تحولات لبنان و فلسطین

۲۶ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۰:۴۳
کد خبر: 972823

آقای وزیر؛ برایمان زشت است!

جواد صبوحی، روزنامه نگار

یک هفته پس از نوروز سال ۸۴ و بعد از بازدید حدود ۴۰ هزار گردشگر از مجموعه تخت جمشید، رسانه ها از یک "فاجعه فرهنگی" در این مجموعه گفتند و نوشتند.

از ستون‌های شکسته شده اش، از لایه‌های فروریخته محافظ‌های دیوارها و از زباله‌هایی که در جای جای این محوطه تاریخی به چشم می‌خورد.

آن روزها، خوش بین ها رسانه ها را به بدبینی متهم کردند و گفتند وصله لایتچسبک بی فرهنگی را به ردای ما؛ ملت فرهنگ دوست با تمدن دو هزار و چند ساله نچسبانید؛ تخت جمشید ظرفیت این همه جمعیت را نداشت؛ گناه را به پای مسئولان محلی بنویسید.

یکسال بعد، سه اتفاق دیگر؛ اما اینبار با اهمال اهل فرهنگ و هنر رخ داد. همگی هم از جنس گُل به خودی؛ ایجاد حریق در کاخ خشایارشاه، جدا شدن سر سربازان هخامنشی، ریختن خون مصنوعی روی زمین و دیوار کاخ هدیش؛ هر دو توسط یک اکیپ فیلمبرداری!

البته ناگفته نماند اهالی فرهنگ و هنر پیش از آن هم دست گل های دیگری به همین شکل به آب داده بودند؛ مثلاً چسباندن ترمه با منگنه و پونز روی دیوارهای گچی قدیمی در سکانسی از سریال "جیران" در حسینیه قاجاریه امینی‌های قزوین، خسارت یک گروه فیلم‌برداری به کاخ نیاوران و شکسته شدن لوستر نفیس آن و چندی بعد هم آسیب به تچر؛ کاخ اختصاصی داریوش در جریان ساخت یک نماهنگ و.....

بگذریم...

یکی دو روز پیش یک دوست؛ یک همکار روزنامه نگار و هم دانشگاهی قدیمی در صفحه مجازی اش تصویری از کتیبه میخی هخامنشی در گنجنامه همدان را که با پرتاب نارنجک دستی فردی ناشناس زخم خورده بود برای ما دنبال کننده هایش به اشتراک گذاشت. تقریباً همزمان، جایی دیگر هم خبر و تصویر زخم نارنجک های دستی به پل خواجو و باز یک جای دیگر رد پای سیاه و به جامانده از اصابت همین نارنجک ها روی دیوار خانه ‎فروغ فرخزاد در محله امیریه تهران منتشر شد.

می خواهم بگویم متاسفانه داریم عادت می کنیم؛ به این زخم زدن ها، زخمی شدن ها. سوختن در چهارشنبه سوری و غیر آن.

به نظرم حالا دیگر نسخه آسیب شناسان اجتماعی هم برای درمان وندال ها، افاقه نمی کند. از آنطرف، کلاه همین تعداد رسانه بی رمق هم که پشم ندارد. اصلاً چه طور باید برای جماعتی که با پول یک جلد کتاب، یک کیلو اکلیل سرنج می خرد تا با آن، یکی دو نارنجک درست کند و زیر دست و پای من و شما بترکاند و کیف کند موعظه خواند؟!

تنها دلخوشی ما در همین وانفسای غریبانه فرهنگ، به نگاه چند مومن فرهنگی است که برایشان گناه یادگاری‌نویسی با زغال، خراشیدن یا کوبیدن میخ بر دیوار یک بازار تاریخی، توسط وندال های داخلی؛ با انفجار تندیس‌های بامیان در افغانستان یا با تیشه و چکش به جان تندیس‌های تاریخی موزه نینوا افتادن در موصل، یا تخریب آثار تاریخی غزه با بمب های چند تنی تفاوتی ندارد.

نام تمام این یورش ها را "تروریسم فرهنگی" می گذارند؛ چیزی شبیه پاک سازی قومی یا یورش به فرهنگ خودی.

با این نگاه، بدون تردید در برابر هر گونه تفکر وندالیستی با هر توجیه آن باید ایستاد و هزینه اش را نیز باید پرداخت کرد.

عزت الله ضرغامی، وزیر میراث فرهنگی و گردشگری اخیراً گفته است ما ۱۹ هزار تپه تاریخی داریم؛ اما پولی نداریم که دور آن ها را فنس کشی کنیم!

شنیدنش تلخ است؛ آن هم از قول وزیری که حتی گاهی گلاب به رویتان، جوش نبود سرویس های بهداشتی را می زند و معتقد است فعلاً سرویس بهداشتی اولویت اول مردم است.

خلاصه کلام اینکه، یکبار برای همیشه باید نشست، چرتکه انداخت و دید هزینه فنس کشی یا نصب دوربین های مداربسته در پیرامون بناهای تاریخی برای صیانت از هویت ملی و تاریخی مان بیشتر است یا تبدیل این بناها به بوتیک، هتل، رستوران و محل فیلمبرداری سریال‌ها و فیلم‌های سینمایی و شاید هم حالا سکوت و دم بر نیاوردن در برابر ترقه پراکنی و زخم خوردن آن ها.

آقای وزیر؛ یک سازمان را وزارت خانه کردیم تا خیالمان از بابت تخریب ها و لگد پرانی های این و آن به هویت ملی مان راحت شود.

پس لطفاً تا دیر نشده پول فنس، دوربین، بروشور و.... را از هر کجا که می توانید تهیه کنید. برایمان زشت است مقابل نارنجک های تروریست های فرهنگی آچمز شویم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • مهتاب ۱۴:۴۵ - ۱۴۰۲/۱۲/۲۶
    2 0
    احسنت البته من نمیتونم زیاد خوش بین باشم که فقط از سر بی فرهنگی و شیطنت بچگانه بوده