آیکیو
حتی شما که دارید این مطلب را میخوانید به احتمال زیاد آن چند سطری که در مقدمه مطلب گفتیم، نظرتان را عوض نکرده و معتقدید باهوشها، باهوش به دنیا میآیند و آدمهای کمهوش هم تا هنگام مرگ همانطور کمهوش میمانند. قسمت اول اعتقادتان کمی تا قسمتی درست است. بخش دومش اگر نخواهیم همین ابتدای بحث بگوییم غلط است، چندان درست نیست. این تلقی و اینجور فکر کردن ممکن است یک مسئله شخصی و بیضرر به نظر برسد، اما وقتی شما در جامعه و زندگی، پدر، مادر، معلم، مدیر و... میشوید و با تربیت، آموزش، رشد و مفاهیمی از این دست سروکار پیدا میکنید، صددرصد طرز تفکرتان در مورد هوش آدمها خیلی روی کارو زندگیتان تأثیر میگذارد. یعنی ماجرای تعیین و تبیین هوش و هوشمندی افراد، مقوله پیچیدهای است و نمیشود در یکی دوجمله ذاتی بودن یا نبودن و ثابت یا متغیر بودنش را ثابت کرد یا تعریف جامع و کاملی برای آن ارائه داد. برای شروع، چند دقیقه از وقت وبگردی و اینترنت بازیتان را اختصاص بدهید به «هوش» و از جناب گوگل بپرسید: «آیاهوش ذاتی یا اکتسابی است؟»... خب... میبینید که تقریباً ۱۲۰هزار نتیجه برای این جستوجوی علمی بدست میآید.
آن چیزی که در مفهوم سادهاش من و شما آن را هوش حساب میکنیم از دیدگاه قدیمیها همان عقل و قدرت استفاده از آن است و امروزیها بیشتر به آن «بهره هوشی» یا «آی کیو» میگویند. سالها طول کشید تا علاقهمندان به مقوله هوش و باهوشی متوجه شوند بررسی این ویژگی ظاهراً خدادادی کار سادهای نیست. آنها متوجه شدند در تعیین میزان باهوشی افراد عواملی مثل حافظه، دقت، تمرکز، یادگیری، درک، سرعت پردازش، مهارت حل مسئله، میزان دانش فردی، قدرت استفاده از تجربهها و... دخیل هستند. برای همین تعریف این مقوله و مشخص کردن انواع هوش، دستکم در ۲۰۰ سال اخیر چند بار دچار تغییر شده است. بنابراین حالا دانشمندان شک ندارند علاوه بر وراثت، مسائل و شرایط محیطی هم در میزان هوش انسان تأثیر دارند.
ناامید نشوید
تعریفها و تقسیمبندیها حتی تا ۱۰ نوع هوش مختلف را برای انسان شمردهاند. مثلاً «هوارد گاردنر» حدود۴۰ سال پیش مطرح کرد برای بررسی باهوشی یا کمهوشی افراد نباید فقط به «آی کیو»ی آنها توجه کرد. او ابتدا در کتابش هشت نوع هوش مختلف را معرفی و بعدها هم دو نوع دیگر به هوشهایش اضافه کرد. البته فکر نکنید با حساب و کتاب «گاردنر» آدم باهوش کسی است که دستکم هشت نوع هوش را داشته باشد. شما یک نوع از انواع هوشهای دهگانه را هم که داشته باشید، باهوشید. یعنی اگر قدرت تجسم بالایی از اشیا و وسایل دارید، هوش دیداری- فضاییتان بالاست. اگر از کلمات برای نوشتن و حرف زدن بهخوبی استفاده میکنید هوش زبانی و کلامی خوبی دارید.
حتی شما که دارید این مطلب را میخوانید به احتمال زیاد آن چند سطری که در مقدمه مطلب گفتیم، نظرتان را عوض نکرده و معتقدید باهوشها، باهوش به دنیا میآیند و آدمهای کمهوش هم تا هنگام مرگ همانطور کمهوش میمانند. قسمت اول اعتقادتان کمی تا قسمتی درست است. بخش دومش اگر نخواهیم همین ابتدای بحث بگوییم غلط است، چندان درست نیست. این تلقی و اینجور فکر کردن ممکن است یک مسئله شخصی و بیضرر به نظر برسد، اما وقتی شما در جامعه و زندگی، پدر، مادر، معلم، مدیر و... میشوید و با تربیت، آموزش، رشد و مفاهیمی از این دست سروکار پیدا میکنید، صددرصد طرز تفکرتان در مورد هوش آدمها خیلی روی کارو زندگیتان تأثیر میگذارد. یعنی ماجرای تعیین و تبیین هوش و هوشمندی افراد، مقوله پیچیدهای است و نمیشود در یکی دوجمله ذاتی بودن یا نبودن و ثابت یا متغیر بودنش را ثابت کرد یا تعریف جامع و کاملی برای آن ارائه داد. برای شروع، چند دقیقه از وقت وبگردی و اینترنت بازیتان را اختصاص بدهید به «هوش» و از جناب گوگل بپرسید: «آیاهوش ذاتی یا اکتسابی است؟»... خب... میبینید که تقریباً ۱۲۰هزار نتیجه برای این جستوجوی علمی بدست میآید.
آن چیزی که در مفهوم سادهاش من و شما آن را هوش حساب میکنیم از دیدگاه قدیمیها همان عقل و قدرت استفاده از آن است و امروزیها بیشتر به آن «بهره هوشی» یا «آی کیو» میگویند. سالها طول کشید تا علاقهمندان به مقوله هوش و باهوشی متوجه شوند بررسی این ویژگی ظاهراً خدادادی کار سادهای نیست. آنها متوجه شدند در تعیین میزان باهوشی افراد عواملی مثل حافظه، دقت، تمرکز، یادگیری، درک، سرعت پردازش، مهارت حل مسئله، میزان دانش فردی، قدرت استفاده از تجربهها و... دخیل هستند. برای همین تعریف این مقوله و مشخص کردن انواع هوش، دستکم در ۲۰۰ سال اخیر چند بار دچار تغییر شده است. بنابراین حالا دانشمندان شک ندارند علاوه بر وراثت، مسائل و شرایط محیطی هم در میزان هوش انسان تأثیر دارند.
ناامید نشوید
تعریفها و تقسیمبندیها حتی تا ۱۰ نوع هوش مختلف را برای انسان شمردهاند. مثلاً «هوارد گاردنر» حدود۴۰ سال پیش مطرح کرد برای بررسی باهوشی یا کمهوشی افراد نباید فقط به «آی کیو»ی آنها توجه کرد. او ابتدا در کتابش هشت نوع هوش مختلف را معرفی و بعدها هم دو نوع دیگر به هوشهایش اضافه کرد. البته فکر نکنید با حساب و کتاب «گاردنر» آدم باهوش کسی است که دستکم هشت نوع هوش را داشته باشد. شما یک نوع از انواع هوشهای دهگانه را هم که داشته باشید، باهوشید. یعنی اگر قدرت تجسم بالایی از اشیا و وسایل دارید، هوش دیداری- فضاییتان بالاست. اگر از کلمات برای نوشتن و حرف زدن بهخوبی استفاده میکنید هوش زبانی و کلامی خوبی دارید.
اگر حس میکنید در انجام حرکات مختلف بدنی، اعضای بدنتان هماهنگی خوبی دارند و چالاک و سریع هستید، هوش فیزیکی و حرکتی بالایی دارید. اگر در برقراری روابط اجتماعی با دیگران درک و ارزیابی درستی از افکار و احساسات اطرافیان دارید شما میتوانید روی هوش بین فردی خودتان حساب کنید... همین طور ادامه بدهید تا هوش موسیقیایی، منطقی و ریاضی، هوش درون فردی که شناخت دقیق نقاط ضعف و قوت خود انسان و خودشناسی است، هوش طبیعتگرایی، هوش اخلاقی و هوش وجودی. حتماً میگویید با وجود این تعریف و تقسیمبندی، دیگر آدم کمهوش روی زمین وجود ندارد و همه ما و حتی آیکیو پایینها، دستکم یکی دو هوش از هوشهای گاردنر را دارند. ممکن است این حرف خیلی علمی به نظر نرسد اما دور از واقعیت هم نیست. قدیمیها بیدلیل نگفتهاند: هرکسی را بهر کاری ساختند! یعنی اگر فکر میکنید از میزان هوش خودتان یا فرزندانتان چندان راضی نیستید، کار را به قضا و قدر و وراثت نسپارید، بیشک شما میتوانید هوشتان را افزایش دهید. همین چند روز پیش خبرگزاریها از قول محققان روشهای افزایش هوش را هم پیشنهاد داده بودند. مثلاً به جای اینکه اغلب سرتان توی گوشی و سرگرمیهای مجازی باشد و متکی به گوشیتان باشید. تا میتوانید کتاب بخوانید. همیشه برای طول هفته خود برنامهریزی کنید.
دائم به دنبال پاسخ پرسشهای علمی که توی سرتان هست باشید. ایدههای روزانهتان را بنویسید. فیلمهای علمی و آموزشی و... ببینید و چند جور کار و تحرک مفید دیگر. کاری هم به ژنها و کروموزومهایتان و اینکه چقدر از هوش و آیکیوی والدین را به شما منتقل کردهاند نداشته باشید چون بر فرض که مقدارش را پیدا کنید، بعد باید بروید سراغ پاسخ این سؤال که هوش شما از طریق ژنهای پدری به شما منتقل شده یا ژنهای مادری؟ پاسخ این سؤال ممکن است موجب دعوای خانوادگی شود و اصلاً به صلاح نیست!
خبرنگار: مجید تربتزاده
دائم به دنبال پاسخ پرسشهای علمی که توی سرتان هست باشید. ایدههای روزانهتان را بنویسید. فیلمهای علمی و آموزشی و... ببینید و چند جور کار و تحرک مفید دیگر. کاری هم به ژنها و کروموزومهایتان و اینکه چقدر از هوش و آیکیوی والدین را به شما منتقل کردهاند نداشته باشید چون بر فرض که مقدارش را پیدا کنید، بعد باید بروید سراغ پاسخ این سؤال که هوش شما از طریق ژنهای پدری به شما منتقل شده یا ژنهای مادری؟ پاسخ این سؤال ممکن است موجب دعوای خانوادگی شود و اصلاً به صلاح نیست!
خبرنگار: مجید تربتزاده
نظر شما