تحولات لبنان و فلسطین

۳ اسفند ۱۴۰۲ - ۰۷:۵۳
کد خبر: 966920

یادداشت یک

انتظار؛ برکات و بایدها و نبایدها

سلسله نوشتارهای آیت الله العظمی کریمی جهرمی دامت برکاته به مناسبت نیمه شعبان المعظم

انتظار ظهور حضرت بقیّة الله مهدی موعود صلوات الله علیه، مهمترین انتظار است.

عقلانیّت، حکمت و خردمندی ایجاب و اقتضاء می ­کند که انتظار به طور کلّی در موردی صحیح، شایسته، بجا و حکیمانه است که نتایج سودمند و آثار خیر و خجسته­ ای بار آورد و بازدهی قابل توجّهی داشته باشد و کسی که در انتظار یک چیز مبهم و یا بی­اثر و فاقد حاصل نتیجه و موضوع ناکارآمد باشد، از عقل و خرد انسانی برخوردار نیست و چنین حالتی خود شاهد و گواه بزرگی بر بی خردی و عدم فهم و درک صاحب آن خواهد بود.

* مهمترین انتظار

انتظار ظهور حضرت بقیّة الله مهدی موعود صلوات الله علیه، مهمترین انتظار است. بنا بر این باید دید که برکات و آثار خیر و شایستۀ این انتظار مقدّس چیست.

واقع مطلب آن است که این انتظار، حاصل بهترین و بالاترین برکات و آثار خیر و شایسته است که برابری یا اصل حیات و زندگی انسانی می­کند.

* برکات عظیم انتظار

 اکنون ما در این مجال و فرصت که طبعاً محدود است به برخی از آن اثار و برکات اشاره می­کنیم:

1. اقتداء و پیروی امامان معصوم و هماهنگی و همراهی با آن عناصر مقدّس و پاک انسانی. ممکن است گفته می­شود: مگر آنها هم در انتظار روز ظهور مهدی موعود بودند؟ و ما قاطعانه عرض می­کنیم: آری؛ آن امامان طیّب و طاهر و آن حجّت­های بالغۀ الهی بر روی زمین و برای مردم جهان، نیز منتظر بودند و این انتظار را داشتند و با آن زندگی می­کردند و شاهد این مدّعا روایات بسیاری است که از خاندان عصمت و امامان معصوم و پیشوایان امین و زبدگان عالم وجود در مورد مهدی موعود و انتظار  و ظهور آن حضرت وارد شده است.

و بالاتر و مهمتر در بعضی از این روایات، موضوع ظهور و حکومت آن حضرت به عنوان ایدۀ بزرگ خاندان پیغمبر اکرم و معصومین پاک علیهم ­السلام یادآوری شده است.

محدّث بزرگ شیعه مرحوم شیخ صدوق رضوان­الله علیه نقل فرموده که حضرت امام صادق علیه­السلام مکرّر زبان­شان به این بیت شعر مترنّم بود و آن را زمزمه می کردند:

لکلّ اُناسٍ دولة یرقبونها * و دولتنا فی آخرالدهر تَظهر(امالی، شیخ صدوق، مجلس 74)

(برای هر جمعیّت و مردمی دولتی است که منتظر فرا رسیدن آن هستند و دولت ما در آخرالزمان ظاهر خواهد گردید).

و اینکه امام صادق علیه­السلام اُنسی سرشار به این شعر داشتند و مکرّر آن را زمزمه می­کردند، حاکی از آن است که انتظار، مفهومی اصولی و حیاتی است که با دین و زندگی انسان‌های معتقد عجین شده است.

تعبیر «دولتنا = دولت ما» به صورت جمع که در این شعر آمده، گویای این حقیقت است که همۀ امامان معصوم علیهم­السلام چشم به راه چنین روزی و منتظر چنین دولتی در آتیه از زمان می­باشند و انتظار فرا رسیدن آن در جان مقدّس همۀ آنها هست و بدان مبتهج و دلخوش می­باشند.

آری، این دولت، دولت محمد صلی­الله علیه و آله و سلّم و دولت و حکومت علی و آل علی علیهم­السلام است و به همین دلیل، انتظار آن نیز اختصاصی نیست؛ بلکه همۀ آنها این انتظار را دارند.

و با این بیان و معیار معلوم و روشن می­گردد که دلدادگان امام زمان و اهل انتظار یعنی منتظران ظهور آن سرور عالمیان، افتخار اقتدا و پیروی آن عزیزان خدا و آن رجال آسمانی را دارند.

2. انتظار ظهور ولیّ اعظم خدا به انسان روحیّه و نشاط می­دهد و روح و جان آدمی را تقویت کرده و نیرومند می­سازد. آری، بشر به امید زنده است و ادامه حیات می­دهد. انسان بی­امید و ناامید، انگیزۀ حیات ندارد و نشاط زندگی در او نیست. همۀ این حرکت‌ها، کوشش‌ها، جوش و خروش‌ها، ابداع صنایع حیرت­آور و برنامه­های متنوّع شبانه­روزی، همان نور امید است که به قدرت، حکمت و مشیّت ذات اقدس الهی در جان انسان نهفته و به ودیعت گذاشته شده است. و در میان همۀ این امیدها، امید به ظهور امام زمان ارواحنا له الفداء و برنامه عدل گستر او ممتاز می­باشد.

3. سومین اثر از آثار و برکات انتظار، خودسازی انسان منتظِر است. او چون امید به آتیۀ روشنی دارد، خود را با پاکی و طهارت نفس می­سازد و در تهذیب درون خود اهتمام می­ورزد که اینها را شرائط ، مناسبات و مساعدات روز موعود می­داند و اسباب و لوازم آن آتیۀ درخشان می­شمارد. آری؛ انتظار به طور طبیعی انسان را به پاکی و طهارت نفس وادار می­کند که انسان‌های پاک و شریف و بندگان خالص و صالح سنخیّت با آن روز و تحوّلات آن و با حاکمیّت آن دارند.

4. چهارمین اثر شاخص و مطلوب انتظار، بقا و برقراری مکتب است. مکتب اهل­بیت، مکتب تشیّع، مکتب ولایت آل محمد علیهم­السلام، مکتب امامت آسمانی در پرتو انتظار ثابت و مستمرّ فایده و روز ظهور حضرت صاحب­الامر ارواحنا فداه در شعاع نور انتظار تقویت می­شود و گسترۀ نفوذ آن رو به افزایش می­رود؛ زیرا انتظار یادآور رشتۀ متّصلۀ امامت و هدایت است. انتظار تجدید خاطرۀ غدیر خُم و آغاز امامت منصوصِ امام­المتّقین امیرالمومنین صلوات­الله علیه و علی آله الطاهرین در اذهان است. انتظار تداعی کنندۀ رنج های بی­شمار و روزگار تلخ سبط اکبر پیامبر، حضرت امام حسن مجتبی علیه­السلام است.

انتظار، کربلا و ایثار و فدارکاری‌ها و اخلاص شگفت­انگیز حضرت امام حسین علیه­السلام و یاران باوفا و فداکار آن زبدۀ جهان آفرینش و حجّت بالغۀ خدا را در اذهان تجدید می­نماید.

انتظار مهدی موعود یادآور محمد و فاطمه صلوات الله علیهما و آلهما می­باشد.

و خلاصه، انتظار مهدی موعود، یادآور مفاهیم عالیۀ عدل، قسط، انصاف، احسان و احیای حقوق جامعه و به خصوص مستضعفان است و حقّا که این انتظار سراسر فیض و برکت و سعادت و سیادت است و لحظه به لحظه آن، حیاتبخش و تزریق کنندۀ روح اسلام واقعی و تشیّع علوی و فاطمی است.

* برداشت صحیح و پویا از انتظار

در عالم ثبوت و تصوّر، انتظار دوگونه متصوّر است:

1. مجرّد حالت درونی بدون سرایت کردن به خارج از درون و صِرف اینکه صفحه نفس خالی نیست و خلاصه چیزی شبیه تخیّلات بی­پایه و مایه.

2. آن حالت نفسانی الهام­بخش و حرکت­آفرین، حالتی که شعاع نورانی آن محیط بر سراسر وجود انسان می­باشد و آن کیفیّت درونی که اعضاء و جوارح انسان را با خود می­کشد و مطالبه­گر از تمام وجود انسان است و اعضا و جوارح همه و همه بدون استثناء با آن حالت نفسانی هماهنگ و همنوا هستند و به تعبیر دیگر اعضا جنود و سپاهان مجهّز و آمادۀ آن حالت نفسانی­اند و اندک تخلّفی از مقتضیّات آن ندارند.

آن حالت نفسانی، حالت احساس، نوعی شوق به رسیدن چیزی است که به نوعی ولو موقّت، خارج از دسترسی است و از این رو برای رسیدن و نیل به آن، آمادگی پیدا می­کند و انواع چیزهائی که در رسیدن به این خواستۀ درونی دخالت و اثر دارند، فراهم می­آورند.

ولی اگر حرکت و تلاش اعضاء و جوارح در کار نباشد و کُلّاً برای انسان، فراهم آوردن مناسبات مهمّ نباشد، این انتظار واقعی نیست؛ بلکه صرفاً یک تخیّل و ادّعای بی حقیقت است. مثال ساده و در خور فهم برای همگان انتظار کشیدن برای آمدن مهمان است که گاهی می­نگرید یک کسی در تلاش است خانه را جاروب و تمیز می­کند، اطاق پذیرائی را ساخته و پرداخته می­نماید، به دنبال تهیّۀ میوه و غذا و امثال آن است و چون از علّت این کارها و این اعمال پرسش می­شود می­گوید مهمان دارم. دیگری را می­بینید که می­گوید برای شب مهمان دارم ولی خانه بهم ریخته، نامنظّم و کثیف است و از آن طرف موادّ غذائی و اسباب پذیرائی مناسب به کلّی در خانه نیست و او به تمام معنا بی­خیال است و هیچ نگرانی و سعی و تلاش ندارد.

راستی در این میان کدام یک از آن دو، منتظرِ مقدم مهمان و آمدن اوست؟ آیا این شخص دومی را در انتظار مهمان، راستگو می­دانید یا اصلاً ادّعای انتظار او را نوعی مسخره قلمداد می­کنید؟

راستگو در این میان، آن مورد نخستین است که آن شخص برای آمدن مهمان، لوازم مهمانی و مناسبات ضیافت را با جدّیّت فراهم می­کند و وسائل آسایش و نشاط و راحتی او را آماده می­سازد و حتّی سر و وضع خود را به خاطر مهمان عوض می­کند، لباس تمیزتر و رسمی می­پوشد و امثال آن.

اکنون مدّعیان انتظارِ ظهور مهدی موعود و چشم به راهان ظهور، تامّلی در حال خود بکنند و بنگرند که جزء کدامیک از دو گروه یاد شده­اند؟ آیا انتظارشان انتظاری در خور، حقیقی و مساعد است؟ و روشن­تر اینکه آیا ایمان به خدا و ابدیّت در جانشان حاکم است؟ آیا مراعات تقوا در فکر، تصمیم، در عمل و در تعامل با دیگران می­کنند؟ آیا به واجبات الهی اهتمام کامل دارند؟ و از محرّمات خداوند به کلّی  گریزانند؟

باید به این مطلب توجّه کامل داشت که با وجود آلود­گی به ده­ها گناه و معصیت و با وجود شرارت و رذالت و نیرنگ و دروغ و شغل و غذای حرام، و خوردن مال مردم و خیانت به دیگران و با بداخلاقی­های گوناگون هیچ زمینه مناسبی برای انتظار امام زمان عجّل­الله تعالی فرجه­الشریف نیست.

اینها همه مورد نفرت امام عصر علیه­السلام و موجب اذیّت وآزار آن حضرت و فرار و فاصله گرفتن و عدم ظهور و نفی حضور وی خواهد بود.

انسانی که آلوده به این خباثت‌ها، پلیدی­ها و زشتی­هاست، هرگز منتظر امام زمان ارواحنا فداه نیست و نمی­تواند ادّعای انتظار بکند و یا خود را در زمرۀ منتظران و چشم­به راهان امام مهدی ارواحنا فداه بداند.

چنانکه عدم اهتمام به واجبات و مقرّرات شرع مقدس و بی­اعتنائی به وظائف شرعی و الهی، زمینۀ تحقّق انتظار را منتفی می­سازد. انتظار واقعی حضرت مهدی علیه­السلام تعهّد به دینداری و اخلاق فاضله انسانی و اجتناب از گناهان و صفات نامردمی است. این ملاک کلّی و اصلی انتظار است. اگر این ملاک و معیار نبود فریاد یابن­الحسن ولو صدها و هزارها بار باشد کارساز نیست. بله با تحقّق آن معیار، این ذکر شریف هم مؤثر خواهد بود.

راستی چه فائده­ای مترتّب بر ادّعای انتظار است جائی که اعمال انسان و گفتار و رفتار او فریاد می­زنند که تو در ادّعایت کاذب و دروغگوئی!

خلاصه با حرف، گفتار و ادّعا کار پیش نخواهد رفت. به گفتۀ شاعر:

هیچ اسمی بی مسمّا دیده­ای؟*یا ز گاف و لام گُل، گُل چیده­ای؟

نام فروردین نیارد گُل به باغ * شب نگردد روشن از اسم چراغ

تا قیامت گر کسی می، می، کند * تا ننوشد باده مستی کی کند

* سخن دلنشین امام صادق علیه السلام

و روح کلام، سخن زیبا، دلنشین و آسمانی حضرت صادق آل محمد صلوات­الله و سلامه علیه است که فرموده­اند:

«من سَرَّ ان یکون من اصحاب ­القائم فلینتظر و لیعمل بالورع و محاسن الاخلاق و هو منتظر فان مات و قام القائم بعده کان له من ­الاجر مثل اجر من ادرکه». (اثبات­الهداة، ج 3، ص 537)

(کسی که این موضوع او را شادمان می­کند که از یاران و همراهان حضرت قائم

علیه­السلام باشد، پس انتظار داشته و چشم به راه ظهور آن حضرت باشد و با وَرَع و تقوا عمل کند و با اخلاق حسنه و منش­های خوب و شایسته رفتار نماید؛ در حالی که منتظر است پس اگر چنین آدمی بمیرد و امام قائم، بعدِ او ظهور بنماید برای او اجر و پاداش کسی است که آن حضرت را درک کرده و در رکاب آن بزرگوار است).

اکنون خاطر شریف مطالعه­کنندگان را بدین نکته جلب می­کنم:

این جملات اخیر - بر وفق وَرَع و تقوا عمل کند و اخلاق پسندیده را پیشه سازد –؛ یا در مقام تفسیر و بیان انتظار است که اصلاً معنا و مفادّ انتظار، عملکرد صحیح و خداپسندانه و اخلاق نیک و انسانی است و بنا بر این کاملاً دلالت دارد بر اینکه انتظار زبانی و ادّعائی فائده­ای ندارد. انتظار مفید، مؤثر، جدّی و واقعی انتظاری است که در عمل خود را نشان دهد و در کردار و اخلاق انسان نمودار باشد.

و یا اینکه آن جملات در مقام تفسیر انتظار نباشد ولی در این صورت این را می­رساند که انتظار، زمانی موجب مقامات عالیه و درجات بالا و پاداش‌های عظیم است که مقرون و همراه با وَرَع در اعمال باشد. زمانی که کارهای بی­رویّه انجام ندهد، عمل و کردار او در مسیر تقوا و پرهیرکاری بوده و با مراقبت­های لازم و درونی انجام شود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.