«مسلم سفیر امام حسین علیهالسلام در کوفه و یار مورد اطمینان امام بود. سفیری که هجده هزار نفر با او بیعت کردند. اما این بیعتها دوام چندانی نداشت. عبید الله با تهدید و تطمیع مردم، سران قبایل را از کنار او پراکنده ساخت و مسلم تنها شد.کوچههای بزرگ کوفه به قدر منزلگاه کوچکی برای مسلم میزبان نداشت. فرستاده امام حسین«ع»، مهمانی که با چندین هزار نامه فراخوانده شده بود. حالا هیچ منزلی میزبانیاش را نمیپذیرفت. بانگ جنگ را که لشکریان کوفه زدند کسی حریف جنگآوری از نسل علیبن ابی طالب نشد. سرانجام با نیرنگ سپاهیان، مسلم دستگیر شد. سرش را از تنش جدا کردند و بدنش را از بالای دارالاماره پایین انداختند.لبهایش مثل ارباب عطشان ماند و شد اولین فدایی لبتشنه امیرکربلا.»
قصه غریبی مسلم را بارها و بارها میان روضهها شنیدهایم و اشک ریختهایم. اما مسلم و غریبیاش مسلم و آنچه در کوفه اتفاق افتاد فقط روضهای برای خواندن و اشک ریختن نیست. مسلم قدم به قدم از مدینه تا کوفه درس و سرمشقی است برای زندگیهای امروزمان. سرمشقی که حجت الاسلام «غلامرضا کبیری» استاد دانشگاه و مدیر موسسه فرهنگی بصائر گره از آن میگشاید و برایمان یادآور میشود.
مسلمها را تنها نگذاریم!
اگر مردم مسلم را تنها نمیگذاشتند. اگر پای بیعتشان میماندند و به زر و سیم سفیر امام را نمیفروختند کربلا هم اتفاق نمیافتاد. اما این اگرها فقط برای حسرت خوردن و اشک ریختن نیستند. درس تاریخ است. برای آنکه مسلمها را تنها نگذاریم. حجت الاسلام «غلامرضا کبیری» میگوید:«جناب مسلم بن عقیل به مرحلهای از معنویت رسیده بود که مورد اطمینان و اعتماد امام زمانش قرار گرفته بود. در بحث سیاسی پشتوانه رهبر نیروهای مورد اعتماد او هستند. مسلم مورد اعتماد کامل امام حسین علیه السلام قرار گرفت و از طرف او به عنوان سفیر فرستاده شد به گونه ای که حرف مسلم حرف امام بود اگر مردم با مسلم بیعت میکردند انگار با امام زمان شان بیعت میکردند. مقام معظم رهبری نیز سفیر عام امام زمان«عج» است. همانطور که مسلم بن عقیل نقش آماده سازی کوفه برای آمدن امام حسین علیه السلام را داشت تا با آمدن امام مردم از ایشان حمایت کنند. نقش امروز مقام معظم رهبری، آماده سازی مردم ایران و جهان برای ظهور امام زمان«عج» و تشکیل حکومت اسلامی جهانی است. چیزی که در زندگی امروز ما اهمیت دارد این است که مسلم زمانهمان را تنها نگذاریم. همه زیر پرچم و تحت لوای ولیفقیه جمع شویم و اعلام آمادگی کنیم تا آن وعده الهی آمدنش موثر باشد.»
السَلامُ عَلیکَ یا مُسلِم بن عَقیل یا سَفِیر الحُسین(علیه السلام)
نکند ما اهل کوفه باشیم؟!
البته تمام روضه، حرف مسلم و تنهاییاش نیست. باید در این تاریخ کنکاش کرد و دید مردم کوفه کجا قدم اشتباه گذاشتند. آنها که مشتاق آمدن امام حسین علیهالسلام بودند آنها که خود برای امام دعوتنامه فرستادند چرا در کربلا مقابلش ایستادند و برخی لباس سپاه دشمن را به تن کردند. آنجاست که آدمی به خودش میآید و تلنگر میخورد که نکند ما اهل کوفه باشیم و امام زمانمان را تنها بگذاریم. نکند پای پیمانمان محکم نباشیم و دعاهایی که برای ظهور میکنیم حکم همان دعوتنامههای بیسرانجام را داشته باشد.
حجتالاسلام کبیری میگوید:«درس بزرگ تاریخ در ماجرای کوفه، سرانجام نافرمانی و عدم حمایت ادامه دار مردم کوفه از مسلم بن عقیل بود. در ابتدای ورود جناب مسلم بن عقیل به کوفه همه بزرگان با او بیعت کردند اما در شرایط سخت پشت مسلم را خالی کردند و این بیعت ادامه دار نشد. عهد شکنی کردند و در نیمه راه و سختی امام حسین «ع» را رها کردند. دنیازده شدند و خودشان را به زر و سیم فروختند. باید از این اشتباه تاریخی عبرت بگیریم و آن را تکرار نکنیم. یعنی وقتی با سفیر امام زمان «عج» بیعت کردیم. از ایشان حرف شنوی داشته باشیم و به پای این بیعت تا لحظه آخر بایستیم. چون همانطور که میدانید تنها مشکل ظهور آماده نبودن مردم است. مثل قیام امام حسین علیهالسلام که اگر آمادگی مردم حفظ میشد نتیجه دیگری داشت.»
بهانهها را از زندگیتان حذف کنید تا در دام دنیا نیفتید!
مردم کوفه، آن روزها برای خودشان بهانههای خوش رنگ و لعابی داشتند. بهانههایی که در زندگی همهمان هست و گاهی پایمان را در دام دنیا بند میکند. تصور کنید امروز حقی را میدانید و اگر از آن حمایت کنید شغل و جایگاهتان را از دست میدهید. چه کار میکنید باز سرسختانه پای آن حق میایستید و به پشتوانه آن کارتان را از دست میدهید یا زندگی و سختیهایش را بهانه میکنید و دنیا را به آخرتتان میفروشید؟! در حساب و کتاب مردم کوفه دنیا برایشان سنگینتر و عزیزتر از آخرت بود. مشکلات دنیوی برایشان اهمیت بیشتری داشت. زر و سیم و مال بیشتر، جایگاه بالاتر را ترجیح میدادند به آخرت آباد. به خاطر همین بهانهها هم مسلم و امام حسین علیهالسلام را تنها گذاشتند. حواسمان باشد پای حق ایستادن را از همین حالا تمرین کنیم. بهانهها حالا هرچه که باشند از زندگیمان حذف کنیم. چون به گفته این حجتالاسلام زمانی قیامها به ثمر مینشینند و امام حسین«ع»ها به قتلگاه کشیده نمیشوند که این بهانهها و جاهطلبیها وصله به پایمان نباشند.
بهانههایی در زندگی همهمان هست و گاهی پایمان را در دام دنیا بند میکند.
حواستان باشد مو لای درز حساب و کتابتان نرود!
حجت الاسلام کبیری با اشاره به مراقب شدید از حلال بودن مال میگوید:« یکی از دلایلی که مردم در کوفه مسلم را تنها گذاشتند. با اینکه میدانستند سفیر امام است به او پناه ندادند و او را تا بالای دارالاماره بردند تاثیر لقمه حرام بر دلهایشان بود.»
البته این تاثیر مال حرام در جای جای قصه کربلا دیده میشود. روز عاشورا وقتی سپاهیان امام حسین علیهالسلام و «عمر بن سعد»مقابل هم قرار گرفتند. امام(علیه السلام) در برابر سپاه کوفه ایستاد و از آنها خواست که ساکت شوند، ولی آنان نپذیرفتند! امام به آنها فرمود:«شما از دستور من سرپیچی میکنید و به سخنانم گوش فرا نمیدهید، چرا که هدایای شما [جوایزی که برای کشتن من گرفتید] تنها از راه حرام بوده و شکم هایتان از حرام پر شده است، و خداوند بر دل های شما مُهر زده است.» همین جملات آخر اباعبدالله تاثیر لقمه حرام را بر زندگی به خوبی به تصویر میکشد. آثار خوردن غذای حرام غیر قابل انکار است. غذای حرام قلب را تاریک و روح را ظلمانی میکند و فضائل اخلاقی را ضعیف میسازد. لقمههای حرامِ یاران یزید (که به اصطلاح مسلمان نیز بودند) باعث شد که امام معصوم (علیهالسلام) و فرزندان او را تشنه به شهادت برسانند و خانوادهاش را به اسارت بگیرند و برای این اقدام جشن و پایکوبی به راه بیاندازند. سرمشق دیگر زندگی مسلم برای زندگیمان همین است که حواسمان باشد مو لای درز حساب و کتابمان نرود تا قلبمان مسیر هدایت را گم نکند!
جایی که نباید همرنگ جماعت شد!
شاید برای شما هم پیش آمده باشد که وقتی در جمعی قرار میگیرید که اکثریت آن جمع مخالف افکار و اعتقاداتتان هستند. از ترس تنها نماندن و انگشتنما نشدن در آن جمع سعی میکنید سکوت کنید و ترجیح میدهید از ارزشهایتان دفاع نکنید تا ترد نشوید. اما این دفاع سرسختانه از اعتقادات و پاینبدی به امام زمان در همه شرایط یکی دیگر از آموزههای زندگی مسلم است. حجت الاسلام «غلامرضا کبیری»میگوید:«مسلم چه در زمانی که مردم کوفه با او بیعت کردند چه زمانی که بیعت شکستند و مقابل او قرار گرفتند.ذره ای در اراده و ارادتش نسبت به امام حسین علیهالسلام کم نشد. تا آخرین لحظه در عین تنهایی از امام زمانش دفاع کرد و حتی بخاطر دفاع از امام زمانش خونش ریخته شد. در زندگی امروز ما هم اطاعت از فرامین الهی نباید تحت تاثیرحضور دیگران قرار بگیرد.یعنی اگر جمع مخالف ما بود از آرمانهای امام زمانمان عقب نکشیم. سید احمد خمینی خاطرهای از پدر بزرگوارشان نقل میکنند و میگویند: مردم در لحظه ورود امام که برای سخنرانی آماده میشدند شعار درود بر خمینی سر میدادند. امام رو کرد به من و گفت: سیداحمد اگر همه این مردم بگویند مرگ بر خمینی! هیچ تاثیری در انگیزه و راهی که من انتخاب کردم نخواهد داشت. شاید بتوان گفت بزرگترین درس زندگی مسلم بن عقیل این است که اطاعت از امام زمان«عج» و رهبری را مقید به بود و نبود افراد نکنیم. اگر با امام زمان بیعت کردیم و به خدا ایمان آوردیم چه مردم پشت ما باشند و چه مخالف ما باشند باید پای دین و حمایت آن بایستیم. امام حسین علیهالسلام نیز این درس را در دعای عرفه به ما میدهند آنجا که میفرمایند خدایا اگر تمام دنیا با من باشند اما تو نباشی من تنها هستم. اگر تو باشی و هیچکس با من نباشد همه با من هستند.» دینمان را وابسته به بهبه و چهچه ها نکنیم ما نسل امان حسینی هستیم که وقتی یک سپاه بزرگ مخالفش بود با 72 نفر راه حقش را پیمود. در مسیر پیمودن دین، تعداد مهم نیست. راه حق و درست اهمیت دارد.»
دینمان را وابسته به بهبه و چهچه ها نکنیم ما نسل امان حسینی هستیم
دینی که فقط برای روزهای خوش نیست!
گاهی پیش میآید که وقتی مصیبتی بر ما میرسد و در دستاندازهای زندگی قرار میگیریم. اهلبیت و امام زمان«عج» را فراموش میکنیم و به تعبیر خودمان دلگیر میشویم که چرا مبتلا به روزهای سخت شدیم و به زبان خودمان میگوییم«چرا امام زمان عج حواسش به ما نبوده؟» اما زندگی مسلم در یک نگاه درس دیگری را به ما میدهد آن هم اینکه دین و پایبندی به امام زمان«عج» فقط برای روزهای سخت نیست! حجتالسلام کبیری میگوید:« مسلم روزی که با احترام مردم کوفه با او رفتار کردند و با او بیعت کردند پای امام زمانش ایستاد. روزی هم که مردم او را تنها گذاشتند و شرایط سختی را در کوفه تجربه کرد و غریب ماند و غریب به شهادت رسید باز ذرهای از پایبندیاش به امام زمان کم نشد.»
تمام لطف روضه و تاثیرگذاری اش به آن است که با معرفت و بصیرت به آن گوش داد و برای آن اشک ریخت. اشکهایی که پایههای محکم حکومت امام زمان «عج» باشد. روضه مسلم و غریبیاش پر است از این درسها و آنچه گفته شد بخش کوچکی از آن دریای بیانتهاست.
زینب نادعلی
نظر شما