عقلانیّت، حکمت و خردمندی ایجاب و اقتضاء می کند که انتظار به طور کلّی در موردی صحیح، شایسته، بجا و حکیمانه است که نتایج سودمند و آثار خیر و خجسته ای بار آورد و بازدهی قابل توجّهی داشته باشد و کسی که در انتظار یک چیز مبهم و یا بیاثر و فاقد حاصل نتیجه و موضوع ناکارآمد باشد، از عقل و خرد انسانی برخوردار نیست و چنین حالتی خود شاهد و گواه بزرگی بر بی خردی و عدم فهم و درک صاحب آن خواهد بود.
* مهمترین انتظار
انتظار ظهور حضرت بقیّة الله مهدی موعود صلوات الله علیه، مهمترین انتظار است. بنا بر این باید دید که برکات و آثار خیر و شایستۀ این انتظار مقدّس چیست.
واقع مطلب آن است که این انتظار، حاصل بهترین و بالاترین برکات و آثار خیر و شایسته است که برابری یا اصل حیات و زندگی انسانی میکند.
* برکات عظیم انتظار
اکنون ما در این مجال و فرصت که طبعاً محدود است به برخی از آن اثار و برکات اشاره میکنیم:
1. اقتداء و پیروی امامان معصوم و هماهنگی و همراهی با آن عناصر مقدّس و پاک انسانی. ممکن است گفته میشود: مگر آنها هم در انتظار روز ظهور مهدی موعود بودند؟ و ما قاطعانه عرض میکنیم: آری؛ آن امامان طیّب و طاهر و آن حجّتهای بالغۀ الهی بر روی زمین و برای مردم جهان، نیز منتظر بودند و این انتظار را داشتند و با آن زندگی میکردند و شاهد این مدّعا روایات بسیاری است که از خاندان عصمت و امامان معصوم و پیشوایان امین و زبدگان عالم وجود در مورد مهدی موعود و انتظار و ظهور آن حضرت وارد شده است.
و بالاتر و مهمتر در بعضی از این روایات، موضوع ظهور و حکومت آن حضرت به عنوان ایدۀ بزرگ خاندان پیغمبر اکرم و معصومین پاک علیهم السلام یادآوری شده است.
محدّث بزرگ شیعه مرحوم شیخ صدوق رضوانالله علیه نقل فرموده که حضرت امام صادق علیهالسلام مکرّر زبانشان به این بیت شعر مترنّم بود و آن را زمزمه می کردند:
لکلّ اُناسٍ دولة یرقبونها * و دولتنا فی آخرالدهر تَظهر(امالی، شیخ صدوق، مجلس 74)
(برای هر جمعیّت و مردمی دولتی است که منتظر فرا رسیدن آن هستند و دولت ما در آخرالزمان ظاهر خواهد گردید).
و اینکه امام صادق علیهالسلام اُنسی سرشار به این شعر داشتند و مکرّر آن را زمزمه میکردند، حاکی از آن است که انتظار، مفهومی اصولی و حیاتی است که با دین و زندگی انسانهای معتقد عجین شده است.
تعبیر «دولتنا = دولت ما» به صورت جمع که در این شعر آمده، گویای این حقیقت است که همۀ امامان معصوم علیهمالسلام چشم به راه چنین روزی و منتظر چنین دولتی در آتیه از زمان میباشند و انتظار فرا رسیدن آن در جان مقدّس همۀ آنها هست و بدان مبتهج و دلخوش میباشند.
آری، این دولت، دولت محمد صلیالله علیه و آله و سلّم و دولت و حکومت علی و آل علی علیهمالسلام است و به همین دلیل، انتظار آن نیز اختصاصی نیست؛ بلکه همۀ آنها این انتظار را دارند.
و با این بیان و معیار معلوم و روشن میگردد که دلدادگان امام زمان و اهل انتظار یعنی منتظران ظهور آن سرور عالمیان، افتخار اقتدا و پیروی آن عزیزان خدا و آن رجال آسمانی را دارند.
2. انتظار ظهور ولیّ اعظم خدا به انسان روحیّه و نشاط میدهد و روح و جان آدمی را تقویت کرده و نیرومند میسازد. آری، بشر به امید زنده است و ادامه حیات میدهد. انسان بیامید و ناامید، انگیزۀ حیات ندارد و نشاط زندگی در او نیست. همۀ این حرکتها، کوششها، جوش و خروشها، ابداع صنایع حیرتآور و برنامههای متنوّع شبانهروزی، همان نور امید است که به قدرت، حکمت و مشیّت ذات اقدس الهی در جان انسان نهفته و به ودیعت گذاشته شده است. و در میان همۀ این امیدها، امید به ظهور امام زمان ارواحنا له الفداء و برنامه عدل گستر او ممتاز میباشد.
3. سومین اثر از آثار و برکات انتظار، خودسازی انسان منتظِر است. او چون امید به آتیۀ روشنی دارد، خود را با پاکی و طهارت نفس میسازد و در تهذیب درون خود اهتمام میورزد که اینها را شرائط ، مناسبات و مساعدات روز موعود میداند و اسباب و لوازم آن آتیۀ درخشان میشمارد. آری؛ انتظار به طور طبیعی انسان را به پاکی و طهارت نفس وادار میکند که انسانهای پاک و شریف و بندگان خالص و صالح سنخیّت با آن روز و تحوّلات آن و با حاکمیّت آن دارند.
4. چهارمین اثر شاخص و مطلوب انتظار، بقا و برقراری مکتب است. مکتب اهلبیت، مکتب تشیّع، مکتب ولایت آل محمد علیهمالسلام، مکتب امامت آسمانی در پرتو انتظار ثابت و مستمرّ فایده و روز ظهور حضرت صاحبالامر ارواحنا فداه در شعاع نور انتظار تقویت میشود و گسترۀ نفوذ آن رو به افزایش میرود؛ زیرا انتظار یادآور رشتۀ متّصلۀ امامت و هدایت است. انتظار تجدید خاطرۀ غدیر خُم و آغاز امامت منصوصِ امامالمتّقین امیرالمومنین صلواتالله علیه و علی آله الطاهرین در اذهان است. انتظار تداعی کنندۀ رنج های بیشمار و روزگار تلخ سبط اکبر پیامبر، حضرت امام حسن مجتبی علیهالسلام است.
انتظار، کربلا و ایثار و فدارکاریها و اخلاص شگفتانگیز حضرت امام حسین علیهالسلام و یاران باوفا و فداکار آن زبدۀ جهان آفرینش و حجّت بالغۀ خدا را در اذهان تجدید مینماید.
انتظار مهدی موعود یادآور محمد و فاطمه صلوات الله علیهما و آلهما میباشد.
و خلاصه، انتظار مهدی موعود، یادآور مفاهیم عالیۀ عدل، قسط، انصاف، احسان و احیای حقوق جامعه و به خصوص مستضعفان است و حقّا که این انتظار سراسر فیض و برکت و سعادت و سیادت است و لحظه به لحظه آن، حیاتبخش و تزریق کنندۀ روح اسلام واقعی و تشیّع علوی و فاطمی است.
* برداشت صحیح و پویا از انتظار
در عالم ثبوت و تصوّر، انتظار دوگونه متصوّر است:
1. مجرّد حالت درونی بدون سرایت کردن به خارج از درون و صِرف اینکه صفحه نفس خالی نیست و خلاصه چیزی شبیه تخیّلات بیپایه و مایه.
2. آن حالت نفسانی الهامبخش و حرکتآفرین، حالتی که شعاع نورانی آن محیط بر سراسر وجود انسان میباشد و آن کیفیّت درونی که اعضاء و جوارح انسان را با خود میکشد و مطالبهگر از تمام وجود انسان است و اعضا و جوارح همه و همه بدون استثناء با آن حالت نفسانی هماهنگ و همنوا هستند و به تعبیر دیگر اعضا جنود و سپاهان مجهّز و آمادۀ آن حالت نفسانیاند و اندک تخلّفی از مقتضیّات آن ندارند.
آن حالت نفسانی، حالت احساس، نوعی شوق به رسیدن چیزی است که به نوعی ولو موقّت، خارج از دسترسی است و از این رو برای رسیدن و نیل به آن، آمادگی پیدا میکند و انواع چیزهائی که در رسیدن به این خواستۀ درونی دخالت و اثر دارند، فراهم میآورند.
ولی اگر حرکت و تلاش اعضاء و جوارح در کار نباشد و کُلّاً برای انسان، فراهم آوردن مناسبات مهمّ نباشد، این انتظار واقعی نیست؛ بلکه صرفاً یک تخیّل و ادّعای بی حقیقت است. مثال ساده و در خور فهم برای همگان انتظار کشیدن برای آمدن مهمان است که گاهی مینگرید یک کسی در تلاش است خانه را جاروب و تمیز میکند، اطاق پذیرائی را ساخته و پرداخته مینماید، به دنبال تهیّۀ میوه و غذا و امثال آن است و چون از علّت این کارها و این اعمال پرسش میشود میگوید مهمان دارم. دیگری را میبینید که میگوید برای شب مهمان دارم ولی خانه بهم ریخته، نامنظّم و کثیف است و از آن طرف موادّ غذائی و اسباب پذیرائی مناسب به کلّی در خانه نیست و او به تمام معنا بیخیال است و هیچ نگرانی و سعی و تلاش ندارد.
راستی در این میان کدام یک از آن دو، منتظرِ مقدم مهمان و آمدن اوست؟ آیا این شخص دومی را در انتظار مهمان، راستگو میدانید یا اصلاً ادّعای انتظار او را نوعی مسخره قلمداد میکنید؟
راستگو در این میان، آن مورد نخستین است که آن شخص برای آمدن مهمان، لوازم مهمانی و مناسبات ضیافت را با جدّیّت فراهم میکند و وسائل آسایش و نشاط و راحتی او را آماده میسازد و حتّی سر و وضع خود را به خاطر مهمان عوض میکند، لباس تمیزتر و رسمی میپوشد و امثال آن.
اکنون مدّعیان انتظارِ ظهور مهدی موعود و چشم به راهان ظهور، تامّلی در حال خود بکنند و بنگرند که جزء کدامیک از دو گروه یاد شدهاند؟ آیا انتظارشان انتظاری در خور، حقیقی و مساعد است؟ و روشنتر اینکه آیا ایمان به خدا و ابدیّت در جانشان حاکم است؟ آیا مراعات تقوا در فکر، تصمیم، در عمل و در تعامل با دیگران میکنند؟ آیا به واجبات الهی اهتمام کامل دارند؟ و از محرّمات خداوند به کلّی گریزانند؟
باید به این مطلب توجّه کامل داشت که با وجود آلودگی به دهها گناه و معصیت و با وجود شرارت و رذالت و نیرنگ و دروغ و شغل و غذای حرام، و خوردن مال مردم و خیانت به دیگران و با بداخلاقیهای گوناگون هیچ زمینه مناسبی برای انتظار امام زمان عجّلالله تعالی فرجهالشریف نیست.
اینها همه مورد نفرت امام عصر علیهالسلام و موجب اذیّت وآزار آن حضرت و فرار و فاصله گرفتن و عدم ظهور و نفی حضور وی خواهد بود.
انسانی که آلوده به این خباثتها، پلیدیها و زشتیهاست، هرگز منتظر امام زمان ارواحنا فداه نیست و نمیتواند ادّعای انتظار بکند و یا خود را در زمرۀ منتظران و چشمبه راهان امام مهدی ارواحنا فداه بداند.
چنانکه عدم اهتمام به واجبات و مقرّرات شرع مقدس و بیاعتنائی به وظائف شرعی و الهی، زمینۀ تحقّق انتظار را منتفی میسازد. انتظار واقعی حضرت مهدی علیهالسلام تعهّد به دینداری و اخلاق فاضله انسانی و اجتناب از گناهان و صفات نامردمی است. این ملاک کلّی و اصلی انتظار است. اگر این ملاک و معیار نبود فریاد یابنالحسن ولو صدها و هزارها بار باشد کارساز نیست. بله با تحقّق آن معیار، این ذکر شریف هم مؤثر خواهد بود.
راستی چه فائدهای مترتّب بر ادّعای انتظار است جائی که اعمال انسان و گفتار و رفتار او فریاد میزنند که تو در ادّعایت کاذب و دروغگوئی!
خلاصه با حرف، گفتار و ادّعا کار پیش نخواهد رفت. به گفتۀ شاعر:
هیچ اسمی بی مسمّا دیدهای؟*یا ز گاف و لام گُل، گُل چیدهای؟
نام فروردین نیارد گُل به باغ * شب نگردد روشن از اسم چراغ
تا قیامت گر کسی می، می، کند * تا ننوشد باده مستی کی کند
* سخن دلنشین امام صادق علیه السلام
و روح کلام، سخن زیبا، دلنشین و آسمانی حضرت صادق آل محمد صلواتالله و سلامه علیه است که فرمودهاند:
«من سَرَّ ان یکون من اصحاب القائم فلینتظر و لیعمل بالورع و محاسن الاخلاق و هو منتظر فان مات و قام القائم بعده کان له من الاجر مثل اجر من ادرکه». (اثباتالهداة، ج 3، ص 537)
(کسی که این موضوع او را شادمان میکند که از یاران و همراهان حضرت قائم
علیهالسلام باشد، پس انتظار داشته و چشم به راه ظهور آن حضرت باشد و با وَرَع و تقوا عمل کند و با اخلاق حسنه و منشهای خوب و شایسته رفتار نماید؛ در حالی که منتظر است پس اگر چنین آدمی بمیرد و امام قائم، بعدِ او ظهور بنماید برای او اجر و پاداش کسی است که آن حضرت را درک کرده و در رکاب آن بزرگوار است).
اکنون خاطر شریف مطالعهکنندگان را بدین نکته جلب میکنم:
این جملات اخیر - بر وفق وَرَع و تقوا عمل کند و اخلاق پسندیده را پیشه سازد –؛ یا در مقام تفسیر و بیان انتظار است که اصلاً معنا و مفادّ انتظار، عملکرد صحیح و خداپسندانه و اخلاق نیک و انسانی است و بنا بر این کاملاً دلالت دارد بر اینکه انتظار زبانی و ادّعائی فائدهای ندارد. انتظار مفید، مؤثر، جدّی و واقعی انتظاری است که در عمل خود را نشان دهد و در کردار و اخلاق انسان نمودار باشد.
و یا اینکه آن جملات در مقام تفسیر انتظار نباشد ولی در این صورت این را میرساند که انتظار، زمانی موجب مقامات عالیه و درجات بالا و پاداشهای عظیم است که مقرون و همراه با وَرَع در اعمال باشد. زمانی که کارهای بیرویّه انجام ندهد، عمل و کردار او در مسیر تقوا و پرهیرکاری بوده و با مراقبتهای لازم و درونی انجام شود.
نظر شما