در جدول پخش شبکههای مختلف تلویزیونی مدتهاست، سریال جدید و مهمی که بیننده را به دنبال خود بکشد، دیده نمیشود. این درحالی است که معمولاً قضاوت درباره عملکرد صدا و سیما در دورههای مختلف، براساس سریالهای خوب و پرتماشاگری است که پخش میکند. صدا و سیما مدتی است در زمینه سریال سازی دچار عقبگرد عجیبی شده است و وعدهها درباره ساخت سریالهای الف تا زمانی که به پخش نرسند و مردم آنها را نبینند، اهمیتی ندارد. پرکردن جدول پخش با تکرار دوباره و چندباره سریالهای پخش شده هم دیگر درمان درد نیست وبه نظر میرسد صدا و سیما تا زمانی که اهمیت سریال سازی را درک نکند و نفهمد از نظر برند رسانه ای هیچ برنامه گفت و گو محور، مسابقه و ... جای سریالهای حدید و جذاب را نمیگیرد، بر همین دور باطل خواهد چرخید.
نکته قابل توجه این است که صدا و سیما در این زمینه حالا رقیب دارد. اگر تا چند سال قبل به دلیل انحصار رسانهای و فناوری، مجبور بودیم سریال سازان تلویزیون را با خودشان مقایسه کنیم و مثلاً به این نتیجه برسیم که سریالهای شبکه سه از شبکه پنج بهتراست یا بالعکس؛ امروز صدا و سیما با رسانههایی خارج از خودش مقایسه میشود. این رقبا هم در داخل و هم در خارج، محصولات تازه خود را میتوانند با دردسر کمی به دست مخاطبان برسانند. امروزه مخاطب با حجم زیادی از تازه ترین و خوش ساخت ترین سریالهای تولید شده در جهان، مواجه است و میتواند همزمان چندین سریال با بازی بهترین بازیگران و تهیه کنندگی مشهورترین کمپانیهای فیلم و سرگرمی جهان را ببیند و در عین حال، از طریق بسترهای پخش اینترنتی داخلی، سریالهای ایرانی بسیار باکیفیت تری از آنچه در رسانه ملی پخش میشود را تماشا کند.
همه تلاش صدا و سیما و مسؤولانش برای بستن دست و از عرصه رقابت خارج کردن شبکههای پخش اینترنتی، اگر هم به نتیجه برسد، باز مخاطبان از رسانه ملی میپرسند که اینهمه بودجه و امکانات چرا قدرت رقابت با چند سکوی تولید و پخش اینترنتی داخلی را در ساخت سریال و برنامههای جذاب ندارد؟
در غیاب ستارهها
در اینچنین وضعیتی است که سریال «سوران» به پخش شبکه اول رسیده است. شبکه اول، شبکه راهبردی و مهم صدا و سیماست، قلب رسانه ملی و این که سریالی که ساخته خود صدا و سیما نیست، به بهترین زمان پخش در مهمترین شبکه تلویزیونی کشور میرسد، هم میتواند نشان دهنده دست خالی صدا و سیما در تولید سریال باشد و هم میتواند نشانه اعتماد رسانه ملی به سریال سازانی چون مرکز سریال حوزه هنری.
«سوران» سریال مهمی است و درباره اهمیت آن بیشتر توضیح خواهیم داد اما قبل از هر صحبتی درباره این سریال اجازه بدهید، اسامی بازیگران این سریال را با هم مرور کنیم. در این سریال بازیگرانی چون مهدی نصرتی، زنده یاد حسام محمودی، علیرضا جعفری، توماج دانشبهزادی، مریم کاظمی، مصطفی کولیوندی و محمدرضا صولتی بازی میکنند. در اینکه همه این بازیگران، هنرمندانی قابل هستند، شکی نیست اما مشکل اینجاست که مخاطبان تلویزیون یعنی میلیونها نفری که شب چای و تخمه شان را کنار دستشان میگذارند و شبکه یک میزنند تا برنامهای ببینند وسرشان گرم شود، آنها را نمیشناسند. سریال سازی آن هم برای رسانهای مانند تلویزیون بدون شناختن اهمیت و نقش ستارهها، ممکن نیست. چه بخواهیم و چه نخواهیم، مخاطبان تنها گروهی از بازیگران را میشناسد و به اعتبار نام آنها به سریالها علاقهمند میشود. هنوز هم که هنوز است سریالهای تلویزیونی را به نام بازیگران ستاره میشناسیم و میشناسند، ستایش را به نام سریالی که داریوش ارجمند و نرگس محمدی در آن بازی میکردند، محمد کاسبی را به نام خوش رکاب و رضا عطاران را با خانه به دوش و...
«سوران» در غیاب ستارههایی که خودشان را به مخاطب اثبات کرده باشند، هرچه هم سریال خوبی باشد، برای راه یافتن به خلوت مخاطبان، راه سختی در پیش رو دارد. البته این سریال آزمونی برای مدیران صدا و سیما هم هست که فکر میکنند میتوانند کلاً با به فراموشی سپردن موضوع ستارهها، یا با خلق ستارههای یک شبه، اعتماد مخاطب را به تولیدات خود جلب کنند. شاید یکی از دلایل استقبال کم رنگ از «سوران» با وجود اهمیت آن، همین باشد.
از روی دست نویسنده
نکته مهم دیگری که باید درباره «سوران» گفت و به عوامل این سریال، بخاطرش آفرین گفت، شجاعت در انتخاب یک متن مکتوب به عنوان پایه اصلی ساخت سریال است. «سوران» اقتباسی از کتاب «عصرهای کریسکان» نوشته کیانوش راغب گلزار است. واقعیت این است که ما در ساخت سریال اقتباسی، تجربه چندانی نداریم. سالها از ساخت موفق ترین سریال اقتباسی تلویزیون (قصههای مجید براساس کتابی به همین نام از هوشنگ مرادی کرمانی ساخته کیومرث پوراحمد) میگذرد. در این فاصله شبکه نمایش خانگی با ساخت سریالهایی مانند زخم کاری سعی کرده است، تمرینهایی در حوزه ساخت سریال اقتباسی انجام دهد اما تلویزیون در این زمینه هنوز راه زیادی در برابر دارد. اتفاقاً «سوران» توانسته است، در این حوزه خوب عمل کند. یک اقتباس درست، وفادارانه و براساس انتخاب هوشمندانه متن، باعث شده است این سریال برعکس بسیاری از سریالهای تلویزیونی بخصوص سریالهایی که به موضوع دفاع مقدس میپردازند، شلخته، شلوغ و براساس فانتزیهای ذهنی ساخته نشود. یکی از ایراداتی که همیشه به سریال سازان و فیلمسازان بخصوص در ژانر جنگی وارد میشده است، این بوده که ساخته آنها با واقعیتهای میدانی و آنچه در جبههها روی میداد، زمین تا آسمان متفاوت بود.ضمن اینکه پیدا کردن قصه ای که بتواند هم بار دراماتیک اثر را پیش ببرد و هم از جبهه و جنگ و ایثارگری بگوید، کار سختی است. این درحالی بود که نویسندگان ایرانی سالهاست در زمینه ثبت و نگارش خاطرات شفاهی دفاع مقدس فعال بوده و هستند و مجموعه کتابهایی از این خاطرات در این سالها منتشر شده و مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته است که هرکدام میتواند منبعی برای اقتباسی موفق در سینما و سریال سازی باشد و شاید «سوران» بتواند این سد را بشکند و مسیر را هموار کند.
اهمیت روایت گری
اهمیت دیگر و مهمتری که «سوران» دارد، این است که در زمان مناسب به پخش صدا و سیما رسید و در جنگ روایتها و در زمانه ای که روایتهای جعلی و نادرست زیاد بود، روایتی پاکیزه و برآمده از دل واقعیت از آنچه در ابتدای انقلاب در کردستان گذشت، ارائه داد.
در سالهای بعد از جنگ، نگرشی در فرهنگ و سیاست کشور وجود داشت که معتقد بود هرچه کمتر از گروههای تروریستی بی ریشه ای که در کردستان، برادرکشی کردند و فاجعه آفریدند، بگوییم بهتر است. این دیدگاه که معتقد بود سخن گفتن از گروههایی که در دل مردم جایی ندارند، به معنای زنده کردن دوباره آنهاست، ناخواسته باعث شد صحنه روایت گری به دست دشمن بیفتد و آنها با ورود دوباره به صحنه تبلیغات، سعی در سفیدشویی گروههای خونریزی چون کومله و دموکرات داشته باشند. از سویی باید به یاد داشت این گروهها، در تغییر چهره و گرفتن ژست مظلومیت و دموکراسی خواهی، استادند و نیتهای جدایی طلبانه و ضد ایرانی خود را زیر نقاب حق طلبی، پنهان میکنند. «سوران» و سریالها و برنامههایی از این دست که بدون شعار، فحش دادن و درشت نمایی سعی در ارائه تصویری واقعی و برآمده از دل حقیقت ماجرا دارند، میتواند نسل جدید را با چهره واقعی گروههای تروریستی کومله و دموکرات آشنا کند. «سوران» مهم است چون جدی ترین حرکت واقعی فرهنگی و هنری برای بازگرداندن صحنه روایت و گرفتن دست بالا در میدانی است که به نظر میرسد با غفلت و تحلیل اشتباه به دست دشمن افتاده است.
نظر شما