همچون ترور شهید آیتالله سلیمانی و زیر گرفته شدن آن روحانی طلبه در مرزداران تهران و همچنین به شهادت رساندن فرمانده آگاهی سیستان و بلوچستان میتواند برآمده از نگاه گروههای خرابکار و یا معارضی باشد که با ایدهها و فکر بنیادی جمهوری اسلامی و حکومت شیعی اختلاف نظر دارند و اینکه این مخالفتها از کجا به وجد آمده است، باید با دقت بررسی شود.
شواهد نشان میدهد این مخالفتها چون ریشه نظری دارد، خیلی سریع از دایره گفتوگو خارج شده و با اقداماتی مانند تکفیر و حمله همراه میشود. این گروهها چون اختلاف بنیادین پیدا کردهاند، خشن عمل میکنند. اقدامات و رفتارهای این گروهها با جرایم عادی اختلاف دارد؛ زیرا مستعد اقدامات داعشگونه در هر زمان و مکانی هستند و حوادث اخیرهم نشان داد قابلیت حمایت از بیرون هم پیدا کردهاند. در ابتدای انقلاب اسلامی، چنین مواردی را در قالب گروههای مسلح خودسر و معاند مانند گروهک فرقان و همچنین منافقین شاهد بودیم که با ترورهای خشن و کور و همچنین ترویج خشونت آنهم مبتنی بر ایدئولوژی و مفاهیم نظری، جامعه را ناامن کرده بودند. باید مراقب باشیم چنین مسائلی تکرار نشود.
خشونتهایی که مواردی از آن در روزهای گذشته مشهود بود، در مواردی به قوت و ضعف دستگاههای امنیتی انتظامی و فرهنگی کشور برمیگردد. ما باید با استفاده از ابزار فرهنگ و رسانه و همچنین با قاطعیت قانونی این گروهها را متقاعد کنیم اشتباه میکنند، اگر هم مخالفتی دارند راهش خشونت، ترور و چاقو زدن نیست.
اگر نهادهای اجتماعی ما موفق شوند اقناعسازی کنند، به مرور زمان تعداد آنها کم میشود و در نهایت آن افرادی که در هستههای سخت اقدامات خشونتبار قرار میگیرند در آخر توسط نهادهای امنیتی مهار میشوند. دستگاه قضا باید اقتدار نظام را نشان بدهد و بدون رودربایستی با این عده قلیل خرابکار مقابله کند. اما این به معنای این نیست که دستگاههای فرهنگی وظیفه خود را انجام ندهند. وظیفه دستگاه فرهنگی این است که برای مردم حقیقت را روشن کند.گروههای کنشگر باید بدانند راهحل مسائل کشور ترور و اقدامات تند و حمله به مردم بی گناه و کشتن آمرین به معروف نیست. باید در امور تربیتی نسل آینده اقدام عمیق ایجابی انجام بدهیم. اگر بنا باشد عدهای خشونت خیابانی را گسترش دهند باید بر اساس قانون با آنها برخورد شود.
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۲ - ۱۴:۵۷
کد خبر: ۸۶۸۵۵۴
در شهادت حمیدرضا الداغی شهیدی که در دفاع از ناموس کشور به شهادت رسید، دو درس مهم نهفته است که بهخصوص دختران باید به آن توجه ویژه داشته باشند.
زمان مطالعه: ۲ دقیقه
نظر شما