سیاستگذاری قطر، در رابطه با ایران همواره مثبت بوده و بر مسائلی نظیر استخراج گاز نیز سایه افکنده است. در برداشتها از میدانهای مشترک، مهم آن است که میزان برداشت، مشخص است. فقط مشکل این است که ایران بهدلیل تأخیر در برداشت، با افت فشار مواجه است که این مسئله امری بدیهی است و هرکشوری که دیرتر از منابع برداشت کند با همین شرایط مواجه خواهد شد و این مشکل به قطریها برنمیگردد.
زمانی که مرزهای میدان پارس جنوبی میان ایران و قطر مشخص شد، قطر با استفاده از ظرفیت اروپاییها، شروع به تأسیس پالایشگاه گاز کرد. ایران هم سرمایهگذاری خود در عسلویه را آغاز کرد و فاز یک تا ۱۰ فعالیت خود را شروع کرد. البته برداشت ایران در ابتدا چندان بالا نبود. علت هم تعویق در بهره برداری، تحریم و درآمد پایین و شرایط داخلی بود.
باید توجه داشت شیوهنامههایی وجود دارد که میزان برداشت را مشخص میکند و کشورها مجاز به برداشت بیشتر از این شیوهنامهها نیستند. وقتی میدان گازی یانفتی مشترک باشد کشوری که زودتر شروع به برداشت میکند با فشار نفتی یا گازی بالاتری روبهرو است و راحتتر و کم هزینهتر میتواند برداشت کند. در هر صورت کشورمان با افت فشار مواجه است که قابل برطرف شدن است.
ما پس از سالها توانستیم بهخصوص در فاز ۱ تا ۹ (با کمک شرکت دایلیم کره، ژاپن و توتال و اروپاییها) بهسرعت به سطحی برسیم که شروع به بهره برداری کنیم. اما در فازهای بعدی کم کم ما شرکتهای داخلی را جایگزین کردیم. قرارگاه خاتمالانبیاء وارد پروژهها شد. شخصاً در فاز ۱۲ و ۱۷و۱۸ حضور داشتهام و از نزدیک شاهد بودهام که مدیریت پیمان پروژهها، از فاز ۱۱ تا ۲۲ با سرعت بالایی انجام شد و ما با کمک امکانات شرکتهای داخلی توانستیم در میدان حضور جدی داشته باشیم.
در فازهای اخیر نیز، ضمن تولید کاتالیستها، با ورود بخشی از مواد از کشورهای شرق، سرعت ما بالاتر رفت و ایران با سرعت بالایی توانست این پروژهها را به اتمام برساند. شرکت گاما و درریز و شرکت مدیریت طرحهای صنعتی ایران (آی پی ام آی) هم وارد شدند و شرکت مدیریت، توانست مدیریت فاز را در کنترل خود بگیرد.
اما تفاوت جدی ما با قطریها در آن است که در آن کشور، به طور کلی تماماً سرمایه گذاری خارجی است و خودشان هیچ کاری انجام نمیدهند. حتی زمانی که در فاز ۱۱ قرار بود توتال به ما کمک کند و بدقولی کرد، ما خودمان کار را در دست گرفتیم. حتی زمانی که قرار بود روسیه به ما کمک کند، ما زودتر توانستیم آن را اجرا کنیم.
اما این همه ماجرا نیست. موفقیت در پارس جنوبی زمینهای را فراهم کرد تا ایران بتواند جایگاه خود را بهعنوان کشوری که به فناوریهای لازم در حوزه گاز رسیده قطعی کند. به همین دلیل قرار است در آیندهای نزدیک از طریق سه خط لوله در شمال، تبدیل به هاب گازی روسیه شود و مقرر شده با سرمایهگذاری سنگین روسیه، گاز را تبدیل به ال ان جی کنیم تا با کشتی به سایر کشورها برای صادرات ارسال شود.
در مورد میدانهای گازی باید گفت هنوز میادین نامشخص زیادی وجود دارد که ممکن است در مرزهای کشورمان باشد.
روسیه، ایران، قطر و ترکمنستان بزرگترین منابع گازی هستند، اما ایران ممکن است به منابع جدیدی در آینده دست یابد که حتی جایگاه ایران را به اول جهان هم جابهجا کند.
نکته مهم و خبر خوش این است که برای حفاری توانستهایم به فناوری «حفاری افقی» دست یابیم که تکنولوژی آن مختص دو سه کشور است. دستیابی به این فناوری برای ما بسیار راهگشا خواهد بود.
نظر شما