در روزهایی که بحث صغر سنی در فوتبال ایران و بین بازیکنان دوباره داغ شده، میشود پی این ماجرا را گرفت و این سوال را به شکل جدی مطرح کرد که اصلا داستان کوچک کردن شناسنامه و پایین آوردن سن برای حضور در یک تیم و مسابقات رده سنی پایین تر از کجا شروع شد و چطور در تمام این سالها هیچ کس یا هیچ نهاد فوتبالی و غیرفوتبالی نتوانست مقابل آن بایستد.
برای این منظور سراغ داریوش مصطفوی رفتیم که سال ها در فوتبال مدیریت کرده و در بالادستیترین صندلی به عنوان رئیس و دبیرکل نشسته است.گفت و گو با ایشان را می خوانید:
آقای مصطفوی داستان صغر سن از کجا در فوتبال ایران پیدا شد؟
حقیقت اینکه من نمیتوانم بگویم از کجا شروع شد .این مساله مربوط به قبل از انقلاب است.از تیمهای نوجوانان و جوانان فدراسیون آن زمان. آن موقع البته این حساسیتها وجود نداشت.آن زمان کنفدراسیون فوتبال آسیا وسایل و دستگاههای پزشکی نداشت اما از بیست سال گذشته و از زمان دبیر کلی دکتر پیتر ولاپان یک تمهیدات دیگری اندیشیدند و از ایکس ری یا همان اشعه ایکس استفاده کردند.
استفاد از ایکس ری چقدر کمک کرد تا سن واقعی بازیکنان مشخص شود؟
ببینید استفاده از ایکس ری اینطوری بود که میآمدند و از استخوان های برآمدگی تحتانی بدن استفاده و آزمایش میکردند و تا حدی موفق بودند اما بعدا آقایان بخصوص ایجنتها و دلالها در سراسر دنیا آنتی تز آن را کشف کردند و ضد این تاکتیک عمل کردند و باز موفقیتها کامل نبود.من الان در مسابقات اندونزی میبینم بچه 17 ساله به اندازه بازیکن 22 ساله زمان ما رشد داشته .این دو علت میتواند داشته باشد.یکی احتمالا به خاطر هورمونهایی است که استفاده می کنند و باعث جوانی یا به عبارتی پیری زودرس می شود یا اینکه دارند تقلب میکنند.هیچ کس بدش نمیآید که بازیکن بزرگتر در تیمش داشته باشد اما میخواهم بگویم این حقه بازیها از اروپا و امریکای جنوبی وارد آسیا شد.درست است که الان کشورهای اروپایی صادقترند اما به هرجهت این مساله وارد شده .الان به تیمهای نوجوانان در مسابقات زیر 17 سال اندونزی نگاه کنید.قیافهها شبیه بازیکن 17 ساله است؟من هم در 17 سالگی فوتبال بازی کرده ام اما شرایط با الان خیلی فرق میکرد.
این حقه بازی چطور وارد فوتبال ایران شد؟
خب از همان اروپا و امریکای جنوبی آمد.مربیان و حتی مسوولان فوتبال ما بدشان نمیآمد .من خودم رئیس و دبیرکل فدراسیون فوتبال بودم و مقابل این مساله به سختی ایستادم اما نتوانستم مقابله کنم چون عین سن شناسنامهای شان را میآوردند.اتفاقا یکی از بهترین مربیان ما در حال حاضر که بازیکن ملی هم بوده با همین مساله وارد فوتبال شد.
نمی خواهید اسمش را بگوئید؟
نه چون شما راحت میشوید اما من به دردسر می افتم.
اصلا گفته میشود بسیاری از بازیکنان بزرگ و ملی فوتبال ما صغر سن دارند.
خب بله کرده اند، این هم به فدراسیون فوتبال برنمیگردد و داستان به ثبت احوال مربوط میشود. این به فرهنگ اداری ما ربط پیدا میکند .شاید بتوانم بگویم همین الان هم در ادارات ما وجود دارد ولی به هر جهت فکر کنم کمتر شده.در واقع هرچه سیستم اداری ما سنتیتر بوده این مساله بیشتر بوده چه قبل و چه بعد از انقلاب.من که میگویم مال قبل از رنسانس است .حالا همه میروند این حرف من را واکاوی میکنند چطور قبل از رنسانس اما میخواهم بگویم از زمانهای دور و نزدیک در اروپا و امریکای جنوبی رواج داشته.
اما قبول دارید این مساله صغر سنی به نوعی یک تقلب محسوب میشود و با ذات فوتبال منافات دارد؟
بله فوتبال پاک را فقط نمیتوانیم با حرف زدن معنا کنیم.الان این مساله در اروپا کم شده اما در امریکای جنوبی و آسیا زیاد شده.شما نمیتوانید فیرپلی را روی کاغذ اجرا کنید.کشورها هم به تناسب فرهنگشان در این باره عمل میکنند .یک سرمربی وقتی میداند که با نتیجه یک بازی ممکن است از کار برکنار شود از این بازیکنان در تیمش دارد.من خیلی سراغ دارم .ما با یک باخت مربی و مدیرعامل عوض میکنیم و فرهنگ مان شبیه فرهنگ مغولی شده.الان همین باخت آخر پرسپولیس را ببینید.آخر چه ربطی به مدیرعامل دارد؟بالاخره مربی بعد از این همه برد یک باخت هم داشته .آیا باید مدیرعامل یا مربی را عوض کنیم؟حالا روزنامهها و سایتها از من ناراحت نشوند اما مدام مینویسند مدیرعامل مقصر است اما همین مدیرعامل شب و روزش را گذاشته و 400-300 میلیارد از بدهیهای باشگاه را پرداخت کرده.
اما خب برخی هم میگویند بعد از اولین باخت نباید تیم را با آن جریمه سنگین تنبیه میکرد؟
خب باید مراجعه کنید به قرارداد بازیکنان، به گفت و گوهای پیش از قرارداد .اینها را باید هیات مدیره جواب بدهد و اینکه مدیرعامل می توانسته چنین کاری انجام بدهد یا نه و چه قراردادی بسته.من در این باره ساعتها می توانم حرف بزنم اما اثری ندارد.
بگذریم.برگردیم به بحث اصلی خودمان.فکر می کنید چطور می توان جلوی این ماجرای صغر سن را گرفت؟
شما باید جلوی ثبت احوال را بگیرید. شنیدهاید میگویند مارادونا را ول کن غضنفر را بچسب ، الان ثبت احوال حکم همان غضنفر را پیدا کرده.این مساله به ثبت اسناد در این اداره مربوط است.باید یک قانونی را در مجلس تصویب کنند که ثبت احوال و پزشک هم نتواند گواهی بیهوده بدهد وگرنه این مساله دست فدراسیون فوتبال نیست .بازیکن میرود کارهایش را بیرون انجام میدهد و شناسنامه جدیدی میآورد.فدراسیون و مربی چه کار کند؟هیچ کس بدش نمیآید بازیکن بزرگتر داشته باشد.مدارک هم که قانونی است .میخواهم بگویم آب از جای دیگری گل آلود است.جامعه فوتبال نمیتواند جلوی این کار را بگیرد و دردها وسوراخ ها بسیار است.
من از شما یک خاطره خوب در همین زمینه دارم.من برای تیم جوانان بازی می کردم و یک هفته سنم با رده سنی جوانان مغایرت داشت.برای این منظور آمدم خدمت شما که رئیس فدراسیون فوتبال بودید و گفتید یک هفته مشکلی ندارد و میتوانید بازی کنید اما آقایان اربابی و شمس که مسوولان فوتبال تهران بودند اجازه ندادند.آن زمان خیلی از بازیکنان هم سن و سال من که در رده باشگاهی بازی میکردند حداقل دو سال صغره سن گرفته بودند اما من اصلا دنبال این ماجرا نرفتم و بعد از مدتی هم فوتبال را کنار گذاشتم.
خب من مصلحت جوان و نوجوان را در نظر میگرفتم .من شرایط سنی را در نظر میگیرم. به نظرم یک هفته و شش ماه مشکلی ندارد اما وقتی کار به یک سال، دو سال و سه سال میکشد دیگر نمیشود.همین دو سه سال اوج قدرت یک بازیکن است.
این تاریخ اول ژانویه که میشود یازده دی ماه باعث شده خیلیها دنبال عقب بردن تاریخ شناسنامهشان باشد تا در ردههای سنی بازی کننند.
بله به هر جهت ما باید خودمان را تطبیق بدهیم چون این مساله در سطح آسیا انجام میشود ولی برای داخل مملکت زمانهایی مثل یک هفته یا دو هفته نباید مشکلساز شود.من هم سرخود این را نگفتم چون با همین یک هفته یک جوان مثل شما می تواند سرخورده شود و فوتبال را کنار بگذارد.من 17 ساله بودم که برای تیم ملی جوانان بازی کردم، 20 ساله بودم که در المپیک توکیو بازی کردم .من درد سوزن را میفهمم و دنبال پزشک و پرستاری هستم که بهتر آمپول بزند. با همان اتفاقی که افتاد یک نیروی خوب از دست رفت اما ما نباید اجازه بدهیم این اتفاق بیافتد.باید با یکسری تمهیدات کاری کنیم که برای ده روز ارفاق کنیم تا آن بچه از بین نرود اما متاسفانه اگر روزنامهها و سایتها از کسی خوششان نیاید دیگر نمیتواند در این فوتبال کار کند.
نظر شما