حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمدمهدی رفیعپور، استاد حوزه علمیه درباره تفسیر سوره قصص بیان کرد: در آیه ۳۷ این سوره اختلاف قرائت وجود دارد، در قرائت ابن کثیر در ابتدای آیه «واو» نیامده است، در ادامه آیه نیز در عبارت «وَمَنْ تَکُونُ لَهُ عَاقِبَةُ» برخی قُرا، «من یَکون له عاقبه» خواندهاند، در عبارت پایانی آیه هم که یعنی ظالمان پیروز نمیشوند، برخی مترجمین گفتهاند بیتردید ستمکاران در هیچ کاری پیروز نمیشوند، اما این ترجمه درست نیست و ما میبینیم ظالمانی در طول تاریخ هستند که در جنگها و ظلمهای خود پیروز میشوند.
بنابراین ترجمه کلمه فلاح به پیروزی درست نیست، «فلاح» یعنی رستگاری و رستگاری مفهومی است که در آن تداوم و ابدیت وجود دارد و به آخرت مربوط میشود، ما حتی اگر بهترین زندگی را در دنیا داشته باشیم، اما به در آخرت جهنم برویم، به فلاح نرسیدیم؛ ۷۰ سال عمر، در برابر مدت زمان بینهایت، فلاح نیست، بنابراین نباید فلاح به پیروزی ترجمه شود، فلاح یعنی رستگاری و سعادتمند بودن.
در منطق قرآن حکم مستی و مستوری همه بر عاقبت است، ای بسا افرادی که در دنیا بیماری و فقر و گرفتاری دارند، اما در منطق قرآن رستگارند، زیرا عاقبت خوبی دارند و چه بسا افرادی در این دنیا سرخوش و سالم و ثروتمند هستند اما آخرت خوبی ندارند، بنابراین این افراد فلاح ندارند. فلاح یک مفهوم فقط اخروی نیست، بهترین زندگی از نظر اسلام این است که هم دنیا وهم آخرت سعادتمند باشد، اما نکته این است که در مفهوم فلاح، مطمئناً آخرت و معنویت وجود دارد.
فلاح یک مفهوم دنیوی نیست
عبارت «حی علی الفلاح» در اذان یعنی بشتابید به سوی رستگاری که حتماً در آن درجات اخروی و معنوی لحاظ شده است، بنابراین باید دقت کرد کلام قرآن«انه لایفلح الظالمون» حرف درستی است، ظالمان در بسیاری موارد در این دنیا به مقصد نمیرسند زیرا ظلم ارکان حکومت را متزلزل کرده و باعث کوتاه شدن عمر آن میشود، ولی با توجه به موارد زیادی مبنی بر باقی ماندن و پیروز شدن ظالمان، نباید فلاح را دنیوی و به معنای پیروزی بدانیم.
خداوند در آیه ۳۸ میفرماید: «وَقَالَ فِرْعَوْنُ یَا أَیُّهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَکُمْ مِنْ إِلَهٍ غَیْرِی فَأَوْقِدْ لِی یَا هَامَانُ عَلَی الطِّینِ فَاجْعَلْ لِی صَرْحًا لَعَلِّی أَطَّلِعُ إِلَی إِلَهِ مُوسَی وَإِنِّی لَأَظُنُّهُ مِنَ الْکَاذِبِینَ»، یعنی فرعون گفت ای جماعت بزرگان، «ملا» یعنی اشراف و بزرگان، من برای شما هیچ خدا و معبودی جز خودم نشناختم، ای هامان(وزیر فرعون) برگل آتش روشن کن، یعنی آجر درست کن و برای من برج و بنای بلندی درست کن تا من بر خدای موسی(ع) پی برده و آگاهی پیدا کنم خدای موسی کیست؟ البته که به نظر بنده موسی از دروغگویان است.
دیکتاتورها ادعای علم دارند
یکی از ویژگیهای دیکتاتورها این است که ادعای تحقق و علم و بی طرفی کامل دارند تا جو را آرام کنند، اما چون مغرض هستند منفی صحبت میکنند، همانطور که فرعون گفت موسی دروغ میگوید؛ این روشی است که ظالمین و دیکتاتورهایی مانند فرعون زمانی که با افکار عمومی مخالف مواجه میشوند در پیش میگیرند، این افراد سریعاً ظاهر حق بین به خود میگیرند تا به ظلم خود ادامه دهند، درحالیکه بنای اصلاح ندارند.
قرآن در آیه ۳۹ میفرماید: «وَاسْتَکْبَرَ هُوَ وَجُنُودُهُ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ»، یعنی فرعون و سربازانش در آن سرزمین به ناحق تکبر ورزیدند یا سرکشی کردند؛ تکبر یعنی احساس بزرگی داشتن و آن را بروز دادن، تکبر گاهی به حق و گاهی به ناحق است، به طور مثال از جهت ثروتمند بودن تکبر ورزیدن ناحق است، اما از نظر پدر فرزندی و یا کوچکتر و بزرگتری تکبر به حق است، هر چند خوب است انسان تواضع کند؛ لذا تکبر قصدی است و به قلب انسان برمیگردد.
تکبر به غیر حق از محرمات است
آیتالله سیستانی در رساله خود یکی از گناه بزرگ را تکبر به غیر حق ذکر کرده و آن را از محرمات دانستند، شیطان نیز چون به غیر از حق تکبر ورزید، طرد شد. تکبر یکی از رذائل اخلاقی است، در حالیکه تواضع یک ویژگی ستوده است، تواضع یعنی اینکه جایگاه خود را پایینتر از جایگاه واقعی بدانیم، بنابراین در این آیه باید به عبارت «بِغَیْرِ الْحَقِّ» توجه داشت.
در ادامه آیه میفرماید: «وَظَنُّوا أَنَّهُمْ إِلَیْنَا لَا یُرْجَعُونَ»، «ظَنّ» در لغت عرب گاهی به معنای گمان و گاهی به معنای اعتقاد است که در اینجا معنای اعتقاد مدنظر است، یعنی فرعونیان اعتقاد داشتند که معادی در کار نیست.
قرآن در آیه ۴۰ میفرماید: «فَأَخَذْنَاهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِی الْیَمِّ فَانْظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِینَ»، یعنی او و سپاهش را گرفتیم و در رودخانه یا دریا یا آب پر که احتمالا نیل بوده پرت کردیم، پس بنگر تا عاقبت کار ستمکاران به کجا کشید؟ این از مواردی است که ظالمین در همین دنیا عاقبت کار خود را دیدهاند، در حدیث معتبر داریم از جمله مواردی که در عقوبت آن تعجیل میشود ظلم یا بغی است و فرعون از کسانی بود که در همین دنیا حکومتش به خاطر ظلم از بین رفت.
فرعون اوصاف و گناهان زیادی دارد، او چون خدا و موسی(ع) را انکار کرد کافر هم بوده، اما خداوند بر ظلم او تأکید دارد و به خاطر اذیت کردن بنی اسرائیل و ظلم در جامعه که در آیه ۴ ذکر شده است، او را کیفر میکند، پس فرعون به دلیل ظلم و ستم مجازات شد.
قدرتمندان باید این مسئله و این آیات را مورد توجه قرار دهند تا به دلیل قدرت مست نشوند و ظلم نکنند، این سنت است که ظلم در معرض زوال باشد، هر چند گاهی ظالمان شکست نمیخورند و تا پایان به ظلم خود ادامه میدهند، اما در منطق اسلام دنیا همیشه دار جزا نیست، جزا برای آخرت است، هر چند دنیا هوشمند است و تا اندازهای اثرات خوبی و بدیها در این دنیا منعکس میشود، اما کلیت ندارد.
فرعون در اثر ظلم وحشتناکی که در حق قوم برگزیده خدا یعنی بنی اسرائیل کرده بود، خداوند خود و ارتشش را نابود کرد، دید ما به این حکایت باید «فانظر» باشد، یعنی با تأمل و دقت باشد، قرآن کتاب قصه نیست که با آن سرگرم شویم.
در آیه ۴۱ میفرماید: «وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یَدْعُونَ إِلَی النَّارِ»، ما فرعونیان را پیشوایانانی قرار دادیم که مردم را به آتش دعوت میکنند، یعنی مردم را به کفر و گناه دعوت میکنند که این کفر و گناه منجر به آتش میشود، امام صادق(ع) میفرماید: ما دو نوع پیشوا داریم، پیشوایان معنوی و وحیانی که انبیا و اولیا هستند و پیشوایان آتش یعنی سران ظلم و کفر؛ فرعونیان با دعوت به کفر دیگران را نیز با خود جهنمی کردند.
کفر، ظلم در حق خداوند است
قرآن در این آیات ظلم را محور قرار داده است، البته کفر نیز ظلم در حق خداوند است؛ آیه در ادامه میفرماید: «وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ لَا یُنْصَرُونَ»، اینها در قیامت یاری نمیشوند، یعنی شفاعت شامل حال آنها نمیشود، نصرت در قیامت اشاره به شفاعت و رحمت خاص خداوند و مانند آن است که فرعونیان و به طور کلی ظالمان از آن بیبهرهاند.
خداوند در آیه ۴۲ میفرماید: «وَأَتْبَعْنَاهُمْ فِی هَذِهِ الدُّنْیَا لَعْنَةً وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ هُمْ مِنَ الْمَقْبُوحِینَ»، یعنی در این جهان، لعنتی گریبان گیر آنها کردیم، در روز قیامت هم آنها از زشت رویان هستند، مقبوحین از قبیح به معنای زشت میآید، یعنی کسانی که زشتشان میکنند، جهنمیان زشت رو میشوند هرچند در دنیا زیبارو باشند.
نظر شما