به گزارش قدس آنلاین: یکی از مهمترین نکات در زندگی امام جواد(ع) تفاوت عصر آن حضرت با ائمه(ع) پیش از او، هم در جامعه شیعه و هم در جامعه اهل سنت یعنی عموم افراد تحت حکومت خلافت عباسی است.
در گفتوگو با حجتالاسلام دکتر حمیدرضا مطهری، مدیر پژوهشکده تاریخ و سیره اهل بیت علیهمالسلام و رئیس انجمن تاریخپژوهان حوزه علمیه؛ دوران حیات پر برکت امام جواد(ع) را مورد واکاوی قرار دادیم.
نقش امام جواد(ع) در تحولات فکری و فرهنگی جامعه
حجتالاسلام دکتر مطهری در ابتدا با بیان اینکه دوره امامت امام رضا(ع) و سالهای آغازین امامت امام جواد(ع) مصادف با خلافت مأمون عباسی بود، میگوید: مأمون به دوستی با اهل بیت(ع) و علویان تظاهر میکرد و برخی از افراد راه انداختن جریان ولایتعهدی امام رضا(ع) و ازدواج دختر مأمون با امام جواد(ع) را در همین راستا میدانند. هدف اصلی مأمون از این کار این بود که علویان را با خاندان عباسی همراه کند و به طور دقیقتر از علویان برای حکومت عباسیان مقبولیت و مشروعیت دریافت کند اما با اقدامات امام رضا(ع) به اهدافش نرسید.
او ادامه میدهد: مأمون متهم بود که امام رضا(ع) را به شهادت رسانده است لذا برای رفع اتهام از خودش، زمینه ازدواج دخترش با امام جواد(ع) را فراهم کرد. بعد از مأمون، معتصم عباسی به خلافت رسید. در زمان او و متفاوت از زمان مأمون، ترکان به دستگاه خلافت راه یافتند و بعد از آن رفته رفته نفوذ اعراب و ایرانیان کم شد. آنها پس از معتصم دستگاه خلافت و خلفای عباسی را تحت تأثیر خودشان قرار دادند.
این کارشناس تاریخ اسلام یادآور میشود: عصر مأمون اوج نهضت ترجمه بود و این نهضت ترجمه در حین آنکه فوایدی را داشت یعنی به هر حال علوم مختلف را وارد جامعه اسلامی کرده و فرهنگ جامعه را رشد داد؛ اندیشهها و افکاری را وارد جامعه اسلامی کرد که موجب شکلگیری برخی از جریانهای انحرافی در میان مسلمانان شد. شکلگیری و رشد افکار و اندیشههای انحرافی یکی از مشکلات اساسی جامعه اسلامی در عصر امام جواد(ع) بود. در آن دوره اعتقاد به خلق قرآن به این معنا که آیا قرآن که کلام الهی است، خلق شده یا نه؟؛ از جانب معتزله مطرح شده و به اوج خودش رسید. این جریان در دوره خلافت متوکل برعکس شد. نکته مهم این است که ائمه(ع) از عصر امام رضا(ع) اصحاب خودشان را از ورود به افکار و اندیشههای انحرافی بر حذر میداشتند.
امامت امام جواد(ع) در کودکی
دکتر مطهری به بحران دیگری در عصر امام جواد(ع) اشاره کرده و تشریح میکند: امام جواد(ع) در سن کودکی به امامت رسید و چنین شرایطی پیش از امامت او در جامعه شیعه پیش نیامده بود. شیعیان در عصر امام جواد(ع) با امامی مواجه شدند که در سنین کودکی قرار داشت. در آن زمان حتی بسیاری از شخصیتها و بزرگان شیعه هم دچار مشکل شدند. آنها با وجود آنکه امام رضا(ع) به جانشین بودن امام جواد(ع) تأکید کرده بود، دچار تردید شده بودند و به نوعی با امتحان یعنی مطرح کردن برخی از سؤالها و شنیدن جواب آنها از امام جواد(ع) به یقین رسیدند که او همان امام بر حق و جانشین امام رضا(ع) است.
او بیان میکند: در باب تأکیدات امام رضا(ع) بر اینکه امام جواد(ع) جانشین او است، دعبل خزاعی شاعر شیعه قرن دوم و سوم هجری قصیدهای را سروده است. او که از اصحاب امام کاظم(ع) و امام رضا(ع) بود، در زمان حضور امام رضا (ع) در مرو به حضور ایشان رسید. زمانی که به خراسان آمد، قصیده تائیه خود را سروده بود و گفته بود که نباید کسی پیش از امام رضا(ع) آن را بشنود. دعبل خزاعی می گوید: «قصیده ای را برای مولایم امام علی بن موسی الرضا(ع) سرودم. هنگامی که به این اشعار رسیدم: «خروج امام لا محالة واقع یقوم علی اسم الله و البرکات یمیز فینا کل حق و باطل و یجزی علی النعماء و النقمات» یعنی خروج امام به طور حتم واقع خواهد شد. او که بر اسم خدا و برکات قیام خواهد کرد. در بین ما هر حق و باطلی را تمییز خواهد داد و بر نعمتها و مصیبتها جزا خواهد داد. این هنگام امام رضا(ع) گریه شدیدی کرد پس سرش را به سوی من بلند کرد. آن گاه فرمود: ای خزاعی! روح القدس بر زبان تو به نطق درآمد. آیا میدانی که این امام کیست و کی قیام می کند؟ عرض کردم: خیر ای مولای من جز آنکه شنیدهام که امامی از شما خروج خواهد کرد و زمین را از فساد پاک خواهد نمود و پر از عدل و داد خواهد نمود. حضرت(ع) فرمود: همانا امام بعد از من فرزندم محمد است و بعد از محمد فرزندش علی و بعد از علی فرزندش حسن و بعد از حسن فرزندش حجت قائم است، او کسی است که در غیبتش منتظر و در هنگام ظهورش مطاع خواهد بود. به این گونه امام رضا(ع) نه تنها از جانشینی و امامت امام جواد(ع) خبر داد بلکه جانشینان آن امام بزرگوار را نیز معرفی کرد.
امام جواد(ع) پر خیر و با برکتترین مولود
مدیر پژوهشکده تاریخ و سیره اهل بیت علیهم السلام در ادامه اظهار میکند: یکی از فرقههایی که در زندگی ائمه(ع) و جریان تشیع سبب شبهه افکنی بسیار شد، جریان واقفیه است. افرادی که به این جریان انحرافی روی آورده بودند، معتقد بودند یا تظاهر میکردند که امام کاظم(ع) از دنیا نرفته است و به این سبب امامت امام رضا(ع) را قبول نداشتند. یکی از بهانههای آنها این بود که امام رضا(ع) تا حدود ۴۷ سالگی فرزندی نداشت و به همین سبب در امامت آن حضرت تشکیک کردند. لذا وقتی که امام جواد(ع) متولد شدند، امام رضا(ع) آن حضرت را مولودی با برکت معرفی کرد زیرا تولد ایشان بهانه منحرفان را قطع کرد و در واقع بعد از تولد امام جواد(ع) برای افراد مردد نیز مشخص شد که امام بر حق پس از پدر بزرگوارشان ثامن الحجج(ع) هستند.
او تاکید میکند: با اقداماتی که امام جواد (ع) انجام داد و تدابیری که اندیشید مشکل تردید بر سر امامت ایشان برطرف شد و لذا در ادامه وقتی فرزند بزرگوارشان یعنی امام هادی(ع) با وجود اینکه در سن کودکی و حتی کمتر از سن امام جواد(ع) به امامت رسید، جامعه شیعه دچار بحران نشد. حتی افرادی همانند شیخ مفید تأکید کرده و با صراحت اعلام میکنند که بر سر امامت امام هادی(ع) اجماع شد.
دکتر مطهری در پایان میگوید: امام جواد(ع) گاهی از راه مناظره و گاهی از راههای دیگر بیمایگی فقها و قضات درباری را روشن نموده برتری خود بر آنان را در پرتو علم امامت ثابت میکرد و از این رهگذر اعتقاد به اصل امامت را در افکار عمومی تثبیت مینمود. یکی از آن موارد فتوایی بود که امام(ع) در مورد چگونگی قطع دست دزد صادر کرد. وقتی که در حضور معتصم در باب قطع ید سارق از ایشان سؤال کردند، امام جواد(ع) از گفتن فتوای خود پرهیز کرد و وقتی که با اصرار مواجه شد با استناد به قرآن و سیره نبوی به گونهای حکم را بیان کرد که دیگران عملاً نتوانستند از نظر علمی اشکالی بر حکم بیان شده وارد کنند ولی با دسیسهچینی این کار را انجام دادند و متأسفانه شاید یکی از دلایل و بهانههای آنها برای به شهادت رساندن امام جواد(ع) هم همین جریان بود. معتصم درباره قطع ید سارق، فتوای امام جواد(ع) را پذیرفت و سخنچینان معتقد بودند که معتصم با پذیرش سخن یک علوی جوان، کار اشتباهی انجام داده است و او را علیه امام تحریک کردند. در نهایت نیز امام جواد(ع) با دسیسهچینی سخنچینان به شهادت رسید.
نظر شما