القاب و صفات برجسته ایشان؛ هچون عقیله بنی هاشم، عالمه غیر معلمه، کامله، فاضله، حکیمه، صابره و شاکره، بیانگر جلوههای والای وجودی آن حضرت است. به مناسبت سالروز ولادت خجسته این بانوی بزرگوار در همین زمینه با حجتالاسلام و المسلمین دکتر ناصر رفیعی گفتگویی را انجام دادهایم که در ادامه میخوانید.
بحث را با مروری بر زندگی حضرت زینب کبری(س) شروع کنیم. چرا درباره زندگی ایشان به ویژه قبل از واقعه کربلا کمتر سخن گفته شده است؟
حضرت زینب کبری(س) دختر بزرگ حضرت امیرالمومنین(ع) و فاطمه زهرا(س) است و دوران ابتدای کودکی را در آغوش گرم آن دو بزرگوار و رسول خدا(ص) سپری کرده است. ما از زندگی زینب(س) پیش از واقعه کربلا اطلاع چندانی نداریم. همین قدر میدانیم که کنار پنج تن آل عبا بالیده، خطبه مادرش، حضرت زهرای مرضیه(س) را نقل کرده و کنار پدرش، امام علی(ع) در کوفه بوده است. از برخی از نقلها برداشت میشود که در کوفه برای بانوان درس بحث و تفسیر داشته است. بعد از واقعه کربلا هم در زندگی ایشان ابهام داریم به هر حال حکومتهای ستمگر بنی امیه و بنی عباس اجازه نقل این مطالب را ندادند. لذا همه کتب تاریخی را که ورق میزنیم درباره زندگی حضرت زینب(س) جز صفحات محدودی نمییابیم. تجلی ایشان بیشتر در واقعه کربلاست و به دلیل حضورشان در کربلا و خطبههایی که پس از آن در مقابل ابن زیاد و یزید داشتند بیشتر این مسائل به دست ما رسیده است. مرحوم آیت الله آقا سید مهدی قزوینی کتاب قطوری دارد به نام زینب از گهواره تا گور که در آن به خوبی درباره حضرت زینب(س) بحث کرده است. اهل سنت هم کتابهای خوبی درباره حضرت زینب(س) دارند. یکی از نویسندگان اهل سنت مصری به نام دکتر عایشه عبدالرحمان بنت الشاطی که مفسر قرآن هم هست کتابی درباره حضرت زینب(س) دارد به نام «زینب قهرمان کربلا». شخصیتهای شیعه هم درباره این بانوی بزرگوار کتاب زیاد نوشتهاند؛ از جمله مرحوم فیض الاسلام مترجم نهج البلاغه میگوید: من دچار بیماری شدم و عهد کردم اگر شفا بگیرم یک کتاب درباره حضرت زینب(س) بنویسم. ایشان پس از بهبودی کتابی درباره حضرت زینب(س) نوشت به نام «خاتون دو سرا» . بیشتر کسانی که درباره حضرت زینب(س) کتاب نوشتهاند درباره کربلاست. ظاهرا حضرت زینب(س)، بعد از واقعه کربلا بیشتر از یک سال زنده نبوده است. اما اینکه کجا و چگونه از دنیا رفته در کتابها نیامده و در هاله ای از ابهام است. به همین جهت، هم در سوریه قبر به ایشان منسوب است، هم در مصر و هم در مدینه. طبیعی است که تاریخ در این مسائل ابهام داشته باشد و مهم هم نیست. همه اینها محل زیارت است. مهم این است که ما این شخصیت بزرگ را بشناسیم.
از القاب و اوصاف والای شخصیتی حضرت زینب کبری(س) برایمان بگویید.
میگویند شخصیت هر کس را سه چیز میسازد؛ وراثت، تربیت و محیط. از نظر وراثت پدربزرگ زینب(س)، رسول خدا(ص)، پدرشان حضرت علی(ع) و مادرشان زهرای مرضیه(س) است، که این سه بزرگوار از نظر تربیتی مربیان حضرت زینب(س) هم هستند. از نظر محیط هم این بانوی بزرگ درمحیط وحی رشد کرده؛ یعنی جایی که حدیث کسا و آیه تطهیر نازل شده و جبرئیل با اجازه به آنجا وارد میشود. حضرت زینب(س) دارای القاب بسیاری است مانند: عارفه،الشجاعه، عقیله بنی هاشم، عالمه غیرمعلمه(بانوی عالم بدون آموزگار)، فهمه غیر مفهمه(فهمیده بدون تفهیم کننده)، عقیلة النسا(خردمندترین زن در میان زنان)، فاضله، کامله، فصیحه، بلیغه، ملیکة الدنیا(ملکه جهان)، عدیلة الخامس من اهل الکسا (همراه امام حسین)، شریکة الشهید فی مصائب(یعنی خودش شهید نشده ولی شریک شهید است)، کفیلة السجاد فی نوائب( متکفل امام سجاد در سختیها)، سر ابیها( رازدار پدر)، صابره محتسبه(نگهبان صبر و شکیبایی)، الموثقه(مورد اطیمنان)، حکیمه، راضیه، صبوره، شاکره و...که هر یک ناظر بر یکی از جلوههای والای وجودی آن حضرت است.
یکی از القاب حضرت زینب(س) عارفه است؛ خداشناسی و عبودیت پروردگار در رفتار آن بانوی بزگوار چگونه جلوهگر میشود؟
یکی از راههایی که انسان در سختیها خود را نبازد تکیه برخداست. خدا در قرآن میفرماید: «فان تولوا و قل حسبی الله»، یعنی اگر همه به تو پشت کردند بگو: خدا برای من کافی است. تکیهگاه زینب کبری(س) در همه سختیهایی که متحمل شد خدا بود. خدا در سوره فصلت میفرماید: «ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا فتزل علیهم الملائکة». یعنی اگر کسی گفت خدا و پایش هم ایستاد فرشتهها بر او نازل میشوند و میگویند نترس. لذا وقتی زینب(س) وارد گودی قتلگاه شد با اینکه این همه داغ و سختی دیده فورا میگوید: «اللهم تقبل منا هذا القربان». خدایا این قربانی را از ما بپذیر! این خیلی سخن بلندی است؛ یعنی شهادت یک ارزش و کار عبادی است. وقتی زینب(س) به مجلس یزید وقتی وارد شد نخستین حرفی که زد این بود: «خدایا حق ما را تو بگیر» و در مجلس دشمن قران خواند. در دروازه کوفه چندین آیه از قران را خواند. شب یازدهم محرم که شبی بسیار سخت و جنازه شهدا هنوز روی زمین است امام سجاد(ع) میگوید: دیدم عمهام زینب چون توان ایستادن نداشت در گوشهای به صورت نشسته نماز شب میخواند. این نهایت معرفت و اطاعت از خداست. پس عبودیت نخستین درسی است که باید از حضرت زینب(س) بیاموزیم و در مشکلات خودمان را نبازیم و تکیهگاهمان خداوند باشد.
حضرت زینب(س) را عقیله بنی هاشم، عالمه غیر معلمه، عقیلة النسا، حکیمه، فاضله و... نامیدهاند. چرا تا این حد به عقل و خرد آن حضرت تاکید شده است؟
حضرت زینب(س) از نظر عقل و خرد اسوه و کامل است. به فرمایش پیامبر(ص) عاقلترین مردم کسی است که چهار صفت داشته باشد: اول اینکه خدا را بشناسد و بندگی خدا را بکند. درباره عبودیت و خدا محوری حضرت زینب(س) در پاسخ به سوال قبل توضیح دادم. ویژگی دوم انسان عاقل از نظر پیامبر(ص)، دشمن شناسی و ایستادگی در برابر دشمنان دین است. خدا در قران فقط نمیگوید: خدا را بشناسید، میگوید طاغوت را هم بشناسید و از آن اجتناب کنید. اگر خطبههای عقیله بنی هاشم را ببینید متوجه دشمنشناسی ایشان میشوید. ایشان همیشه با توجه به مخاطب خود سخن میگوید. مثلا در کوفه با افراد غافل سر و کار دارد. مردم این شهر امام علی(ع)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را به خوبی میشناسند. یعنی اینها ناآگاه و جاهل نیستند بلکه غافلند. لذا ایشان نفرمود: من زینبم. من جدم رسول الله است. فرمود: آفرین چه برای آخرت خود فرستادید. گریه کنید گه گریه سزوار شماست. میدانید چه جگری از پیامبر(ص) سوزاندید و چه پاره تنی را از پیامبر(ص) کشتید. میدانید حسین(ع) فرزند رسول الله(ص) بود یعنی آنجا دیگر معرفی نیست بلکه افشاگری است. همینطور مدیریت و دشمن شناسی زینب(س) و خطبه های ایشان پیش ابن زیاد و یزید متفاوت است. وقتی ابن زیاد در مجلسی که با حضور تعداد زیادی از بزرگان ترتیب داده بود به زینب(س) گفت: خدا را شکر که شما را رسوا کرد. آن حضرت بدون اینکه در مقابل دشمن و هلهله سپاهی که خود را پیروز میداند خود را ببازد بلند شد و فرمود: پسر زیاد آنکه رسواست فرد فاسق است و فاسق ما نیستیم تویی. آنکه رسواست فرد دروغگوست و ما دروغگو نیستیم، تویی. کشتن امام حسین(ع) را گردن ما ننداز و نگو خدا را شکر که او را کشت. شما مردان ما را کشتید و در قیامت باید جواب بدهید یعنی آن حضرت همه جا مطابق با شبهه دشمن سخن میگفت.
سومین و چهارمین علامت انسان عاقل به فرموده پیامبر(ص) این است که عاقل میبیند دارو محل اقامت دائمی کجاست و آنجا سرمایه گذاری میکند و میبیند کجا دار موقت است و آنجا سرمایه گذاری نمیکند و خود را برای آخرت آماده میکند. خدا در قران میگوید: شما در بهشت صاحبخانهاید. تمام ویژگیهایی که پیامبر(ص) در این حدیث نورانی برای انسان عاقل میفرماید به تمام معنا در حضرت زینب(ع) جمع شده است.
چرا حضرت زینب کبری(س) را صابرةالمحتسبه نامیدهاند؟
صابرةالمحتسبه به معنای نگهبان صبر و شکیبایی و صبر کننده برای خداوند است؛ آن حضرت مظهر، صبر الهی است. در کربلا حتی یکبار نمیبینیم که این بانوی بزرگ شکوه و گله ای بکند. در شب عاشورا وقتی امام حسین(ع) شعری خواند که نشان میداد فردا شهید خواهد شد زینب(س) شروع به لرزیدن کرد. امام حسین(ع) به او گفت: صبور باش. زینب گفت: برادر مرا صبور مییابی. آن حضرت در ماجرای کربلا و رنجهای دوران اسارت نه تنها خودش راضی، صبور و شکور بود بقیه را هم صبر دعوت میکرد. حتی پس از ماجرای کربلا به امام سجاد(ع) که ولی و حجت خداست آرامش داد. اوج صبر حضرت زینب را در مجلس ابن زیاد میبینیم. ایشان در پاسخ به ابن زیاد که پرسید عمل خدا با بردارت و اهل بیتت را چگونه دیدی با صلابت فرمود: «ما رایت الا جمیلا»: جز زیبایی چیزی ندیدم!
زندگی و سیره حضرت زینب(س) چه درسهایی برای زنان جامعه امروز دارد؟
سراسر زندگی و ابعاد وجودی زینب کبری(س) مانند عبودیت، صبر، تسلیم اوامر الهی بودن، عقل و خرد، شجاعت و.... برای بانوان نه تنها امروز بلکه همه نسلها درس است؛ اما نکتهای که اینجا میخواهم روی آن تاکید کنم عفاف و حجاب آن حضرت است. عقیله بنی هاشم بعد از بیست روز از واقعه کربلا و تحمل رنجهای بسیار با کاروان اسرا وارد مسجد شام شد. یزید دور تا دور مجلس مردها را نشانده بود ولی همه زنان دربار پشت پرده بودند. ایشان وقتی مقابل یزید رسید نگفت: ما تشنه و گرسنهایم. نخستین سخنش این بود: «ای یزید این عدالت است که زنان تو در پشت پرده و ناموس رسول خدا(ص) مقابل چشم نامحرم باشند». این خیلی حرف است؛ زنی که اینهمه مصیبت دیده اولین اعتراضش به این مساله باشد. اسلام برای زن اهمیت و ارزش قایل شده است. حجاب اهمیت دادن به زن است. باید این سیره را الگو قرار دهیم.
خبرنگار: زهرا دلپذیر
نظر شما