نقش حوزه و روحانیت در انتخابات به تشویق مردم برای شرکت در انتخابات و ترویج لیستهای انتخاباتی سیاسی خلاصه میشود، اما علمای مشهد در سالهای ابتدای انقلاب اسلامی تجربه متفاوتی را به منصه ظهور رساندند که فراتر از این تعریف است. دکتر هادی وکیلی، استاد حوزه و دانشگاه و متخصص تاریخ ایران دوره اسلامی، تجربه موفق فهرست انتخاباتی علمای مشهد در انتخابات نخستین دوره مجلس شورای اسلامی را در جلسه آرمان عدالت بیان کرده است که خلاصه آن را میخوانیم.
پیمان خداوند از عالمان
قدرت و سیاست در نظر امیرالمؤمنین(ع) جزو بیارزشترین چیزهاست. اما حضور مردم و اتمام حجتی که با حضور آنان حاصل میشود و پیمان خداوند از عالمان که در برابر پرخوری مفرط ظالمان و گرسنگی مظلومان آرام نگیرند، ایجاد مسئولیت میکند. این امر اختصاص به معصومان(ع) ندارد و به علمای مکتب نیز تسری پیدا میکند. البته منحصر در کارکرد سیاسی هم نیست، بلکه ممکن است در کارکردهای متنوع فرهنگی، اجتماعی و... نیز نمود پیدا کند. نقشآفرینی علمای شیعه در طول تاریخ و حتی در عصر حضور ائمه(ع) جریان داشته است. اما این نقشآفرینی در یکی دو قرن اخیر که مسلمین و ازجمله ایرانیان با پدیده استعمار خارجی مواجه شدند، پررنگتر شده است.
پرچمداران مبارزه با استعمار
عالمان شیعه تنها پرچمدار جدی مبارزه با استعمار بودند، حتی در مناطقی که شیعیان اکثریت نداشتهاند. حتی کسروی که نویسنده ضدروحانی است در کتاب تاریخ مشروطه که به نام جریان روشنفکران مصادره شده، مینویسد رهبری قیام مشروطه با «سیدین سَنَدین» یعنی بهبهانی و طباطبایی بوده است. در حالیکه بسیاری از روشنفکران با استعمار همراه شدند و برای مثال میرزا ملکم خان روشنفکر، عاقد قرارداد رژی بود، اما میرزای شیرازی در برابر بزرگترین امپراتوری تاریخ میایستد و فتوای تحریم تنباکو را صادر میکند. انگلستان که در 1809م قدرت بیشتری از آمریکای امروزی داشته است، بهشدت زمین میخورد و 3هزار پایگاهش در ایران جمع میشود.
قدرت نهفته عالمان شیعه
از اینجا بود که قدرت نهفته شیعه آشکار میشود که ممکن است در کاخها و حاکمیتها نباشد و در گوشه حجرهای در سامرا مستتر باشد و بتواند بزرگترین ابرقدرت را زمین بزند. این نکتهای بود که میرزای شیرازی پس از پیروزی در این بحران با چشمانی اشکبار گفت: از امروز استعمار، قدرت حوزههای علمیه و علمای شیعه را متوجه شده و از این به بعد روی آن کار میکند! اما پس از این تاریخ، علما در رأس همه حرکتهای ضداستعماری و ضداستبدادی جدی در ایران بودند تا به انقلاب اسلامی منجر میشود که به باور همه تحلیلگران داخلی و خارجی، یک انقلاب دینی و مذهبی بوده است؛ به تعبیر میشل فوکو، تنها انقلاب مبتنی بر دین در سه قرن اخیر.
ذهنیت خطرناک حذف مردم و علما
برای حفظ انقلاب، مردم باید به میدان بیایند و برای حفظ اسلامی بودن حرکت انقلاب و نظام، علما باید مورد توجه و رجوع باشند. مدلی که مردم و حضور آنان را نمیبیند، مدل اسلامی و شیعی نیست. ذهنیتی که فکر میکند میتوان حکومت اسلامی داشت و در عینحال مردم در آن اهمیتی نداشته نباشند، ذهنیت خطرناکی است. از سوی دیگر تجربه نشان داده اسلامشناسی خارج از مدار عالمان مکتب اهلبیت(ع) و متفاوت با فهم عالمان اسلامی، به جاهای خطرناکی میرسد. نمونهاش را در همین مشهد شاهد بودهایم که از دلش گروه خطرناک فرقان درآمده است. متولی دین اسلام در دوران غیبت، علما هستند.
خودمان کشور را اداره میکنیم!
با وجود محوریت علما در مبارزات پیش از انقلاب، جریانهای روشنفکری در ابتدای انقلاب تلاش داشتند علما و روحانیت را از صحنه خارج کنند. به تعبیر یکی از علما، پیش از انقلاب و در اوج خطرات و تهدیدات، علما را به صف اول میآوردند، اما پس از انقلاب گفتند بروید ما خودمان کشور را اداره میکنیم! اما امام و سایر علما فریب نخوردند و در صحنه ماندند. غیر از دستگاه اجرایی که امام معتقد به احتراز روحانیت از آن بود و پس از سال60 به اقتضای ضرورت، مجوز ورود روحانیت را داد، علما در عرصههای دیگر حضور جدی داشتند که نقشآفرینی در انتخابات ازجمله آنها بود.
تجربهای زیبا در زمستان 58
انتخابات نخستین دوره مجلس شورای اسلامی در زمستان 1358 برگزار میشد؛ در فضایی که بدون حضور شورای نگهبان، حتی مجاهدین و مارکسیستها هم حضور داشتند. در این دوره، فهرستی به نام فهرست علما منتشر شد که در برابر فهرستهای احزاب رنگارنگ و حتی سایر جریانهای سیاسی انقلابی، مثل حزب جمهوری اسلامی، توانست موفقیت قابل توجهی را کسب کند. این فهرست حتی ممکن است شامل بهترین گزینهها نباشد، ولی همین احساس تکلیف و در صحنه بودن علما اهمیت داشت که تجربه زیبا و موفقی را در زمستان 58 رقم بزند.
محوریت مردم در لیست علما
واقعیت این است فهرست علما را علما تهیه نکردند؛ بلکه عدهای از فعالان سیاسیفرهنگی مشهد که چهرههای شاخص آن، بازاریان متدین بودند، در نامهای به علما، نامزدهای مدنظر خود را معرفی کرده و از محضر علمای مشهد کسب تکلیف کردند و علما نیز پاسخ دادند.
در واقع خود مردم بودند که محور تهیه فهرست بودند؛ جلسات متعددی برای بحث و بررسی صلاحیت افراد داشتند که گاهی صبح تا شب و شب تا صبح به طول میانجامید. هیچ حزبی هم در کار نبود! البته در طول بررسی نامزدها در هماهنگی کامل با علمای شهر بودند و شاید 50بار جلسات و گفتوگوهایی با علما و فضلا شکل میگرفت. مرحوم آیتالله میرزامهدی نوقانی محوریت تعاملات مردم با علما را عهدهدار بود و آیتالله میرزا جواد آقا تهرانی نیز نهایت همراهی را داشت. باید توجه داشت روش علما این نیست که خودشان فهرست انتخاباتی بدهند. سیره ائمه(ع) هم همین است که مراجعه باید از سوی مردم انجام شود و به تعبیر امیرمؤمنان(ع)، به حضور حاضر و وجود ناصر وابسته است. در روایات عصر غیبت نیز رجوع به علما ذکر شده است.
و در نهایت... لیست انتخاباتی
پس از مدت زیادی بحث و بررسی و گفتوگو با نامزدها، فهرستی که با تلاش گروههای مردمی و در هماهنگی با علما تهیه شده بود، در نامهای به محضر ایشان ارائه شد. متن این نامه که به مهر و امضای برخی اصناف و چهرههای موجه شهر رسیده بود، بدین شرح است:
باسمهتعالی شأنه. حضرات آقایان علمای اعلام حوزه علمیه مشهد دامت برکاتهم؛ در ظل توجهات حضرت ولیعصر ارواحنا فداه و پیروی از فرمان رهبر عالیقدر انقلاب مبتنی بر انتخاب افراد معتقد و متعهد به فرامین اسلامی، جمع کثیری از جامعه اصناف و گروههای مختلف و انجمنهای اسلامی، با بررسی کامل نسبت به احوال کاندیداهای مشهد، افراد نامبرده ذیل را جهت اولین دوره مجلس شورای اسلامی انتخاب کردهاند. استدعا دارند نظرات خود را در این مورد اعلام فرمایند. آقای دکتر محمدهادی عبدخدایی، آقای دکتر قاسم صادقی، آقای مهندس جواد وجدانی، آقای دکتر عبدالحمید دیالمه و آقای علی امینیان.
امضای علما پای لیست مردمی
پاسخ علمای تراز اول مشهد به این نامه چنین بود:
باسمهتعالی شأنه. با حفظ احترام به سایر کاندیداهای صلاحیتدار، نامبردگان فوق مورد تأییدند.
امضا: محمدمهدی نوقانی، علی فلسفی، حسنعلی مروارید، جواد تهرانی، حسین موسوی شاهرودی، سیدمحمدباقر آیتاللهزاده شیرازی.
البته امضای علما به این 6نفر خلاصه نشد و چند نفر دیگر هم بعداً به این فهرست پیوستند. این اسامی برای مردم وجاهت داشتند و حتی اسم میرزا جواد آقا تهرانی برای بسیاری از مردم کافی بود. گرچه باید گفت نظر علما در موضوع انتخابات، فتوای شرعی و حکم فقهی نیست، بلکه مردم در انتخاب آزادند و تشخیص هر فرد برای خودش ملاک است، اما بسیاری از مردم که شناخت کافی درباره افراد ندارند به معرفی علما اعتماد میکنند.
شور آگاهانه
این فهرست در شهر منتشر شد و شور متفاوت و آگاهانهای را در انتخابات ایجاد کرد. شرکت در انتخابات با هدف انجام تکلیف الهی و تحت ارشاد علما، متفاوت است با حضور سیاسی برای کسب قدرت. احزاب و جریانهای دیگری هم که بعضاً روحانی بودند، فهرستهای خود را دادند. حزب جمهوری اسلامی هم فهرست خود را داد که البته در بعضی گزینهها با فهرست علما مشترک بود. با وجود این رقابت شدید، سه نفر از این فهرست رأی آوردند: آقایان عبدخدایی، دیالمه و صادقی. در فهرست علما، عبدالحمید دیالمه 26 ساله هم بود که جوانترین نماینده تمام ادوار مجلس بوده است. هر سه گزینه فهرست علما که به مجلس راه پیدا کردند، موفق و کارآمد بودند و دو نفرشان نیز به شهادت رسیدند. علمای مشهد هیچگاه از این کنش سیاسی ناراضی نبودند و این تجربه مشهد در خاطره سیاسی شهر باقی ماند. این تجربه موفق میتواند به الگویی برای کنشگری حوزه در انتخابات تبدیل و با درنظر گرفتن مخاطرات و ملاحظاتش در موقعیت زمانی فعلی نیز بازسازی شود.
تجربهای که تکرار نشد...
متأسفانه این رویکرد در ادوار بعدی تکرار نشد و مراجعه به علما از سوی جریانهای مردمی کاهش پیدا کرد. علما در اوج بحرانهای ابتدای انقلاب حضور مؤثر داشتند و نقش خود را ایفا کردند، اما پس از سالهای ابتدای دهه 60 و رفع بحرانها، سیاسیون صحنهگردان شدند که علاقهای به حضور علما در کنشهای سیاسی انتخاباتی نداشتند. هرچند آنها همیشه توقع مشارکت علما در اصل انتخابات و دعوت آنها از مردم برای شرکت در انتخابات را داشتهاند، ولی علاقهای به ورود به جزئیات و مصادیق نشان ندادند و با توجیهاتی میخواستند علما صرفاً محترم باشند و شأنشان حفظ شود و در این امور دخالت نکنند. حتی فشارهای زیادی هم از سوی احزاب و جریانهای سیاسی وارد آمد که مثلاً در مقابل فلان لیست نباید لیست دیگری داد و وحدت را نباید شکست و از این قبیل. از سوی دیگر، بسیاری از انتظارات علما برآورده نشده بود که در انگیزه آنها برای تکرار این تجربه مؤثر بود. آنها گرچه نسبت به اصل حکومت حمایت کامل دارند، ولی برخی عملکردهای دولتها و مسئولان را در فاصله با اسلام میدانند.
علمای مشهد در دورههای بعدی به حمایتهای موردی اکتفا میکردند. حتی مرحوم آیتالله فلسفی با اینکه بسیار اهل احتیاط بود، در برخی دورههای انتخابات از برخی افراد حمایت میکرد. این رویه تا انتخابات مجلس هفتم در سال 1382 ادامه داشت و علما لیستی منتشر نکردند. در این سال تجربه مشابهی تکرار شد و فهرستی شامل مرحوم حجتالاسلام والمسلمین فاکر، دکتر سعید جلیلی، دکتر طباطبایی و دکتر هادی وکیلی به تأیید علما رسید.
محمد ولیانپور
نظر شما