قال رسول الله صلی الله علیه وآله: إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَینِ حَرَارَةً فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَا تَبْرُدُ أَبَداٌ (۱)
السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین.
اراده خداوند بر احیای نهضت عاشورا
به نظر، روایت معروف «إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَینِ حَرَارَةً فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَا تَبْرُدُ أَبَدا» زیربنا و اساس آن، اراده الهی است؛ یعنی از زمانی که این واقعه عجیب تاریخ به وقوع پیوست و این مصیبت عظمی بر آسمان و زمین و انسان و همه موجودات عالم وارد شد و بنابر نقل معتبر، تا ۴۰ روز، آسمان بر این مصیبت گریست: بَکَتِ السَّمَاءُ عَلَی یحْیی بْنِ زَکَرِیا وَ عَلَی الْحُسَینِ بْنِ عَلِی علیهماالسلام أَرْبَعِینَ صَبَاحاً وَلَمْ تَبْکِ إِلَّا عَلَیهِمَا(۲).
اراده خداوند تبارک و تعالی، بر احیا و زنده نگه داشتن یاد این واقعه قرار گرفت؛ یعنی پیش از اینکه بشر به دنبال عزاداری برای حضرت سیدالشهدا امام حسین(ع) باشد، خداوند قلوب را آماده و دلها را متوجه آن حضرت کرده است.
تجلی بیشتر حقایق عاشورا با گذشت زمان
به یقین، کسانی که در سالهای اول پس از این حادثه بودند، اینقدر توجهی که اکنون شیعیان جهان به عمق واقعه عاشورا دارند، نداشتند.
صحیح است که قیام مختار، توابین و حرکتهای دیگری به وجود آمد ولی آن معرفت و بینشی که امروزه درخصوص وجود با عظمت حسین بن علی(ع) وجود دارد، قابل قیاس با زمانهای گذشته نیست. این نکته مهمی است که باید مورد توجه مردم قرار گیرد؛ این عزاداریهای میلیونی و پیادهرویهای دهها میلیونی از نقاط مختلف عراق به سوی کربلا، نشانگر این است که خداوند عزوجل اراده کرده روز به روز، جلوه حقانیت امام حسین(ع) و حقیقت حادثه عاشورا بیشتر بروز و ظهور پیدا کند.
کربلا، رمز اصلی هدایت بشر
باب الحسین(ع)، بابی است به سوی قلوب مردم که روز به روز بیشتر باز میشود، این چه معنایی دارد؟ نتیجه این مطلب برمیگردد به اینکه درست است خداوند تبارک و تعالی برای هدایت بشر، کتب آسمانی و انبیای الهی را فرستاد اما آنچه تا قیامت رمز اصلی هدایت بشر است، قضیه عاشورا و کربلاست.
معنای این حرف آن است هرچه انسان خودش را به واقعه عاشورا و حادثه عظیم کربلا نزدیکتر کند، قربش به خدا بیشتر میشود. اگرچه هنوز هم ما میتوانیم بگوییم حقایق عاشورا را درک نکردهایم چرا که آن حقایق در حجاب است و بسیاری از آن، هنگام ظهور حضرت حجت(عج) برای بشر روشن میشود.
هرچه انسان با این واقعه آشناتر شود، معرفتش بیشتر میشود بلکه بالاتر بگوییم بر اساس مبانی اعتقادی ما، هدایت بدون ائمه طاهرین(ع) معنا ندارد.
هدایت واقعی از ناحیه اهل بیت(ع)
توحید و اعتقاد به خداوند بدون ائمه طاهرین(ع) بیمعناست. این خیل عظیم انسانها را که در کشورهای به ظاهر اسلامی میبینید و با مبانی اعتقادی اهلبیت(ع) فاصله دارند، اینها از این حقیقت دورند. اینها فقط مدعی اسلام و قُرب به خدا هستند و گمان میکنند تقرب به خدا دارند؛ در حالی که بدون حسین بن علی(ع) تقرب به خدا امکان ندارد.
«إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَینِ حَرَارَةً فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَا تَبْرُدُ أَبَداً» چه کسی نمیگذارد این حرارت سرد شود؟ چه کسی اراده کرده عشق و علاقه و ابراز ارادت مردم، هر سال و هر زمان به حسین بن علی(ع) بیشتر شود؟ خداوند اراده میکند، برای چه؟
آیا فقط همین عشق ظاهری و عرض ارادت ظاهری کافی است؟ نه، بدون معرفت به این مشعل هدایت، امکان رستگاری بشر هرگز وجود ندارد.
معیار رشد انسانیت
اساساً بدون معرفت این مشعلهای هدایت، فلسفه خلقت یعنی عبادت بر مبنای معرفت امکانپذیر نیست: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیعْبُدُون»(۳) اگر بخواهیم فلسفه و هدف خلقت را جستوجو کنیم و دریابیم، تمام و کمالش در همین قضیه عاشورا نمودار است.
با درک این واقعه است که میتوان فهمید اسلام چقدر عزیز است، دین چقدر عزیز و گرانبهاست، حکم خدا چقدر محترم است و حدود خدا چقدر اهمیت دارد که حجت خدا و ولیالله الاعظم، جانش را برای حفظ آن فدا میکند و ظلم و ذلت و خواری چقدر قبیح است که باید حجت خدا و اهلبیت و اصحابش در مقابل آن بایستند، با آن مبارزه و جانهایشان را در این راه نثار کنند.
محک رشد انسانیت هر کسی به این است که هر سالی از عمر و حیات او میگذرد و هر محرمی که فرا میرسد، ببیند به امام حسین(ع) و اهداف والای او نزدیکتر شده یا نه؛ ببیند چه مقدار روح دین در قلب او بیشتر نفوذ کرده و چقدر به دین نزدیکتر شده است.
اطاعت حجت الهی، غایت خلقت
اینها نتیجه سر الهی است؛ همان رمز و رازی که خود امام حسین(ع) فرمود و درک و فهم آن بسیار مشکل است: «وَ اللَّهِ مَا خَلَقَ اللَّهُ شَیئاً إِلَّا وَ قَدْ أَمَرَهُ بِالطَّاعَةِ لَنَا»(۴) قسم به خداوند که چیزی را در عالم خلق نکرده مگر اینکه او را مأمور به اطاعت از ما کرده است.
معنای این سخن این است اطاعت حجت خدا، غایت تمام این حرکتهاست.
منشأ بیداری انسانها علیه ظلم
اگر انسان خوب دقت کند درمییابد پس از قیام امام حسین(ع)، ریشه هر بیداری که در عالم به وجود آمد، به واقعه کربلا برمیگردد؛ یعنی خداوند متعال، هدایت و بیداری انسانها را به این قضیه مرتبط کرده است.
غرض اینکه اراده خداوند بر این تعلق گرفته که سال به سال، این جلسات و عزاداریها باشکوهتر برگزار شود. دشمنان میلیونها کتاب مینویسند و به این طرف و آن طرف میفرستند؛ اما با یک عاشورا و اربعین، تمام توطئههایشان خنثی میشود و با یک عزاداری به تمام شبهاتی که منتشر کردهاند، پاسخ داده میشود.
این چه رمز و رازی است که پیر و جوان، کودک و بزرگسال و زن و مرد، با پای تاولزده به سمت مرقد اباعبدالله الحسین(ع) حرکت میکنند؟ هیچ عقلی نمیتواند این را در دایره اختیارات بشر تفسیر کند، این مطلب چیزی نیست جز اراده خداوند متعال.
خلاصه اینکه هدایت بدون ارتباط با حضرت سیدالشهدا(ع) امکانپذیر نیست. هر که حسینیتر شود، هدایتش هم قویتر میشود؛ صلی الله علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک.
پینوشتها:
۱- مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۱۰، ص ۳۱۸
۲- مناقب آل ابیطالب علیهمالسلام، ج۴، ص ۵۴
۳- سوره ذاریات، آیه ۵۶
۴- مناقب آل ابیطالب علیهمالسلام، ج۴، ص ۵۱
السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین.
اراده خداوند بر احیای نهضت عاشورا
به نظر، روایت معروف «إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَینِ حَرَارَةً فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَا تَبْرُدُ أَبَدا» زیربنا و اساس آن، اراده الهی است؛ یعنی از زمانی که این واقعه عجیب تاریخ به وقوع پیوست و این مصیبت عظمی بر آسمان و زمین و انسان و همه موجودات عالم وارد شد و بنابر نقل معتبر، تا ۴۰ روز، آسمان بر این مصیبت گریست: بَکَتِ السَّمَاءُ عَلَی یحْیی بْنِ زَکَرِیا وَ عَلَی الْحُسَینِ بْنِ عَلِی علیهماالسلام أَرْبَعِینَ صَبَاحاً وَلَمْ تَبْکِ إِلَّا عَلَیهِمَا(۲).
اراده خداوند تبارک و تعالی، بر احیا و زنده نگه داشتن یاد این واقعه قرار گرفت؛ یعنی پیش از اینکه بشر به دنبال عزاداری برای حضرت سیدالشهدا امام حسین(ع) باشد، خداوند قلوب را آماده و دلها را متوجه آن حضرت کرده است.
تجلی بیشتر حقایق عاشورا با گذشت زمان
به یقین، کسانی که در سالهای اول پس از این حادثه بودند، اینقدر توجهی که اکنون شیعیان جهان به عمق واقعه عاشورا دارند، نداشتند.
صحیح است که قیام مختار، توابین و حرکتهای دیگری به وجود آمد ولی آن معرفت و بینشی که امروزه درخصوص وجود با عظمت حسین بن علی(ع) وجود دارد، قابل قیاس با زمانهای گذشته نیست. این نکته مهمی است که باید مورد توجه مردم قرار گیرد؛ این عزاداریهای میلیونی و پیادهرویهای دهها میلیونی از نقاط مختلف عراق به سوی کربلا، نشانگر این است که خداوند عزوجل اراده کرده روز به روز، جلوه حقانیت امام حسین(ع) و حقیقت حادثه عاشورا بیشتر بروز و ظهور پیدا کند.
کربلا، رمز اصلی هدایت بشر
باب الحسین(ع)، بابی است به سوی قلوب مردم که روز به روز بیشتر باز میشود، این چه معنایی دارد؟ نتیجه این مطلب برمیگردد به اینکه درست است خداوند تبارک و تعالی برای هدایت بشر، کتب آسمانی و انبیای الهی را فرستاد اما آنچه تا قیامت رمز اصلی هدایت بشر است، قضیه عاشورا و کربلاست.
معنای این حرف آن است هرچه انسان خودش را به واقعه عاشورا و حادثه عظیم کربلا نزدیکتر کند، قربش به خدا بیشتر میشود. اگرچه هنوز هم ما میتوانیم بگوییم حقایق عاشورا را درک نکردهایم چرا که آن حقایق در حجاب است و بسیاری از آن، هنگام ظهور حضرت حجت(عج) برای بشر روشن میشود.
هرچه انسان با این واقعه آشناتر شود، معرفتش بیشتر میشود بلکه بالاتر بگوییم بر اساس مبانی اعتقادی ما، هدایت بدون ائمه طاهرین(ع) معنا ندارد.
هدایت واقعی از ناحیه اهل بیت(ع)
توحید و اعتقاد به خداوند بدون ائمه طاهرین(ع) بیمعناست. این خیل عظیم انسانها را که در کشورهای به ظاهر اسلامی میبینید و با مبانی اعتقادی اهلبیت(ع) فاصله دارند، اینها از این حقیقت دورند. اینها فقط مدعی اسلام و قُرب به خدا هستند و گمان میکنند تقرب به خدا دارند؛ در حالی که بدون حسین بن علی(ع) تقرب به خدا امکان ندارد.
«إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَینِ حَرَارَةً فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَا تَبْرُدُ أَبَداً» چه کسی نمیگذارد این حرارت سرد شود؟ چه کسی اراده کرده عشق و علاقه و ابراز ارادت مردم، هر سال و هر زمان به حسین بن علی(ع) بیشتر شود؟ خداوند اراده میکند، برای چه؟
آیا فقط همین عشق ظاهری و عرض ارادت ظاهری کافی است؟ نه، بدون معرفت به این مشعل هدایت، امکان رستگاری بشر هرگز وجود ندارد.
معیار رشد انسانیت
اساساً بدون معرفت این مشعلهای هدایت، فلسفه خلقت یعنی عبادت بر مبنای معرفت امکانپذیر نیست: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیعْبُدُون»(۳) اگر بخواهیم فلسفه و هدف خلقت را جستوجو کنیم و دریابیم، تمام و کمالش در همین قضیه عاشورا نمودار است.
با درک این واقعه است که میتوان فهمید اسلام چقدر عزیز است، دین چقدر عزیز و گرانبهاست، حکم خدا چقدر محترم است و حدود خدا چقدر اهمیت دارد که حجت خدا و ولیالله الاعظم، جانش را برای حفظ آن فدا میکند و ظلم و ذلت و خواری چقدر قبیح است که باید حجت خدا و اهلبیت و اصحابش در مقابل آن بایستند، با آن مبارزه و جانهایشان را در این راه نثار کنند.
محک رشد انسانیت هر کسی به این است که هر سالی از عمر و حیات او میگذرد و هر محرمی که فرا میرسد، ببیند به امام حسین(ع) و اهداف والای او نزدیکتر شده یا نه؛ ببیند چه مقدار روح دین در قلب او بیشتر نفوذ کرده و چقدر به دین نزدیکتر شده است.
اطاعت حجت الهی، غایت خلقت
اینها نتیجه سر الهی است؛ همان رمز و رازی که خود امام حسین(ع) فرمود و درک و فهم آن بسیار مشکل است: «وَ اللَّهِ مَا خَلَقَ اللَّهُ شَیئاً إِلَّا وَ قَدْ أَمَرَهُ بِالطَّاعَةِ لَنَا»(۴) قسم به خداوند که چیزی را در عالم خلق نکرده مگر اینکه او را مأمور به اطاعت از ما کرده است.
معنای این سخن این است اطاعت حجت خدا، غایت تمام این حرکتهاست.
منشأ بیداری انسانها علیه ظلم
اگر انسان خوب دقت کند درمییابد پس از قیام امام حسین(ع)، ریشه هر بیداری که در عالم به وجود آمد، به واقعه کربلا برمیگردد؛ یعنی خداوند متعال، هدایت و بیداری انسانها را به این قضیه مرتبط کرده است.
غرض اینکه اراده خداوند بر این تعلق گرفته که سال به سال، این جلسات و عزاداریها باشکوهتر برگزار شود. دشمنان میلیونها کتاب مینویسند و به این طرف و آن طرف میفرستند؛ اما با یک عاشورا و اربعین، تمام توطئههایشان خنثی میشود و با یک عزاداری به تمام شبهاتی که منتشر کردهاند، پاسخ داده میشود.
این چه رمز و رازی است که پیر و جوان، کودک و بزرگسال و زن و مرد، با پای تاولزده به سمت مرقد اباعبدالله الحسین(ع) حرکت میکنند؟ هیچ عقلی نمیتواند این را در دایره اختیارات بشر تفسیر کند، این مطلب چیزی نیست جز اراده خداوند متعال.
خلاصه اینکه هدایت بدون ارتباط با حضرت سیدالشهدا(ع) امکانپذیر نیست. هر که حسینیتر شود، هدایتش هم قویتر میشود؛ صلی الله علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک.
پینوشتها:
۱- مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۱۰، ص ۳۱۸
۲- مناقب آل ابیطالب علیهمالسلام، ج۴، ص ۵۴
۳- سوره ذاریات، آیه ۵۶
۴- مناقب آل ابیطالب علیهمالسلام، ج۴، ص ۵۱
نظر شما