راضیه آزاد: هر چند انسان در پاکی و زلالی زاده میشود اما در مسیر عمر این زلالی جای خود را به غبار ایام میدهد و در لحظه دیدار لازم است تا عاری از آنچه در روزگاران بر جان و روح خود روا داشته، شرفیاب شود. میتوان گفت هنرمندان به پیوند ملک به ملکوت در پی یاری رساندن به زائر در این دیدار بزرگ بودهاند. هنر خوشنویسی با زدودن کدورتها، تو را از درون پیراسته میکند تا به نورانیت و کیفیت سلام برسی و این هنرمند خوشنویس است که به بهانه به کارگیری اسلوب نوشتاری، قلم و مرکب را وسیلهای برای حضور و تجلی حق در پیچ و تاب قلمفرساییهایش میکند. یکی از نامهای ماندگار این هنر محمدرضا امامی است که هنرش همچنان در حرم مطهر رضوی باقی است.
نوبت به عاشقی که میرسد، آنکه دلدادهتر است، رنجش بیش و عزتش بیشتر است. برای هنرمندان، گنج درونِ هنرشان، از رنج و عرقریزان روحشان سرچشمه میگیرد. محمدرضا امامی اصفهانی، خطاطی که عمری طولانی در طلب عشق بوده و به واسطه آثارش به او «امام خطاطان» گفتهاند و کتیبههای خط ثلث او چنان آوازهای دارند که هنوز بر دیوارها نقش بستهاند.
محمدرضا امامی اصفهانی خوشنویس زاده اصفهان بود که به دعوت فردی به نام «علی قباد بیک چوله» به مشهد میآید و همچون دلدادگان حضرت رضا(ع) به این آستان دل میسپارد و پس از نگارش کتیبههایی که نشان از عشق و ارادت دارند، تا آخرین روزهای زندگی در مشهد میماند. قسمت اعظم کتیبههایی که نام او را بر خود دارند، در اصفهان هستند ولی آثاری در قم، قزوین و مشهد نیز یافت میشوند. نخستین کتیبه او در اصفهان، به سال 1039 ه.ق و آخرین کتیبه او در اصفهان، سال 1081 ه.ق نوشته شدهاند. آثار سالهای 1084 تا 1087 ه.ق او همگی در مشهد هستند؛ شهری که به نظر میرسد محمدرضا امامی آخرین سالهای عمر خود را در آنجا گذرانده است. او پس از 50 سال اشتغال به کتیبهنگاری احتمالاً در این شهر درگذشته است.
چنین گذشته است بر هنر
دوران صفوی عصر زرین معماری مساجد و نقوش اسلامی است و هنرمندان در این دوران فرصت حضور و ظهور بیشتری را بدست میآورند. محمدرضا امامی اصفهانی هم یکی از این هنرمندان است که نخست خوشنویسی را از علیرضا عباسی میآموزد. سالهای سال در کنار استاد شاگردی میکند و طبق رسم استاد و شاگردی، آداب و رسم معنویت و کمالجویی را میآموزد و از آنجایی که هنر خوشنویسی به جهانبینی عارفانه و اتصال به ذات حق نیاز دارد، در میان شاگردان، وجهی متمایز مییابد تا آنجایی که روزگاری میرسد که خطنوشت او در کنار خوشنوشت استاد قرار میگیرد و او را برای کتابت کتیبههای ایوان طلا، ایوان مقصوره و همچنین مسجد زیبای گوهرشاد برمیگزیند و کتیبههای او در تاریخ به نقشی ماندگار میرسند.
در میان هنرهایی که در دوره صفویان رشد میکند، هنر خوشنویسی به دلیل کاربرد فراوانی که در کتیبهها، کاشیها، گنبد و منارهها داشته، بیشتر مورد توجه قرار میگیرد و این فرصتی برای محمدرضا امامی اصفهانی است تا هنر خود را با کیمیای مهر و محبت اهل بیت(ع) درآمیخته و او را به یکی از نامآورترین هنرمندان خوشنویس که در نگارش خط ثلث و نستعلیق استادی حاذق است تبدیل کند.
بدون شک، شاگردی و حضور در خدمت استادی چون علیرضا عباسی سهم بسیار گستردهای در رشد و تعالی محمدرضا امامی اصفهانی داشته به طوری که پس از وقوع زلزله مشهد که گنبد طلا آسیب میبیند، شاه سلیمان صفوی به مرمت حرم مطهر رضوی همت میگمارد و از استادان و چیرهدستان برای حصول خاطر از اینکه مرمت گنبد را آن طور که در شأن و کرامت حضرت است، انجام دهند یاری میگیرد. در کتیبههای زیر کتیبه نواری شکل علیرضا عباسی، چهار کتیبه ترنج مانند دیده میشود که چگونگی این بازسازی را شرح میدهد، این کتیبهها در تاریخ 1080 هجری قمری و به دست استاد محمدرضا امامی اصفهانی نوشته شدهاند. این نکته زمانی اهمیت بیشتری دارد که میدانیم اثر او درست در زیر کتیبه استادش علیرضا عباسی نصب شده است.
رقابت میان مراکز هنری و خوشنویسان در آن دوره بسیار زیاد بوده از این رو خلاقیت و نیاز هنرمندان ایرانی به خطوط ایرانی و تسامح مذهبی تیموریان موجب میشود محمدرضا امامی اصفهانی پس از آمدن به مشهد، در این شهر بماند و در کنار بارگاه امن امام رضا(ع) تا آخرین لحظات به خلق آثار هنری مشغول شود و خود تبدیل به استادی تمام در هنر خوشنویسی شود. آن طور که در زندگینامهاش آمده است، جد بزرگ او، علینقی امامی نیز خوشنویس بوده و پس از او پسرش محمدمحسن امامی نیز خوشنویس چیرهدستی میشود، چنین است که هر سه نسل، از کتیبهنویسان صاحبنام خط ثلث در دوره صفوی بودهاند و کتیبهنگاری بناهای مختلفی در اصفهان، مشهد، قم و قزوین را به نام خود رقم زدهاند.
تاریخ در کاشیها جاری میشود
در کتیبههای به جا مانده دوره صفوی میبینیم علاوه بر نام خوشنویسان، اسامی هنرمندان دیگری هم در کتیبهها قابل رؤیت است که نشاندهنده ایجاد بستر و همکاری آنان با خوشنویسان و نیز افزایش جایگاه اجتماعی آنان در دوره صفویه است. به معنای دیگر، کتیبههای دوره صفویه که محمدرضا امامی اصفهانی نیز در همان دوره حضور و ظهور داشته، نشاندهنده ارتقای موقعیت هنرمندان است.
از ویژگیهای آن دوران نیز میتوان تقسیم و تسهیم برپایی یک بنا میان افراد مختلف را نام برد به طوری که هنرمندی طرح اصلی را نقشآفرینی و دیگری آن را بر خشت و گِل نقش میبسته و دیگری آن را قالب میزده، استاد چیرهدستی خطاطی میکرده تا آن شود که ما به چشمنوازی بسیار میبینیم و برای حفظ مرتبه و جایگاه هنرمندان نام هر کدام در کتیبهها آورده شده است.
کتیبههای نستعلیق در تزئینات معماری دوران صفوی به نوآوری قابل توجهی میرسد. کتیبههایی که علاوه بر زیباییشناسی، اطلاعات ارزشمندی همچون اسامی افراد تأثیرگذار در شکلگیری و یا مرمت بناها و راهی برای بیان ارزشها و باورهای دینی مردمان آن دوره دارد. اما وقتی صحبت از کتیبه ایوان نقارهخانه به میان میآید، بر اساس گفته پژوهشگران، تنها نمونهای از کاشیهایی است که روایتگر حادثه و واقعه است که از این تاریخ در کاشیها جاری میشود تا به یادگار بماند.
آسمانی در من است و تو در من جاری
با نگاهی به این کتیبه و همچنین سایر کتیبههای یادگار مانده از امامی اصفهانی میتوان به بررسی ویژگیهای هنری او پرداخت. کتیبههای امامی اصفهانی در صحن عتیق با خطوط ثلث، کوفی و نستعلیق کار شده است. ایجاد فاصله بین فضای حروف از ویژگی کارهای این هنرمند است که در بسیاری از کتیبههای این صحن مشاهده میشود. در کتیبههای کار شده از این هنرمند در صحن عتیق، ضمن استفاده از عوامل بصری مانند آهنگ بصری، تعادل، تباین و فضای مثبت و منفی، در قالب حرکتهای عمودی، متقاطع، مثلث و منتشر، ترکیب شکل گرفته است و تمامی کتیبههای امامی اصفهانی با قلم سفید و یا زرد بر زمینه لاجوردی کار شده است. این نکتهای ست که در آثار محمدرضا امامی اصفهانی به چشم میآید و در ترکیببندی کتیبههای او به وضوح مشخص است. استفاده از رنگ زمینه لاجوردی که رنگ آسمان است برای زمینه اصلی کتیبهها و رنگ سفید که بیانگر روشنایی و نور است برای خطوط کاشینوشتها علاوه بر اینکه تضاد رنگی دلنشین و زیبایی در کنار یکدیگر ایجاد کرده، به نوعی نشاندهنده خیر و شر، نیکی و پلیدی و انسانی است که معنای خوب و بد را میجوید و بدون شک همین امر، خوشنویسی را تبدیل به هنری ماندگار میکند تا در طول دوران، علاوه بر اینکه تاریخ را ثبت کنند، نشان از دلدادگی و پیوند با ارزشهای درونی انسان و یگانگی ذات حق است.
نظر شما