به گزارش قدس آنلاین، در سلسله گزارشهای «مسیر هجرت» به رویدادهای مهمی که امام رضا(ع) از مدینه تا مرو از سرگذراندند، اشاره کردیم. حال، بد نیست برنامههایی را که امام رضا(ع) برای خنثی کردن نقشهها و توطئههای مأمون در پیش گرفته بودند، مرور کنیم. برنامههایی که آنچنان دست مأمون را از طراحی و توطئهچینی جدید خالی کرده بود که دست آخر چارهای جز به شهادت رساندن امام(ع) نمیدید.
علامه سیدجعفر مرتضی عاملی تقریباً تمام موضعگیریهای حضرت(ع) را که مأمون بر حسب برنامه و طرحش، انتظارش را نمیکشید و از منابع تاریخی قابل دستیابی است، فهرست کرده است.
او در کتاب «زندگی سیاسی هشتمین امام، حضرت علی بن موسیالرضا(ع)» نخستین موضعگیری امام را نپذیرفتن پیشنهاد ولایتعهدی مأمون و برخورد سرسختانه با آن از همان زمانی که در مدینه است، برمیشمارد. امام(ع) با این کار هم به مأمون نشان داد دستخوش نیرنگ او قرار نمیگیرد و هم مردم را به مشکوک بودن این رویداد حساس کرد.
دومین موضعگیری این بود که امام رضا(ع) باوجود خواسته و درخواست مأمون، هیچکس حتی فرزندش جوادالائمه(ع) را نیز با خودش به مرو نبرد. این رفتار ایشان از این نظر افشاگرانه بود که مطابق مأموریتی که بهظاهر مأمون آن را تبلیغ میکرد، قرار بود امام رهبری امت را به دست بگیرد؛ مأموریتی که بالطبع باید طولانی و زمانبر باشد ولی امام(ع) حتی میداند از این سفر بازگشتی نخواهد بود.
سیدجعفر مرتضی عاملی، رفتار امام رضا(ع) در طول سفر و تحت تأثیر قرار دادن همراهان و بهویژه مأمورانِ ویژه مأمون را سومین موضعگیری غیرقابل انتظار برای خلیفه عباسی میداند و مینویسد: «قضایای اعجابانگیزی از رفتار امام در طول مسافرتش به سوی مرو رخ داد که رجاء بن ضحاک شاهد همه آنها بود. این مرد چنان به وصف آنها پرداخته بود که سرانجام مأمون مجبور شد به بهانه آنکه باید فضائل ایشان را خود بازگو کند، زبان رجاء را ببندد. اما کسی هرگز نشنید مأمون حتی یک بار قضایای راه مرو را بازگو کند. رجاء نیز هرگز دراین باره سخنی نگفت مگر پس از زمانی که احساس خطر برای مأمون به کلی برطرف شده بود».
بیشک مهمترین رویداد مسیر هجرت به ایران، تبیین موضع امام(ع) در نیشابور با نقل حدیث سلسلةالذهب بود. نکته جالب در نظر علامه عاملی این است امام(ع) در آن شرایط هرگز مسائل فرعی دین و زندگی مردم را پیش نمیکشد، از نماز و روزه و این قبیل مطالب چیزی نمیگوید و به زهد در دنیا و مثل این حرفها تشویق نمیکند. علیبن موسیالرضا(ع) به جای همه اینها، به عنوان رهبر حقیقی مردم توجه همگان را به مسئلهای معطوف میکند که مهمترین مسائل زندگی حال و آیندهشان به شمار میرود و آن هم مسئله «توحید» و رابطهاش با مقوله «ولایت» است. امام(ع) با نقل این حدیث از زبان پدرش، جدش و دیگر اجداش تا رسول خدا(ص) و با شیوهای که در میان امامان بسیار کمسابقه است، میخواست نشان دهد مسئله «رهبری امت» از طرف خدا تعیین میشود نه از سوی مأمون و با این کار توطئه مأمون برای اعتراف گرفتن از حقانیت حکومت خود و سایر خلفای عباسی را خنثی کرد.
مأمون، امام را از مدینه به اجبار به مرو کشانده بود و از همان ابتدا خلافت و در مرحله بعدی ولایتعهدی را به حضرت پیشنهاد کرده بود، اما حضرت ثامنالحجج(ع) با اینکه چند ماه از اقامتش در مرو میگذشت همچنان در مقابل این پیشنهادهای توطئهآمیز مأمون مقاومت میکرد. ایشان تا زمانی که تهدیدهای مأمون رنگ و بوی خون به خود نگرفت، از پذیرفتن پیشنهاد ولایتعهدی سر باز زد. این موضعگیری به عنوان پنجمین مواضع امام(ع)، مأمون را در گرفتن تصمیمهای دیگر به تزلزل انداخته و منفعل کرده بود.
ششمین موضعگیری امام رضا(ع)، استفاده حضرت از هر فرصتی برای تأکید بر این گزاره بود که مأمون او را به اجبار و با تهدید به قتل، به ولیعهدی رسانده است. به باور علامه عاملی، امام(ع) تنها به گفتار بسنده نمیکرد بلکه رفتارش در طول مدت ولیعهدی همه از نارضایتی وی و مجبور بودنش حکایت میکرد. بدیهی است اینها همه عکس نتیجهای را که مأمون از ولیعهدی وی انتظار میکشید، به بار میآورد.
در هفتمین موضعگیری، ثامنالحجج(ع) حتی پس از پذیرش اجباری ولایتعهدی، در هر فرصت به دیگران یادآوری میکرد مأمون در اعطای سمت ولیعهدی کار مهمی نکرده جز آنکه در راه برگرداندن حق مسلم خود او که قبلاً از دستش به غصب ربوده بود، گام برداشته است. از نمونههای این موارد میتوان اشاره امام(ع) به جهل مأمون در شیوه گرفتن بیعت نسبت به شیوه رسول خدا(ص) که مدعی جانشینیاش بود را نام برد. ضمن اینکه در همین جلسه، امام(ع) حتی از کوچکترین سپاسگزاری از مأمون خودداری کرد و این، خود موضع سرسختانه و قاطعی بود که میخواست ماهیت بیعت را در ذهن مردم خوب جای دهد و در ضمن موقعیت خویش را درخصوص زمامداری در همان مجلس حساس بفهماند.
نویسنده کتاب «زندگی سیاسی هشتمین امام، حضرت علی بن موسیالرضا(ع)» مفاد دستخط امام بر سند ولیعهدی را نسبت به موضعگیریهای دیگر ایشان از همه مؤثرتر و مفیدتر میداند. به باور او، مردم معنایی که حضرت مدنظر داشته را از کلمه به کلمه نوشتههای ایشان بر پشت سند ولایتهدی در شرایط آن زمان در افشای حقانیت امام و توطئههای مأمون درک میکردهاند.
«امام هرگز کسی را بر مقامی نگمارد و نه کسی را عزل و نه رسم و سنتی را نقض و نه چیزی از وضع موجود را دگرگون کند و از دور مشاور در امر حکومت باشد» این شروط ثامنالحجج(ع) برای پذیرش ولایتعهدی خط بطلانی بر غالب اهداف مأمون از طرح مسئله ولایتعهدی حضرت و گویای کیاست ایشان در خنثی کردن توطئههای خلیفه عباسی به عنوان نهمین موضعگیری است.
شرط برگزاری نماز عید توسط علی بن موسیالرضا(ع) به شیوه رسول خدا(ص) و علی(ع) پس از اصرار مأمون، دهمین موضعگیری درخشان ثامنالحجج(ع) بود که در نهایت مأمون ترجیح داد امام را از نماز بازگرداند و تمام مخاطرات این کار را نیز بپذیرد، چرا که هر چه بود زیانش به مراتب برایش کمتر بود.
یازدهمین موضع غیرقابل انتظار برای مأمون، طرز رفتار و آداب معاشرت عمومی امام رضا(ع) بود. مردم چه پیش از ولیعهدی چه پس از آن هرگز ندیدند ایشان تحت تأثیر زرق و برق شئون حکومتی قرار گیرد و نحوه سلوکش با مردم تغییر کند. بیشک اینگونه صفات در محبوبیت ایشان نقش بزرگی بازی میکرد.
اگر همه این مواضع را کنار هم بگذاریم، میبینیم در شبکهای معنادار همه همدیگر را تقویت کرده و هدف امام(ع) را که خنثی کردن توطئهها و به انفعال کشاندن خلیفه عباسی است، تأمین میکند.
نظر شما