دو سریال «آمستردام» و «عقرب عاشق» در دو گونه مختلف هستند؛ آمستردام گونه گانگستری(تبهکاری) با مایه های ملودرام را محور داستان قرار داده و سریال «عقرب عاشق» یکی از معدود سریالهای ایرانی با زمینه ساینس-فیکشن یا علمی-تخیلی است.
«آمستردام» را مسعود قراگزلو به تهیهکنندگی مرتضی شایسته ساخته است و «عقرب عاشق» را حسین سهیلی زاده به تهیهکنندگی رضا محقق است. هر دو سریال یک رکن مجرب در ساخت دارند؛ «آمستردام» تهیهکنندهای باتجربه مثل مرتضی شایسته دارد و «عقرب عاشق» کارگردانی باسابقه سالها سریالسازی به نام حسین سهیلی زاده. پس تجربه بالای یکی از ارکان اصلی تولید در مرحله ساخت ، خیلی خوب خودش را نشان داده و باعث شده مخاطب با کم فروشی در تولید مواجه نباشد.
داستان «آمستردام» و «عقرب عاشق»
«آمستردام» که از طریق پلتفرم تماشاخونه ارائه شده، داستان خانوادهای را روایت میکند که تقریبا انواع و اقسام خلافها را به صورت برنامهریزی شده تجربه کردهاند و در کنارش روابط خانوادگی آنها نیز حین پیشبرد برنامه های کاری، دستخوش اتفاقاتی میشود.
«مسعود قراگوزلو »،کارگردان کار حین اجرای نماهای تبهکاری که به شدت مافیای سیسیلی را به یاد میآورد ، سعی کرده از منابع غربی تاثیر درست بگیرد و در ملودرام خیلی خوب روابط خانوادگی از نوع شرقی خود را به داستان تنیده و همین تلفیق آگاهانه باعث شده سریال کم و بیش روان جلو برود و کاراکترهای قابل درک را دربرابر مخاطب بگذارد.
«عقرب عاشق» از منظر داستانی، ذاتا غربی است یعنی پا به مسیری نهاده که سینما و تلویزیون ایران چندان تجربهای در آن ندارد.
تخیل محض به شکل برگشتن مُرده به دنیا و همچنین خون آشامی برای تداوم حیات، ذاتا در گونه هایی است که زمانی سینمای اروپا و بعدتر سینمای هالیوود به شدت به این نوع ژانرها علاقه دارند و مخاطبان خود را هم در همه جای دنیا و ازجمله ایران دارند. بسیاری از ایرانیان فیلمهای سری دراکولا را دیده و کم نیستند ایرانیانی که فیلمهایی مثل:«نوسفراتو»، «شب وحشت»، «خون آشامان» و... را بارها دیدهاند ولی لزوما این علاقمندی به معنای ایجاد علاقه در یک محصول ایرانی مرتبط با خون آشامی نیست. چند سال قبل که رضا عطاران سعی کرد این مایهها را با کمدی ترکیب کرده و داستان تراژیک اعتیاد یک دراکولای ایرانی را در «دراکولا» روایت کند با اینکه فیلم خوش ساختی را تولید کرد ولی در گیشه به همان دلایل بالا چندان موفق نبود. اینکه «عقرب عاشق» مسیری را پیموده که در ایران چندان مسیری هموار برای جلب مخاطب نیست قاعدتا جاه طلبی های حسین سهیلی زاده و نماوا را نشان میدهد ولی اینکه بتواند موفق باشد یا نه باید در گذر زمان قضاوت کرد.
فضای تیرهای که به خدمت فیلم درآمده
فضاسازی بصری سریال آمستردام کاملا در خدمت فضای تبهکاری و با غلبه نوعی کدری به عنوان رنگ اصلی شبکه مافیایی خلاف و کدگذاری برای عاقبت شوم رفتارهای هنجارشکن است. این فضاسازی از قسمت ابتدایی محسوس است و قسمت به قسمت و با معرفی کاراکترها، فضای منطبق با هر کاراکتر ایجاد میگردد.
در سریال «عقرب عاشق» فضاسازی ها متاثر از زمینه تخیل گرای سریال است؛ تخیل زیربنای نگارش و تولید سریال بوده، تخیلاتی که کمتر پیش آمده در سینما و تلویزیون ایران به آنها پرداخته شود و از این حیث شاید منطق سریال زیر سوال برود ولی آنچه که مشهود است تلاش سهیلی زاده برای ارائه سریالی استاندارد در گونه خود است و برای همین است که آن نوع رنگ بندی نقرهفام و سایهروشنهای متعدد را در سریال میبینیم.
بازیگرانی که درک خوبی از ژانر دارند
یکی از نقاط قوت «آمستردام» بازی های بازیگرانی است که درک خوبی از ژانر دارند. از مهدی سلطانی و شهرام حقیقت دوست تا مجتبی پیرزاده و مهدی پاکدل خیلی خوب با مختصات ژانر، پیش رفته و توانستهاند کاراکترهایی قابل باور بیافرینند. در قسمتهای ابتدایی آمستردام که داستان اندکی گنگ بود همین بازی های خوب باعث شد مخاطب سریال را پیگیری کند.
یکی از شانس های «عقرب عاشق» هم استفاده از بازیگران کمحاشیه و توانایی مثل آرمان درویش، محمدرضا فروتن و رضا بهبودی است. آرمان درویش بعد از تجربههای مختلف «پسرکشی» و «ملکه گدایان»، تلاش کرده که در یک ساینسفیکشن ایرانی، لیدری را به خوبی و با تعاملات متعدد با بازیگرهای دیگر پیش ببرد و به نظر میرسد بعد از این سریال با پیشنهادهای متعددی مواجه شود.
رضا بهبودی مثل همیشه خوب و بهاندازه و بی اغراق کار کرده و فروتن بعد از چند سال نشیب، اینجا میخواهد اعتبار گذشته را بازیابد.
دستاوردی برای سریالسازان وطنی
آنچه هر دو سریال «عقرب عاشق» و «آمستردام» را قابل پیگیری میسازد همان تلاش موثر برای داستان گویی بر مبنای ژانر است که اساسا یکی از مهمترین دلایل تولید محصول نمایشی در همه جای دنیاست و در ایران هم اگر بنای پیشرفت داریم باید به این سمت برویم وگرنه پیمودن دهباره مسیرهایی مثل تولید طنزهای روتین یا فیلمهای موسوم به اجتماعی پر سلبریتی نه اینکه بد باشد ولی دستاوردی را برای مخاطبان و صنعت سریال سازی وطنی به همراه نخواهد داشت.
خبرنگار: حامد مظفری
نظر شما