بعضی از مادران فقط وظیفه مادری را انجام نمیدهند. آنها چیزی بیش از یک مسئولیت را برعهده دارند و اکرم علیزاده هاشمیآبادی کارآفرین برتر کاشمری یکی از این مادران است. او آنقدر همت دارد که با هنر خود توانسته نزدیک به ۴۰۰ نفر از زنان همشهریاش را هم توانمند سازد.
آدمهایی مثل او منشأ خیر و برکتاند و خیرشان به خیلیها میرسد. او یکی از زنان هنرمند این سرزمین است که آهسته و پیوسته برای سرزمینش کار میکند.
از ۹ سالگی یاد میگیرم
من متولد ۱۳۵۶ در اصفهان هستم. پدر بنده کاشمری و مادرم اصفهانی هستند، برای همین تا دو سالگی در اصفهان زندگی کردیم و پس از آن به کاشمر آمدیم. من در یک خانواده پرجمعیت به دنیا آمدم و فرزند اول خانواده هستم. مادرم خانم هنرمندی است که هم سالن زیبایی داشت و هم کارهای هنری ازجمله نقاشی انجام میداد. علاقهمندی مادرم به هنر سبب شد این علاقه در من هم شکل بگیرد و سراغ کارهای هنری بروم. ۹ ساله بودم که به دلیل علاقه فراوانی که داشتم، توانستم خیلی از کارهای آرایشگاه را یاد بگیرم و پس از آن سراغ رشتههای صنایع دستی رفتم. نخستین چیزی که در این حوزه یاد گرفتم کار گلسازی بود و پس از آن سراغ هنر خیاطی رفتم.
یادم هست کلاس دوم راهنمایی که بودم میتوانستم خیاطی کنم. در زمینه درس توانستم تا دیپلم درس بخوانم اما نتوانستم درسم را ادامه دهم، چون هم ازدواج کرده بودم و هم درگیر کارهای مختلفی ازجمله کار در سالن زیبایی و صنایعدستی شده بودم. از طرفی صاحب فرزند هم شده بودم. با این حال مهرماه ۱۴۰۱ بود که دوباره تصمیم گرفتم درسم را ادامه بدهم، برای همین در دانشگاه در رشته طراحی لباس ثبتنام کردم اما پس از یک ماه متوجه شدم وقت زیادی از من گرفته میشود و از بقیه کارهایم میمانم، برای همین انصراف دادم تا وقتم را بیشتر صرف کار کنم.
چون مادرم بافنده بودند و من هم به این رشته علاقه داشتم، سال ۱۳۷۶ ماشین بافتنی گرفتم و چند سالی هم کار بافتنی انجام دادم. خوشبختانه در آن زمان مشتری زیاد داشتم. خیلیها مادرم را میشناختند و محصولی هم که تولید میکرد از کیفیت خوبی برخوردار بود برای همین من هم تعداد زیادی مشتری داشتم. آن زمان بلوز مردانه، لباس بچگانه و چیزهای فراوان دیگری میبافتیم. یادم هست وقتی همسرم در خانه بود، او هم در کارم کمک میکرد. مزیت کار با ماشین این بود که در زمان کمی میتوانستیم محصولی را تولید کنیم و نکته جالب اینکه چون تعداد زیادی مشتری داشتیم وقت برای تولید کم میآوردیم. در کنار این، کارهای دیگری هم انجام دادم مثل قلاببافی، نقاشی، کار چوب، گیوهبافی و کارهای هنری دیگر.
در مقطعی به هنر پیکرتراشی علاقهمند شدم. علت علاقهام این بود که کارهای پیکرتراشی خواهرم را که پیش از من سراغ این هنر رفته بود، دیده بودم. با دیدن کارهای ایشان من هم علاقهمند شدم پیکرتراشی را یاد بگیرم، برای همین به اصفهان رفتم. خوشبختانه چون هم علاقه فراوانی داشتم و هم استعدادم در زمینه کارهای هنری خوب است، با چند روز استفاده از محضر استادم توانستم کار را یاد بگیرم و برای نخستین بار این هنر را به کاشمر آوردم.
در میراث فرهنگی کاشمر آقای مهندس ربیعی از کار بنده حمایت فراوانی کردند. در کاشمر منزلی متعلق به مرحوم مشکینی وجود داردکه وقف کارهای فرهنگی شده است. مهندس ربیعی به بنده پیشنهاد دادند آنجا این هنر را آموزش بدهم، من هم قبول کردم آنجا هم آموزش بدهم و هم تولید داشته باشم و با این کار توانستم آن را به تعدادی خانم و آقا یاد بدهم. در همان ایام بود که ایشان استادی در حوزه مینای مس را برای آموزش از اصفهان دعوت کردند. آموزش مینای مس ۱۰ روزی طول کشید. من هم یکی از شرکتکنندگان در آن کلاس بودم. مدتی پس از آن، میراث فرهنگی کاشمر یک مربی از بجنورد دعوت کرد که به مدت یک هفته کارگاه آموزش ساخت سفال و سرامیک برگزار کند.
در آن کارگاه هم شرکت کردم. عادت خوبی که در کار هنری دارم این است باید هر کاری را که شروع میکنم تا آخر آن بروم و به همین دلیل هر کلاس هنری که برگزار شود به خاطر علاقه فراوانی که دارم در آن شرکت میکنم. تا همین حالا که در خدمت شما هستم، در کلاسهای بسیار زیادی شرکت کرده و آموختهام. کلاس مینای مس، مینای سفال، نقاشی، گلسازی، خیاطی، گیوهبافی، قلاببافی و کلاسهای زیاد دیگری هم بودهاند که در آنها شرکت کردهام و چیزهای خوبی یاد گرفتهام.
به نصیحت پدرم عمل کردم
بر اثر کرونا پدرم را از دست دادم و این اتفاق سبب شد از لحاظ روحی زیر فشار باشم، برای همین وقت بیشتری را به کارهای هنری اختصاص دادم. پدرم مرد بسیار معتقدی بود و همیشه ما را نصیحت میکرد هوای دیگران و بهخصوص آنهایی که وضعیت مالی خوبی ندارند را داشته باشیم. برای همین فکر کردم با چیزهایی که در این سالها یاد گرفتهام، به دیگران کمک کنم. فکر کردم یاد دادن کارهای هنری به خانمها میتواند به معیشت خانواده آنها کمک کند. مزیت خیلی از کارهای هنری این است که میشود آنها را در منزل انجام داد. یعنی نیاز نیست برای بعضی از این کارهای هنری که میتواند از لحاظ مالی به خانواده کمک کند، مکان خاصی داشته باشید تا لازم باشد برای آن کرایه بپردازید و چیزهایی از این قبیل که هزینه تولید را هم بالا میبرد. برای همین در ابتدای سال ۱۴۰۱ بهطور جدیتر به بحث آموزش هنر به خانمها پرداختم. برای شروع کارم وام گرفتم تا لوازم مورد نیاز برای کارم را بخرم و از خانمهای علاقهمند به هنر دعوت کردم. در ابتدا وسایلی مثل دو کوره پخت سفال و سرامیک، دستگاه فرتبافی و چیزهایی از این قبیل خریدم. بعضی از خانمها که در منزل کار ساخت ظروف سرامیکی را انجام میدهند، برای پخت آن میتوانند از کورهای که بنده دارم استفاده کنند. برای استفاده از دستگاههای فرتبافی تا امروزهزینهای از خانمها نگرفتهام و برای استفاده از کورهها هم مبلغ اندکی به عنوان هزینه برق دریافت میکنم.
در کارگاه بنده که زیرمجموعه شرکت صنایعدستی گنجینه هنر گردآفرید است، آموزشهایی هم به خانمهای زیرپوشش کمیته امداد امام خمینی(ره) و یا بهزیستی میدهم. در این بخش هم یا چیزی از آنها دریافت نمیکنم یا بسیار ناچیز است. برای آموزش خانمها مربیانی با مجموعه بنده همکاری میکنند که بیشتر آنها کارآفرین هستند. چون خودم فرصت آموزش همه رشتهها را ندارم از تعدادی مربی دعوت کردهام و آنها زحمت این بخش را میکشند. ما در کارگاهمان هم آموزش داریم و هم تولید. نکته جالب درباره محصولاتی که اینجا تولید میشود این است مربیها فروش محصولات را هم بر عهده دارند.
سال گذشته هشت نمایشگاه برگزار کردم
محصولاتی را که پس از آموزش خانمها تولید میشود با خودم به نمایشگاهها میبرم. این نمایشگاه هم در کاشمر برگزار میشود و هم خارج از شهرستان. تاکنون در نمایشگاههایی در شهرهای همدان، تهران، تبریز، مشهد و... شرکت کردهام. نمایشگاه «رویداد مادران ارزشآفرین» با حضور ۱۴۰ نفر از بانوان مشاغل خانگی از ۲۳استان در مرکز نمایشگاهها و همایشهای آستان قدس رضوی برگزار شده بود که در آن رویداد جزو برگزیدگان شدم. کارهای خانمها را برای فروش به آن جشنواره برده بودم. در آن جشنواره، آستان قدس رضوی برای شرکتکنندگان سنگتمام گذاشت، چه از نظر اسکان و چه دیگر برنامهها. غیر از این، سال گذشته هشت نمایشگاه در کاشمر و خارج از کاشمر برای عرضه محصولات تولیدی خانمها برگزار کردم. برای امسال هم برنامهریزی شده تا پایان سال چند نمایشگاه داشته باشیم، یعنی کار ما به این شکل است که در ۶ماهه نخست سال بیشتر تولید میکنیم و ۶ماهه دوم ��یشتر به برگزاری و یا شرکت در نمایشگاهها اختصاص دارد.
آموزش گلیمبافی، فرتبافی و کارهایی که با نخ انجام میشود همین جا انجام شده و در پایان دوره به شرکتکنندگان مدرک معتبر از طرف میراث فرهنگی یا سازمان فنی و حرفهای اهدا میشود. این مدرک نشان میدهد دارنده مدرک توانسته دوره هنری را با موفقیت به پایان برساند و میتواند با داشتن مدرک، از وام مشاغل استفاده کند. مزیت دیگر مدرک این است اگر کسی خواسته باشد بحث آموزش را بهطور جدیتر و در قالب دایر کردن کارگاه دنبال کند، به این مدرک نیاز دارد.
قدمی برای زندانیان و معلولان
بنده مدیرعامل گروه همیار بهزیستی هستم و سعی میکنم تا آنجا که میتوانم به دوستان معلول هنرمند و یا علاقهمند به یاد گرفتن کارهای دستی و هنری کمک کنم. از این رو آنهایی که توانایی لازم را دارند به کارگاه ما تشریف میآورند تا آموزشهای لازم را ببینند و یا به شکلهای دیگری کمک میکنم آموزش ببینند. غیر از بحث آموزش، تجهیزات در اختیار آنها قرار میدهیم و در فروش محصولاتشان به آنها کمک میکنیم.
همچنین در زندان و بند نسوان زندان کاشمر هم تعدادی خانم را برای تولید ظروف آموزش دادهام و در حال حاضر کارگاهی برای فعالیت بهتر در حال آمادهسازی است. تجهیزات مورد نیاز را خریداری کردهام فقط بحث آب و گاز کارگاه مانده که امیدوارم زودتر حل شود تا انشاءالله در ۱۰روز آینده استارت کار تولید به شکل جدیتری زده شود. خوشبختانه در این زمینه زندان همکاری لازم را با من داشته است. قرار ما بر این است ظروف را آقایان تولید کنند اما نقاشی روی آن بر عهده خانمها باشد.
با این آموزشها وقتی دوره محکومیت زندانی به پایان میرسد میتواند با یک هنر از زندان خارج شده و هنری که آموخته کمکی برای زندگی بهترش باشد و وارد بازار کار شود.
محصولاتی که به عمان رفتند
در نمایشگاهی که آستان قدس رضوی برگزار کرده بود با خانم سلیمیان که از تولیدکنندگان برتر کشورمان هستند آشنا شدم. ایشان اصفهانی است اما در بوشهر زندگی میکند. این کارآفرین از طریق شبکهای که در سراسر کشور ایجاد کرده، برای بسیاری از خانمها شغل ایجاد کرده و چیزی حدود ۴۰رشته را به خانمها آموزش میدهد. در نمایشگاه مشهد خانم سلیمیان از خانمهای شرکتکننده خواست در صورت تمایل، محصولات با کیفیت خودشان را به ایشان معرفی کنند.
من هم چیزهایی ازجمله گیوه، پارچههای سنتی و... را برای معرفی به ایشان رساندم و ایشان کارها را به کشور عمان ارسال کرد و محصولات ما آنجا با استقبال خوبی روبهرو شدند. ایشان دوباره از ما خواست برای نمایشگاه بعدی هم محصول آماده کنیم.
نکتهای که از نظر ایشان در کنار کیفیت محصول بسیار مهم است بستهبندی محصولات تولیدی است که باید به آن توجه شود.
در حد توانم کمک میکنم
اگر خانمهایی که با بنده در ارتباط هستند و با همدیگر کار میکنیم مشکلی داشته باشند و من از آن مطلع باشم در حد توانم به آنها کمک میکنم. مثلاً اگر کسی در ادارهای کاری دارد به دلیل آشنا بودن با ادارات مختلف سعی میکنم با ارتباطاتی که دارم به آنها کمک کنم.
اگر مسئولان کاشمری به من کمک کنند میتوانم کارم را گسترش بدهم. یکی از مشکلات من در پارک بانوان، ساعت کاری پارک است و اینکه فقط خانمها میتوانند وارد این مجموعه شوند، حال آنکه خیلی وقت ها برای اینکه چیزی خریداری شود، باید پدر خانواده در کنار مادر باشد، اما چون آقایان نمیتوانند اینجا رفت و آمد کنند عملاً بخشی از کارها را نمیبینند؛ اگر این مجموعه خارج از پارک قرار داشت این مشکل را نداشتیم.
در برنامه «کاراشو» که شرکت کردم مقام دوم را بدست آوردم. اول قرار بود جایزهام مبلغ ۱۴میلیون تومان باشد اما در ادامه قرار بر پرداخت ۷۰ میلیون تومان وام شد و به دیگر برندگان هم مبالغ مختلف اختصاص یافت که برای گرفتن آن به بانک مهر معرفی شدیم. من کارهای وامم را انجام دادم اما الان ماههاست منتظر پرداخت آن هستم. بانک مهر حتماً برای پرداخت این وامها بودجهای در نظر گرفته اما جای پرسش است چرا پس از گذشت چندین ماه هنوز وام پرداخت نشده است.
آرزوی من
آرزوی من این است آنقدر در کار خودم توانمند شوم که هرکس به من مراجعه میکند ناامید برنگردد و بتوانم با آموزش افراد، آنها را در حد و اندازه خودشان توانمند کنم. خوشحال کردن دیگران برای من خیلی مهم است. برایم خوشایند است که ببینم به کسی کاری دادم و یا آموزشهای من به خانمها سبب توانمندسازی آنها شده، آن هم در این روزگار و وضعیت بدی که بسیاری از خانوادهها با آن دست به گریبان هستند. دلم میخواهد زمانی برسد که هیچکس نیازمند نباشد.
آموزش و توانمندسازی ۴۰۰نفر
در مجموعهای که بنده راهاندازی کردهام، از ابتدای سال ۱۴۰۱ تا امروز حدود ۴۰۰ نفر آموزش دیدهاند. چون فرصت اینکه همه رشتهها را خودم آموزش بدهم ندارم، از مربیانی کاربلد دعوت به همکاری کردهام و آنها در امر آموزش به بنده کمک میکنند. از طرفی اگر کسی به دنبال این باشد که در رشتهای آموزش لازم را ببیند و مربی شود هم امکان آموزش و اهدای مدرک مربوط وجود دارد.
الان خانمهایی هستند که کار فرتبافی یا همان پارچهبافی سنتی را یاد گرفتهاند. مزیت این امر این است که یک خانم خانهدار در کنار کارهای منزل میتواند این کار را هم انجام دهد. اگر خانمی خواسته باشد کار کند میتواند ماهی ۳ تا ۴ میلیون تومان درآمد داشته باشد. در همین کارگاه سفال و سرامیک ۱۲ نفر مشغول به کار شدهاند که هر کدام از این افراد بر اساس کاری که انجام میدهند دستمزد میگیرند.
نظر شما