واقعیت اما این است همان اوایل دهه ۳۰ خورشیدی تلاشها برای راهاندازی تلویزیون در ایران شروع شده بود. منابع مختلف نوشتهاند: «... ۸ مرداد سال ۱۳۳۶ اولین دستگاه تلویزیون در ایران به کار افتاد. مراسم افتتاح نخستین تلویزیون در دانشگاه پهلوی و با حضور رئیس دانشگاه تهران، وزیر پست، سفیر و مقامات سفارت آلمان برگزار شد. شرکت آلمانی
«گزل شاخت» در راهاندازی تلویزیون نقش اساسی داشت...».
تلویزیون ثابت
البته تلاشهای من برای یافتن ردپا یا نشانهای از شرکت به جایی نرسید، همچنان که اطلاعات بیشتری از مراسم افتتاح سال ۱۳۳۶ پیدا نکردم. فقط این را میدانم که از اوایل دهه ۳۰ برخیها به فکر آوردن جعبه جادو به ایران بودند، اما چون این کار نیاز به راهاندازی ایستگاه، استودیو تلویزیونی و هزینه زیادی داشت تلاشهایشان ناکام مانده بود. نخستین بارهم سال ۱۳۳۵ جوانی با نام خانوادگی «کازرونی» اهل اصفهان که در خانوادهای متمول زندگی میکرد و در خارج کشور، کارگردانی سینما خوانده بود، خیلی جدی دنبال این کار رفت. کازرونی حتی با شرکتهای خارجی که فرستندههای تلویزیونی تولید میکردند وارد مذاکره شد، اما گویا با آنها به توافق نرسید و کار را رها کرد.
«گزل شاخت» در راهاندازی تلویزیون نقش اساسی داشت...».
تلویزیون ثابت
البته تلاشهای من برای یافتن ردپا یا نشانهای از شرکت به جایی نرسید، همچنان که اطلاعات بیشتری از مراسم افتتاح سال ۱۳۳۶ پیدا نکردم. فقط این را میدانم که از اوایل دهه ۳۰ برخیها به فکر آوردن جعبه جادو به ایران بودند، اما چون این کار نیاز به راهاندازی ایستگاه، استودیو تلویزیونی و هزینه زیادی داشت تلاشهایشان ناکام مانده بود. نخستین بارهم سال ۱۳۳۵ جوانی با نام خانوادگی «کازرونی» اهل اصفهان که در خانوادهای متمول زندگی میکرد و در خارج کشور، کارگردانی سینما خوانده بود، خیلی جدی دنبال این کار رفت. کازرونی حتی با شرکتهای خارجی که فرستندههای تلویزیونی تولید میکردند وارد مذاکره شد، اما گویا با آنها به توافق نرسید و کار را رها کرد.
منابع تاریخی رسمی، راهاندازی رسمیتر تلویزیون در ایران را مربوط به ۱۱ مهر سال ۱۳۳۷ میدانند. این تاریخ رسمی مربوط به تلویزیونی است خصوصی که «حبیبالله ثابت پاسال» امتیازش را گرفته و با نام «تلویزیون ملی ایران» راهاندازی کرده بود. از اینجای داستان به بعد، تلویزیون به اصطلاح ملی و حبیبالله ثابت که از بهاییهای سرمایهدار و دارای رفتوآمد با دربار بود، ماجرای خودشان را دارند. وقتی فرزند حبیبالله ثابت تحصیلاتش در غرب را تمام کرد و به ایران برگشت، یک کیت مداربسته تلویزیون را برای پدر هدیه آورد. ثابت که از دوستان نزدیک تاجالملوک، مادر محمدرضا پهلوی بود، برنامهای شبانه در قصر تاجالملوک ترتیب داد. در یک اتاق دوربینی نصب کرد و در اتاق دیگر تلویزیون را قرار داد. حاضران برای نخستین بار جعبهای با صفحه شیشهای را دیدند که دختر کوچکی توی آن آواز میخواند.
تلویزیون ملی
محمدرضا پهلوی هم که شاهد ماجرا بود از ثابت خواست در صورت امکان تلویزیون را اساسیتر به ایران بیاورد. برای آدم تاجرپیشهای مثل ثابت که از یک ریال، هزار ریال درآمد بدست میآورد این یک فرصت بینظیر بود.
مجلس شورای ملی در تیرماه ۱۳۳۷ ماده واحدهای را با در نظر گرفتن تخفیفهای مالیاتی بسیار خوب برای راهاندازی تلویزیون تصویب کرد.
در واقع حبیبالله ثابت تلویزیونش را با این معافیت مالیاتی بزرگ راه انداخت. مراسم شروع به کار ساعت ۵ روز ۱۱ مهر۱۳۳۷ بود. ابتدا پیام محمدرضا پهلوی و بعد هم فیلم سفرش به ژاپن پخش شد. خواندن پیام نخستوزیر، صحبتهای وزیر پست و تلگراف، پخش سخنان حبیبالله ثابت و پسرش که مدیرعامل تلویزیون شده بود و پخش چند برنامه نمایشی و موسیقایی از دیگر برنامههای روز افتتاح تلویزیون بود. حدود ۱۰ سال طول کشید تا حبیبالله ثابت و تلویزیونش که با استقبال مخاطبانش روبهرو شده بود رقیب پیدا کند. دولت قصد داشت در راستای یکسانسازی فرهنگی و غربیسازی جامعه ایران، تلویزیون ملی راه بیندازد. برای همین در سال ۱۳۴۸ ثابت را مجاب کردند امتیاز تلویزیون ملیاش را به دولت بفروشد.
لامپیها
از سال ۱۳۴۸ به بعد رادیو تلویزیون ملی ایران شکل گرفت و آن طور که حکومت وقت میخواست به فعالیتش ادامه داد. نگاه برنامهریزان آن زمان تلویزیون سبب شد در میان مردم ایران دو برداشت متفاوت از این وسیله مدرن شکل بگیرد. خیلیها آن را جعبه جادو میپنداشتند که تصاویری غریب و شگفت از سرزمینهای دور پخش میکرد و در مقابل بخشهای سنتی و مذهبی جامعه بهویژه سالخوردگان با آن کنار نمیآمدند. این افراد تلویزیون را ابزاری میدانستند که فساد را در جامعه رواج و گسترش میداد. متأسفانه بسیاری از برنامههایی هم که از تلویزیون پخش میشد، با فرهنگ جامعه سنتی ایران تناسب نداشت و این باور را تقویت میکرد؛ جوری که بسیاری از خانوادههای مذهبی تلویزیون نمیخریدند.
قدیمیترها و پیرترها تلویزیونهای لامپی قدیمی را خوب یادشان است. تلویزیونهایی که از وقتی روشنشان میکردی باید حدود یک دقیقه به صفحه خاکستری آن چشم میدوختی تا کم کم تصویر سیاه و سفیدش پدیدار شود. صنعت تلویزیونسازی هم در ایران تاریخچه خودش را دارد. تا سال۱۳۴۱ بازار ایران با تلویزیونهای فیلیپس و همچنین آر.تی.آی (مخفف رادیو تلویزیون ایران) که زیر نظر شرکت آمریکایی آرسیآی مونتاژ میشد پر شده بود. فقط بدنه چوبی این تلویزیونها در ایران ساخته میشد. سال۱۳۴۱ نخستین کارخانه مونتاژ تلویزیون ایرانی دایر شد و تا سالهای سال انواع و اقسام تلویزیونهای معروف ترانزیستوری از توشیبا بگیرید تا هیتاچی، بلموند و... در ایران مونتاژ شد.
خبرنگار: مجید تربتزاده
تلویزیون ملی
محمدرضا پهلوی هم که شاهد ماجرا بود از ثابت خواست در صورت امکان تلویزیون را اساسیتر به ایران بیاورد. برای آدم تاجرپیشهای مثل ثابت که از یک ریال، هزار ریال درآمد بدست میآورد این یک فرصت بینظیر بود.
مجلس شورای ملی در تیرماه ۱۳۳۷ ماده واحدهای را با در نظر گرفتن تخفیفهای مالیاتی بسیار خوب برای راهاندازی تلویزیون تصویب کرد.
در واقع حبیبالله ثابت تلویزیونش را با این معافیت مالیاتی بزرگ راه انداخت. مراسم شروع به کار ساعت ۵ روز ۱۱ مهر۱۳۳۷ بود. ابتدا پیام محمدرضا پهلوی و بعد هم فیلم سفرش به ژاپن پخش شد. خواندن پیام نخستوزیر، صحبتهای وزیر پست و تلگراف، پخش سخنان حبیبالله ثابت و پسرش که مدیرعامل تلویزیون شده بود و پخش چند برنامه نمایشی و موسیقایی از دیگر برنامههای روز افتتاح تلویزیون بود. حدود ۱۰ سال طول کشید تا حبیبالله ثابت و تلویزیونش که با استقبال مخاطبانش روبهرو شده بود رقیب پیدا کند. دولت قصد داشت در راستای یکسانسازی فرهنگی و غربیسازی جامعه ایران، تلویزیون ملی راه بیندازد. برای همین در سال ۱۳۴۸ ثابت را مجاب کردند امتیاز تلویزیون ملیاش را به دولت بفروشد.
لامپیها
از سال ۱۳۴۸ به بعد رادیو تلویزیون ملی ایران شکل گرفت و آن طور که حکومت وقت میخواست به فعالیتش ادامه داد. نگاه برنامهریزان آن زمان تلویزیون سبب شد در میان مردم ایران دو برداشت متفاوت از این وسیله مدرن شکل بگیرد. خیلیها آن را جعبه جادو میپنداشتند که تصاویری غریب و شگفت از سرزمینهای دور پخش میکرد و در مقابل بخشهای سنتی و مذهبی جامعه بهویژه سالخوردگان با آن کنار نمیآمدند. این افراد تلویزیون را ابزاری میدانستند که فساد را در جامعه رواج و گسترش میداد. متأسفانه بسیاری از برنامههایی هم که از تلویزیون پخش میشد، با فرهنگ جامعه سنتی ایران تناسب نداشت و این باور را تقویت میکرد؛ جوری که بسیاری از خانوادههای مذهبی تلویزیون نمیخریدند.
قدیمیترها و پیرترها تلویزیونهای لامپی قدیمی را خوب یادشان است. تلویزیونهایی که از وقتی روشنشان میکردی باید حدود یک دقیقه به صفحه خاکستری آن چشم میدوختی تا کم کم تصویر سیاه و سفیدش پدیدار شود. صنعت تلویزیونسازی هم در ایران تاریخچه خودش را دارد. تا سال۱۳۴۱ بازار ایران با تلویزیونهای فیلیپس و همچنین آر.تی.آی (مخفف رادیو تلویزیون ایران) که زیر نظر شرکت آمریکایی آرسیآی مونتاژ میشد پر شده بود. فقط بدنه چوبی این تلویزیونها در ایران ساخته میشد. سال۱۳۴۱ نخستین کارخانه مونتاژ تلویزیون ایرانی دایر شد و تا سالهای سال انواع و اقسام تلویزیونهای معروف ترانزیستوری از توشیبا بگیرید تا هیتاچی، بلموند و... در ایران مونتاژ شد.
خبرنگار: مجید تربتزاده
نظر شما