تحولات منطقه

«ملبورن» اولین فیلم نیما جاویدی به تهیه‌کنندگی جواد نوروزبیگی، با بازی پیمان معادی و نگار جواهریان با حضور در بیش از ٩٠ فستیوال و کسب ١٤جایزه بین‌المللی جزو موفق‌ترین فیلم‌های سینمای ایران در حوزه بین‌الملل در دهه نود بوده است.

آیا فیلم های ایرانی پتانسیل بازسازی در بازار جهانی را دارند؟
زمان مطالعه: ۶ دقیقه

چندی پیش خبری مبنی بر یک اتفاق نادر در سینمای ما برای این فیلم سروصدایی به پا کرد. حق ریمیک(بازسازی) فیلمنامه‌های ایرانی جزو پدیده‌های نادر در سینمای ایران است و حالا ملبورن بعد از ١٠ سال توسط توان نگوئن، کارگردان ویتنامی بازسازی خواهد شد. در هیاهوی این خبر میمون و مبارک برای سینمای ایران به سوال مهمی ایجاد می‌شود. در ساخت فیلم هایی که پتانسیل عرضه جهانی دارند چه عناصری را برای انتقال فرهنگ ایرانی باید لحاظ کرد؟

در این باره با محمدرضا مقدسیان، منتقد و مجری سینما به گفت و گو پرداختیم.

«ملبورن»؛ فیلمی اخلاق‌گرا

مقدسیان در ابتدا با تاکید بر اینکه ملبورن بیانگر اخلاقیات ایرانی است گفت: فیلم ملبورن علی رغم اینکه از نظر داستانی و اسم، ایرانی به نظر نمی رسد اما موقعیت اخلاقی را دنبال می کند که در ارتباط با فرهنگ ایرانی است. البته مستقیم یا غیر مستقیم تحت تاثیر نگاه اخلاقی سینمای اصغر فرهادی هست.

این منتقد در پاسخ به اینکه چرا حق ریمیک ملبورن مورد توجه قرار گرفت بیان کرد: به طور کلی این اتفاق بسیار خوب و برای ما یک نشانه است. تاییدی بر قابلیت سینمای ایران مبنی بر محدود نکردن گردش مالی سینما به داخل کشور است. کما اینکه سریال آکتور ساخته نیما جاویدی هم یکی از معدود اثار سریالی تولید شده در ایران است که در فستیوال های خارج از کشور مورد توجه قرار گرفت. مشکل اینجاست که رخ دادن چنین مواردی محدود است و به همین علت تبدیل به یک اتفاق ویژه می شود.

وی با تاکید بر اینکه اساس مشکلات سینمای ایران در این روزها نگاه فردی و عدم حمایت دولت است، افزود: اگر دقت کنید در ورزش های انفرادی در دنیا افتخارات بیشتری را حاصل کردیم تا ورزش های گروهی! این مثال را زدم تا بگویم دچار فقدان نگاه ساختارمند و مدیریت شده هستیم. باید به سینما به عنوان یک جریان اقتصادی هم توجه کنیم اما در بخش دولتی و خصوصی ضعف نگاه مدرن و منسجم داریم. نتیجه این شده که افراد در ایران در قالب اتفاق ها یا تلاش شخصی می درخشند. از عباس کیارستمی گرفته تا اصغر فرهادی و نیما جاویدی هرکدام به تنهایی تبدیل به یک چهره ماندگار شدند. این افراد تصمیم می گیرند منتظر سیستم نمانند و با پخش کننده های بین المللی که نگاهشان مدرن هست ارتباط میگیرند تا آثارشان در بازار جهانی بهتر دیده شود و به طبع دیده شدن مشتری بیشتر به دنبال خود می آورد. مثلا در فیلم جدایی نادر از سیمین فرهادی این اتفاق افتاد. پخش کننده به شدت قوی در عرضه این فیلم عمل کرد و باعث شد آدم هایی که باید فیلم را ببینند و اسکار دریافت کند.

محمدرضا مقدسیان ارتباطات بین المللی، ساختارمند مدیریت کردن و بازاریابی صحیح در عرصه جهانی را از عوامل موثر در تکرار اتفاق ملبورن (فروش حق ریمیک) دانست و عنوان کرد: تاکید می کنم این اتفاق بیشتر از اینکه نشات گرفته از جایی باشد برگرفته از پتانسیل های خود نیما جاویدی است و برای تداوم و استمرارش نیاز به حمایت هست و به صورت فردی این امر استمرار نمی یابد.  

فیلم‌های ایرانی پتانسیل بازخرید در بازار جهانی را دارند؟

این منتقد سینما در پاسخ به سوال اینکه آیا فیلم های سینمای ایران با عناصر بومی و فرهنگ ایرانی پتانسیل بازخرید در بازار جهانی را دارند یا خیر گفت: به لحاظ شکلی اگر قرار باشد خود فیلم های ایرانی ساخته شده را در بازارهای جهانی عرضه کنیم به دلیل قواعد و ضوابطی که در جامعه ایرانی وجود دارد، در بهترین حالت بازار کشورهای مسلمان را از آن خود می کند که البته در این بخش هم بسیار ضعیف عمل کردیم. با این وجود برخی فیلم و سریال های ما به دلیل کیفیت و کشش های سینمایی_داستانی آنقدر قوی هست که به راحتی در بازار جهانی مخاطب پیدا می کند مثل سریال امام علی (ع) و مختارنامه که به خاطر وجه مذهبی و اشتراک با کشورهای مسلمان مخاطبان زیادی در خارج از ایران پیدا کرد و مخاطبان غیر فارسی زبان هم داشت. اینها در مجموع به معنای این است تمام آثاری که در سینمای ایران ساخته می شود قابلیت عرضه دربازار جهانی را دارد.

منتقد برنامه نقد سینما با اشاره به برهوت داستان گویی و نیاز به خلق موقعیت های جدید در سینمای غرب گفت: سینمای ایران، داستانی و شخصیت محوراست به همین دلیل خیلی راحت می توانیم نگاه فیلمسازان غرب را برای فیلم نامه های بدیع به سینمای ایران جذب کنیم. مشخصا می توان به فیلم «آناتومی یک سقوط» اشاره کرد که همین الان در جشنواره کن، اسکار و گلدن گلاب مورد توجه است. این فیلم یکی از مجموع آثاری است که از نظر ساختار فیلمنامه و روایت گری تحت تاثیر سینمای اصغر فرهادی است. اگر مدیران ما تیزهوش باشند از این فرصت استفاده می کنند تا در قالب یک اتفاق نماند و امتداد پیدا کند. کشورهای دیگر مایل هستند داستان های ایرانی را بخرند، چون دارای خلاقیت و هویت است و با ضوابط و قواعد خودشان بسازند. این امر برای ما یک مزیت است.

آیا فیلم های ایرانی پتانسیل بازسازی در بازار جهانی را دارند؟

به شکل ظاهری فرهنگ ایرانی را نشان می‌دهیم

عضو انجمن صنفی منتقدان و روزنامه‌نگاران سینمایی درباره تاثیر پخش کننده بین المللی در موفقیت یک فیلم و انتقال هویت یک کشور بیان کرد: امروز یک نگاه جهانی به واسطه رسانه تلاش می کند همه دنیا را به یک شکل در بیاورد. این جریان هالیوود و سرمایه داری است. در تلاش است ارزش ها و شکل هویت ملت ها را به خواست جامعه غربی نزدیک و یک دست کند. طبیعتا جریان توزیع و پخش بین المللی فیلم ها هم به نوعی تحت تاثیر این امر هست. ما باید بتوانیم داستان ها را به خوبی تبدیل به فیلم و فیلم نامه کنیم و بعد از ساخت به نحو احسن عرضه جهانی را انجام دهیم. که اگر به شکل حساب شده عمل کنیم در دراز مدت هویت و فرهنگمان هم با فیلم ها عرضه می شود. مثل سینما چین، ژاپن و کره که مجموع مولفه های فرهنگی خود را زیر پا نمی‌گذارند و حتی مدل تفکرشان در مورد دنیا را تبدیل به فیلمنامه می کنند و اثارشان در دنیا مورد توجه قرار می گیرد. ما نمیتوانیم توقع داشته باشیم که سینمای دنیا داستان هایی که ریشه در فرهنگ و هوویت ایرانی دارند را بخرند و در کشور خودشان عینا تولید کنند. اگر بخواهیم برای تشکیک هویتمان کاری بکنیم باید تولید کننده و عرضه کننده اثارمان باشیم. اما ما فقط به شکل ظاهری فرهنگ ایرانی را در فیلم ها نشان می دهیم. کم پیش می اید که عرفان ایرانی، فرهنگ و جغرافیای متنوع، تفکر و فلسفه ایرانی بپردازیم و اثار با کیفیتی باشد که تبدیل به کمدی و اثار سطحی نشود.  

در کشورهای اطراف خودمان می توانیم بازار خوبی پیدا کنیم

این مجری جوان در پایان اظهار کرد: اثر خوب پخش کننده و مخاطب جهانی اش را پیدا می کند. ما اگر اثرخوبی تولید کنیم کسی مانع پخش جهانی نمی شود. دست کم در کشورهای اطراف خودمان که فرهنگ مشترک داریم می توانیم بازار خوبی پیدا کنیم. پتانسیل فرهنگ ایران و ایرانی بسیار بیشتر از چیزی است که امروزه رقم خورده است. طبیعتا فیلمسازی که می خواهد جهانی باشد وقتی می بیند در ایران امکان دیده شدن نیست، مجبور است در فیلمش مولفه هایی را قرار دهد که بازار جهانی دوست دارد. ما نمی توانیم به فیلمساز بگوییم فرهنگ و هویت ایرانی را تولید کن، ما هم به تو توجه نمی کنیم و شکست بخور! به هرحال باید در ایران فضایی را برای رشد و پیشرفت فیلمساز مهیا کنیم وگرنه مجبوریم فیلمساز را اتوماتیک به سمت بازار حهانی روانه کنیم. آنجا هم فیلمساز ترجیح می دهد با مولفه های جهانی کار کند تا مخاطب و داور غیر ایرانی به فیلمش توجه کند.

آیا فیلم های ایرانی پتانسیل بازسازی در بازار جهانی را دارند؟
محمدرضا مقدسیان 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.