ثریا داروغه-خبرنگار تحریریه جوان قدس : در نیم قرن گذشته مسئله پوشش از یک حکم فقهی عبادی فردی به یک چالش حقوقی و امنیتی تبدیل شده است و امروز حتی در کشور های دیگر مانند اتحادیه اروپا که در گذشه پوشش را یک مسئله شخصی حساب میکرد، بعنوان یک عامل فرهنگی که بازنمایی از آزادی و حقوق است نشان میدهد. یعنی عما کارکرد و رویکرد حقوقی حجاب در کشور های دیگر نیز عوض شده.
تفاوت حجاب و پوشش
حجاب در معنای پوشش اسلامی دارای دو بعدایجابی و سلبی است. بعد ایجابی آن، وجوب پوشش بدن و بعد سلبی آن، حرام بودن خودنمایی به نامحرم است که این دو بعد باید در کنار یکدیگر باشند.
اما اگر حجاب را در معنای عام تعریف کنیم که هر نوع پوشش و مانع از وصول به گناه مطرح است، حجاب شامل حجاب فکری، ذهنی، روحی، اخلاقی و غیره است که در قرآن نیز تجلی رفتار خارجی انسان مطرح شده.
پوشش معرف شخصیت و عفت انسان است. طبق آیات، زنان مؤمن برای اینکه مورد آزار افراد
هرزه قرار نگیرند، باید به گونهای خود را بپوشانند که زمینه برای بیحرمتی به آنها فراهم نگردد.
خداوند در این فرمودهاش، ابتدا فلسفهی پوشش را تبیین میکند و با تهدید و زور، دستور پوشش را مطرح
نمیکند و سپس، به بیان الگوی عملی پوشش؛ یعنی «جلباب» که پوشش خاص آن زمان بوده است، اشاره
میکند. در اینجا، میتوان نتیجه گرفت که برای ایجاد فرهنگ حجاب و پوشش مناسب در جامعه، باید ابتدا
پایههای اعتقادی و بینش افراد را نسبت به این موضوع، محکم کنیم و این، یعنی نهادینه سازی باورهای درست و فرهنگسازی دقیق.
گفته می شود که ما در ادبیات دینی خود چیزی به نام حجاب به عنوان یک نوع پوشش خاص نداریم. و این امر به این معنی نیست که ما شکل خاصی از پوشش نداریم؛ بلکه با عنوان حجاب بیان نشده است. این عنوان یک عنوان معاصر است که شاید صد سال است که بر مسئله پوشش مطرح شده است و ریشه ای در ادبیات دینی ما ندارد. عنوان دیگری را به عنوان حجاب در ادبیات دینی و روایاتمان داریم
که چیزی متفاوت از نوع پوشش است و خلط این دو میتواند برای ما مسئله ساز باشد
در ادبیات دینی، مسئله پوشش وجود دارد و قطعا درباره این مسئله در قرآن، روایات و سنت نیز مطلب و دستور داریم. نکته ای که در ادبیات دینی درباره پوشش مطرح است، این است که به یک باره آیه ای برچگونگی لباس پوشیدن یا پوشش مخصوص خانم ها نازل نشده است. بلکه مجموعه ای از آیات هستند که به ترسیم زیست جنسی مسلمانان میپردازند. یعنی یک مجموعهای از دستورات است که سبک جنسی فرد مسلمان را بیان میکند و ابتداییترین مسئله آن، مسئله «روابط عفیفانه» است که به محدود و تحریم کردن روابط جنسی بی حد و حصر مرتبط است. موضوع، از این نوع مسائل شروع میشود و یک سلسله دستوراتی ارائه میدهد و نهایتا به پوشش میپردازد.
ریشه های باستانی حجاب در ایران
در نقوش باستانی ایرانی، مثلاً در دوران هخامنشی و ساسانی تاکیدی بر نقش چهره زنان(مثل آن
عریانی که در تمدن های غربی و مصری وجود داشته) مشاهده نمیشود و تاکید بر پوشیده ماندن است.
در اکثر اقوام و ملل، حجاب و پوشـش در میان زنان رایج بوده است. این امر در طول تـاریخ، دستخوش تغییرات فراوانی شده و گرایش های مختلف سیاسی، مذهبی و غیره بر آن تأثیرگذار بوده است. اما در میان اقوام تمدن های عهد باستان، پوشش زن ایرانی در مقایسه با پوشش تمدن های دیگر کاملتر است. از این رو، در هیچ کتیبه ای نمیتوان زن ایرانی را حتی با سر برهنه مشاهده کرد.
به طور کلی معنویت گرایی و پایبندی به اخلاق، از ویژگی های اصیل و تمدن ساز مردم مشرق زمین از جمله ایرانیان است و از این روست که پرهیز از بدن نمایی و عریانی و میل به حفظ حریم زن و داشتن احساس شرم و عفت صفت مشترک همه جامعه هایی بوده است که به نحوی دارای معنویت اند و انسان را فقط جسم و تن نمیدانستند.
شاهنامه فردوسی به عنوان یکی از اصیل ترین منابع مستند تاریخ ایـران، نشانههایی از پوشش و حجاب برای زنان ارائه میدهد. به طور کلی در تمامی مواردی کـه از زنان در شاهنامه نام برده شده، سخن از پوشیدگی، اصالت، پاکی، راستی و نمونه کامل زنانگی آنان است.
ریشه های باستانی حجاب درغرب تا رنسانس
باورغلط امروزه افراد در رابطه با پوشش زنان در غرب باستان این است که در گذشته نیز زنان اروپایی به همین سبک جدید لباس می پوشیدند. اما نکته جالب توجه این است که پوشش گذشته زانا اروپایی نیز پوششی کامل بوده و در اکثر کشورهای اروپایی، زنان لباس های بلند تا روی مچ پا و پیراهن به تن داشتند. همانگونه که در فیلم ها و سریال های کنونی که با رویکرد فرهنگ غرب گذشته تولید می شوند، مشاهده میشود.
ویل دورانت (مورخ معروف) دراین رابطه می نویسد: بلندی لباس های بانوان اصیل اروپایی، تا روی پاها می رسید. زنان اشراف به ندرت در انظار عمومی ظاهر می شدند. در اروپا مرد و زن از پیراهن های بلند با آستین های بلند استفاده میکردند که کاملا بدن را می پوشاند. لباس های مردان کوتاه، ولی لباس های زنان خصوصا بانوان اصیل اروپایی چند لایه و بلند تا روی زمین بود. مردان کلاه و زنان روسری ای می پوشیدند که مو، سر و شانه را میپوشاند.
در کشور های غربی دورههباستان نظیر انگلیس، فرانسه، اسپانیا اکثرا پوششی مانند لباس هایی بلند که دامن های آن بر روی زمین کشیده می شد، کلاه های زینتی مرتب، جورا ب های بلند ابریشمی و بالاپوش های مرتب داشتند
رنسانس تحولی مهم برای اروپا محسوب می شود. تحولی که تمام ابعاد لایه های حکومتی و فرهنگی جامعه غرب را متاثر ساخت.
ویل دورانت در کتاب تاریخ تمدن مینویسد: رنسانس نه یک دوره زمانی، بلکه یک تفکر و شیوه زندگی بود که بر اثر فشارهای حاکمیت غیر عقلانی کلیسا طی سال های ۱۳۰۰ الی ۱۵۰۰ میلادی با شعار بازگشت به میراث فرهنگی روم و یونان باستان در اروپا شکل گرفت.
ایدئولوژی رنسانس دنیامحوری و اومانیسم و با هدف حذف خدا (الهیات) و اخلاقیات (قوانین اخلاقی) از زندگی بشر و مبتنی بر استثمار شکل گرفت و تفسیری دیگر از کمال انسان ارائه داد که در آن صرفاً جسم او تقدس یافته و محور و معیار فضیلت معرفی شد. لذا لذت محوری، خصوصاً لذات شهوانی جنسی، اساس سبک زندگی جدید را پایه ریزی کرد. در این تفکر، ارزش زن به اندازه لذت بخشی اوست. نمود اینی ماجرا در هنر بیشتر بود و ساخت مجسمه ها و آثار هنری برهنه مردان و زنان تهاجم فرهنگی ای بود که نسبت به فرهنگ باستانی غرب اتفاق افتاد. چراکه می توان گفت تنها رسانه آن زمان نقاشی و مجسمه سازی بود.
پس از انقلاب صنعتی با ترویج فرهنگ بی بند و باری، غرب، شاهد زنان با پوشش های نیمه برهنه بود و از سال ۱۹۲۱ دامن ها کوتاه تر و تا روی زانو شد که این در تاریخ پوشاک بی سابقه شمرده میشد.
پوشش در بُعد روانشناسی؛ انگاره ذهنی
ما از هر چیز یک انگاره داریم انگاره تصور ذهنی ما است از هر مفهوم و شیئ. انگاره ذهن مردانه از بدن زنان، طبق روانشناسی جنسیت یک انگاره ناخودآگاه جنسی است. اما انگاره ذهن زنانه از بدن مردانه بیشتراز آنکه یک انگاره جنسی باشد، یک انگاره ای برای تشخیص قدرت مند بودن و ...است. بدن زنان یک انگاره جنسی در ذهن مردان ایجاد می کند و این یک مسئله همگانی است. این طور نیست که بگوییم اگر پوشش کنار رود این انگاره حذف خواهد شد. ممکن است حذف بشود؛ کما اینکه اکنون در کشور های اروپایی هرچند آمار تعرضات و مسائلی از این دست نشان می دهد که هنوز انگاره جنسی بدن زنان وجود دارد، اما رویکردها این سمت می رود که از بدن مردان هم انگاره جنسی به وجود می آید. فمینیست هایی که در صد سال گذشته با پوشش مبارزه می کردند اکنون نظرات جدیدی درباره این مسائل ارائه می کنند که این آزادی بی حد و حصرمنجر به این میشود که درک زنان از خود، یک درک جنسی می شود.
جرم انگاری حداکثری حجاب
جرم انگاری بی حجابی در ماده ۱۰۲ قانون تعزیرات مصوب سال ۱۳۶۲ انجام شد. در این ماده اشخاصی که علنی در انظار و اماکن عمومی و معابر تظاهر به عمل حرامی کنند، علاوه برکیفر عمل تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم می شوند. در تبصره این ماده به صورت خاص به مسئله رعایت نکردن حجاب تأکید شده است: زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر می شوند، به تعزیرتا ۷۴ ضربه شلاق محکوم خواهند شد. همان طور که ملاحظه می شود جرم انگاری صورت گرفته به صورت حداکثری بوده و هیچ اشاره ای به استثنائات شرعی درباره حجاب در این قانون وجود ندارد. در واقع درحالیکه از نگاه شرعی، زنان اهل کتاب وهمچنین زنانی که مصداق عجوزه محسوب می شوند الزامی به داشتن حجاب سرندارند؛ اما قانونگذار به این استثنا توجهی نمی کند و شرایط جرم انگاری حداکثری را در جامعه لحاظ میکند. وجود مطالبه عمومی جدی وقدرت بسیار زیاد گفتارهای اجرای احکام اسلامی در جامعه را می توان یکی از دلایل این موضوع دانست.
در سال ۱۳۷۵ تبصره ماده ۱۰۲ قانون تعزیرات که مربوط به جرم انگاری بدحجابی و بی حجابی است تغییرکرده و مجازات شلاق از آن حذف می شود. این تغییر در متن تبصره که در قانون جدید به ماده ۶۳۸ تغییریافته نیز ایجاد شده است. به جای مجازات شلاق مجازات حبس ده روز تا دو ماه جایگزین شده است.
حجاب در ایران از کجا شروع به تغییر کرد؟
در ایران تا دوره قاجار پوشش به صورت عرفی طبق نظر مشهور فقها، رعایت می شده است. در دوره قاجار که زنان اروپایی در ایران حاضر می شوند، مقایسه بین زنان اروپایی و ایرانی صورت میگیرد و حجاب تبدیل به مسئله میشود. نخستین کشف حجاب رسمی به معنی آن نبوده است که زن روسری از سر بردارد یا لباس از تن در آورده باشد. صرفاً به این معنی است که پوشش چهره اش را برداشته است. تمام رساله های حجابیه که از آن زمان موجود است، بر این مسئله تاکید داشته است که زن باید کاملا پوشیده باشد. در زمان پهلوی اول نکته ای که وجود دارد این است که مخالفت، با روسری نیست مخالفت با چادر و روبنده و پوشش سرتاسری است. نگاهی که فقه سنتی آن زمان از آن حمایت میکند، پوشش سرتاسری است و پوششی که زن را محبوس در خانه می کند و حضور اجتماعی زن را دچار مشکل می ساد. در همان زمان، قانونی تصویب می شود که روبنده و روسری و حجاب نباید استفاده شود و ماجرای مسجد گوهرشاد اتفاق میافتد. بعد از تبعید رضاخان کشف حجاب لغو می شود. اما اتفاقی که میافتد این است که عدهای این مسئله را مطرح میکنند که حتی بدون روبنده و چادر هم میتوان با حجاب بود. در دوران پهلوی دوم سیاست حکومتی مشخصی درباره حجاب پیگیری نمی شود اما قطعاً سیاست نرمی در اروپایی شدن حجاب و حذف حجاب سنتی به صورت فرهنگی ادامه پیدا می کند. در این فضا شهید مطهری در کتاب خود ایده پوشش بدون چادر و روبنده را مطرح میکند و میگویند پوشش اسلامی این نیست که باید صورت را پوشاند و چادر سر کرد. این نظر مورد هحپجمه بسیاری واقع میشوداما شهید مطهری میگوید من مرز محبوسیت زن را مطرح کردم.
با مرور گذشته فرهنگ ها، تاریخ ها و جوامع مختلف جهانی معلوم میشود که ترویج بیحجابی به دلایلی از جمله تغییر فرهنگ جوامع و شکل دادن فرهنگ های جدید صورت می گرفته. با مشاهده بیشتر، این موضوع پررنگ میشود که آن دسته از جوامعی که رویه پوششی و فرهنگی خود را تغییر داده بودند، چندی بعد به دنبال ارزش ها و همان فرهنگ سابق خود بودند و دیدگاه بازگشت به گذشته را داشتند. نگاه ابزاری که در دورره رنسانس نسبت به زنان رخ داد، بعد گذشت مدتی با انتقاد هایی همراه شد و آسیب های این امر متوجه افراد جامعه بود. به طور کلی در ادوار تاریخی مختلف حجاب و پوشش علاوه بر زنان برای مردان نیز مطرح بوده و ارزشها و عقاید ملت ها نیز به پیروی از پوشش عرفی مطلوب شناخته میشد. ارزشمندی و ترویج الگوهای مطلوب در دیدگاه تمامی ملتها وجود داشته و بسیاری از این امر احساس رضایتمندی داشتند. اینکه حفظ ارزش پوشش و عفت نیازمند تلاش هر دو عضو اصلی جامعه یعنی مرد و زن است، همواره طرفداران زیادی را به خود اختصاص داده است.
نظر شما