تحولات منطقه

کشورهای مختلف جهان با توجه به ویژگی ها و شرایطی که دارند گاهی مقصد یا میزبان پناهدگان می شوند.

بی آشیانه گشتم خانه به خانه گشتم/ برای پناهندگان افغانستانی چه کرده‌ایم؟
زمان مطالعه: ۵ دقیقه

میزبانی به دو صورت خواسته یا ناخواسته اتفاق می افتد. در واقع گاهی کشورها بر اساس نیاز خود  اقدام به پذیرش پناهنده می کنند که در این صورت معمولاً کار پذیرش کسانی که به دلیل آزار و اذیت سیاسی، مذهبی، جنگ بلایای طبیعی  و ...  ترک وطن می کنند، حساب شده و با برنامه خواهد بود و زمانی هم کشورها از روی ناچاری حاضر می شوند پناهنده قبول کنند. برای مثال در پی وقوع جنگ داخلی در سوریه میلیون ها نفر از آوارگان این کشور به سمت مرزهای ترکیه حرکت کردند و این کشور مجبور به بازگشایی دروازه هایش بروی آنان شد. یا بدنبال اشغال افغاستان از سوی روس ها در سال ۱۳۵۸ صدها هزار افغانستانی راهی پاکستان و ایران شدند.  البته چنین اتفاقی یکبار دیگر و پس از به قدرت رسیدن طالبان در این کشور هم رخ داده است. به طوری که طبق گزارش کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد، ایران در پذیرش پناهندگان ششمین کشور دنیا محسوب می شود.  

با این وجود و جدا از خواسته یا ناخواسته بودن پذیرش پناهندگان، نکته اینجاست که دولت ها معمولاً با اتخاذ سیاست ها و خط مشی های متنوع و همچنین تدوین و اجرای برنامه های مختلف نسبت به بهبود وضعیت پناهندگان اقدام می کنند تا بعدها از ظرفیت ها و توانمندی آن ها برای توسعه و پیشرفت کشورشان بهره ببرند. این کاری است که از مدت ها پیش کشورهای پیشرفته دنیا آن را انجام می دهند و نقش مهاجران و پناهندگان در پیشرفت آن ها هم کاملاً روشن است.

حال پرسش این است که ایران به عنوان کشوری که طبق آمارهای غیر رسمی تا ۸ میلیون مهاجر و پناهنده دارد و در طول چند دهه اخیر زمینه اسکان و اشتغال ، بهداشت و درمان و تحصیلات آن ها را فراهم کرده تا چه اندازه از توانمندی های این گروه برای پیشرفت و توسعه خود استفاده کرده است؟

دکتر پیمان حقیقت طلب، مدیر پژوهش اندیشکده دیاران، در پاسخ به قدس می گوید: داستان ایران با پناهندگان کمی عجیب است؛ برای اینکه جزو معدود کشورهایی است که نزدیک به ۸۰۰ هزار نفر را پناهنده نامیده است. یعنی بیشتر کسانی که در ایران پناهنده نامیده می شوند دارای کارت آمایش هستند که این مدرک  نشان می دهد در  اویل دهه ۸۰ در سرشماری شرکت کرده اند، اما پس از اوایل دهه هشتاد، مهاجرانی که وارد ایران شدند دیگر بطور رسمی بعنوان پناهنده پذیرفته نشده اند به همین خاطر هم اگرچه ما میزبان حدود   چهار و نیم تا ۵میلیون افغانستانی هستیم ولی در آمارهای جهانی همواره می‌گوییم ۸۰۰هزار نفر پناهنده داریم که این تعداد پناهنده هم از همان ابتدا بوده اند یعنی چند دهه از حضورشان در کشور می گذرد که به این پدیده در اصطلاح "پناهندگی مزمن" گفته می شود.

چون وضعیت یک پناهنده پس از ۵یا ۶ سال باید تعیین تکلیف می‌شود، یا به کشور خودش بازگردانده می‌شود یا به یک کشور ثالث می رود و یا اقامت طولانی مدت کشوری که در آن هست را می‌گیرد. اما در ایران این اتفاق برای  پناهندگان رخ نداده و همین موضوع مانع بزرگی برای بهره مندی دو طرف از یکدیگر  شده است.

وی در همین زمینه می افزاید: به عبارت دیگر پناهنده در هر کشوری غریبه محسوب می‌شود و شناختی روی آن نیست و از یک سری حقوق محروم است تا زمانی که چند سال از حضورش در آن کشور بگذرد و اقامت دائم دریافت کند. اما در ایران این اتفاق نیفتاده است، یعنی از یک طرف فهرست پناهندگانش محدود است و از طرف دیگر نتوانسته است حس تعلق به ایران را در پناهنده  ایجاد کند. در واقع در خصوص یک جمعیت خیلی بزرگ همواره در یک وضعیت بینابین به سر بردیم و به همین خاطر آنچنان که باید نتوانستیم از توانمندی آن ها بهره ببریم. 

وی با اشاره به این که در هر جمعیتی یک سری آدم نخبه و معمولی وجود دارد، می افزاید: ما از پناهندگان نخبه استفاده نکرده ایم، که یک دلیل آن به  شناسایی  نشدن نخبگان حاضر در جمعیت پناهندگان بر می گردد. البته  اگر هم شناسایی کرده باشیم همان رفتاری را با آن ها داشتیم که با بقیه پناهندگان داشتیم. یعنی همان قواعد محدود کننده زیست را برای آنان هم اجرا کردیم مثلاً این که هرسال بیایند مدارک خود را تمدید  کنند و در همان شهری که در کارشان قید شده است زندگی کنند، جابجا نشوند و.. . این درحالیست که قطعا ًجمعی از آنان نخبگان علمی، فرهنگی، اقتصادی و ورزشی هستند که تغییر نکردن وضعیتشان موجب شده  که دو طرف نتوانند در رشد و توسعه یکدیگر نقش موثری داشته باشند.

وی در خصوص راهکارش برای استفاده بهتر از توانمندی‌های پناهندگان برای توسعه ایران می گوید: نخستین راهکار این است که وضعیت پناهندگان تعیین و تکلیف شود. در واقع  بعضی از پناهندگان چند دهه در ایران ساکن هستند. حتی  دو سه نسل آن ها در ایران متولد و بزرگ شده اند و هیچ ارتباطی با افغانستان ندارند  فقط نام این کشور بر آن ها اطلاق می شود. یعنی به این افراد اصلاً نمی‌توان عنوان مهاجر، پناهنده و یا هرچیز دیگری دادبنابراین وضعیت آن ها باید مشخص شود که شهروند جامعه ایران هستند. راهکار دیگر این است که به نخبه های پناهندگان یک سری خدمات و تسهیلات ویژه بدهیم تا بتوانند ظرفیت ها و توانمندی های خود را نشان دهند و این گونه در شکوفایی ایران ایفای نقش کنند. یعنی باید بین مهاجران و پناهندگان نخبه و معمولی تفاوت قائل شویم. از سوی دیگر باید سطح ارتباطات بین المللی خود را ارتقا دهیم .

موانع قانونی رفع شود

ابوطالب مظفری،  پژوهشگر  و نخبه افغانستانی هم نگاهی مشابه به موضوع دارد و به قدس می گوید: ایران با این که طی دهه های اخیر مهاجران و پناهندگان زیادی را  در خود جای داده اما  تا کنون برنامه مشخصی برای استفاده از توانمندی های این قشر نداشته است. در واقع مهاجرانی که وارد ایران می‌شوند، چند گروه  هستند؛ یک گروه کارگر ساده هستند که در حوزه های مختلف به ویژه بخش ساخت و ساز مسکن مشغول به کار هستند، اما گروه دیگر تحصیلکردان و نخبگان و متخصصان در رشته های مختلف و گوناگون            می باشند که برای این قشر راهکاری قانونی برای ارتقای توانمدی شان و همچنین استفاده از ظرفیت های آنان پیش بینی نشده است. برای نمونه در طول این سال‌ها افراد زیادی را داشتیم که از دوران کودکی وارد مدارس ایران شدند و تا کسب تحصیلات تکمیلی هم پیش رفته اند ولی به وقت  بهره برداری، به حال خود رها گشتند و حتی بر اساس قانون کارت اقامت  این افراد باطل می شود و باید از کشور خارج شوند. چنین مسائلی موجب می شود نخبگان مهاجر و پناهنده یا به کشور مادری شان برگردند یا این که در ایران بمانند و به کارهای سخت مشغول شوند و یا به دیگر کشورها بروند. نتیجه همه اینها تقریباً یکی است. یعنی کشور میزبان نمی تواند از ظرفیت های نخبگان پناهنده برای رشد و توسعه خود استفاده کند.

وی رفع موانع قانونی مربوط به مهاجران و پناهندگان را مهمترین راهکار برای ایران برای استفاده بیشتر از توانمندی های این قشر می داند و می گوید: مثلاً در حال حاضر یک تبعه خارجی در ادارات دولتی ایران نمی تواند مشغول بکار شود. یا اگر بخواهد با یک پیمانکار ایرانی کار کند مشمول بیمه نمی‌شود و نمی تواند از حقوقش به خوبی دفاع کند و...

منبع: قدس آنلاین

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.