اولین قاشق آش لخشک را که به دهان میبرم؛ یادهای فراموششدهای هجوم میآورند به سرم.
بچه که بودم بیشتر از همه منتظر آمدن بهار بودم؛ بهار با جادوی عطر گلهای وحشی و رایحه سبزیهای بهاری. بهار که از راه میرسید اطراف روستای ما که در دل رشته کوهها محصور بود، پر میشد از لالههای وحشی، شقایق(به اصطلاح خراسانیها گل دختر) کاکوتی، پونه وحشی، ترشک، سیج (گیاه سریش) خاکشیر، بالنگ و... حالا فکر کنید در آن بهار از راه رسیده، باران فراوان هم باریده بود آن وقت بود که نه فقط برای مزارع کشاورزی و دیمزارهای گندم، بلکه برای گلههای گوسفند و گلههای گاو و حتی الاغها و مرغهای وحشی مهاجر و کبکها هم نوید زندگی خوب در آن سال پرباران بود.
کوهستانی و سرد بودن منطقه ما که روستایی در دل کوههای فریمان خراسان است موجب شده رنگ واقعی بهار را در اردیبهشت و خرداد لمس کنیم. وقتی که تمام کوهها و دشتها در دوردستها هم سبز و پر از بوتههای گون و کاکوتی و انواع سبزیهای بهاری میشد. آن وقت بود که بچهها و زنهای روستا ساکی در دست میگرفتند و در دامنهها و دشتها سبزیهای بهاری را میچیدند تا با آن خوراکیهای خوشمزه بهاری بپزند؛ گاهی هم برای گیاهانی مثل کاکوتی با آن عطر مستکنندهاش یا سیج(سریش) به کوههای دورتر میرفتند و با کارد و چاقویی در دست سبزی جمع میکردند و حتی برای بقیه فصلهای سال خشک میکردند.
با همه اینها اما مهمترین خوراکی بهاری که از آن بهارهای خاطرهانگیز در ذهنم رسوب کرده آش«لخشک» است.
همه سبزیهای بهار در دیگ آش خراسانیها
آش لخشک را اهالی خراسان در همه فصول سال میپزند اما پختن و خوردن آن در فصل بهار لذت دیگری دارد. در مشهد و روستاهای اطراف آن در اول بهار بسیار این آش پخته میشود و در مناطق کوهستانی که بهار دیرتر از راه میرسد، میانه بهار تازه فصل پختن و چشیدن آش لخشک است.
آشی که بجای رشته از تکههای خشک (یا حتی تازه) خمیر در پخت آن استفاده میشود و مشخصه اصلیاش در سبزیهای بهاری و وحشی است که در آن به کار میرود.
آش لخشک را در همه فصلها و با سبزیهای شهری هم میتوان پخت اما اصالت اصلی این آش بهاری خراسانی به سبزیهای کوهی و وحشیای است که در آن استفاده میشود عدس پای ثابت پخت آش لخشک است اما برخی آن را با حبوبات دیگر مثل نخود هم میپزند هرچند حبوبات این آش نباید زیاد باشد؛ درست برعکس سبزی آن.
از پونه کوهی گرفته تا بوته خاکشیرتازه، تره کوهی(سج در اصطلاح خراسانی یا گیاه سریش) تا ترشک و یونجه(سبسک)، بومادران و.. که زنها از کوه و صحرا میچینند و خرد میکنند در این آش استفاده میشود. در هر منطقه خراسان به تناسب سبزیهای خوراکی وحشی که در آن دشتها و کوهها میروید این آش را میپزند.
آش اصیل خراسانیها فقط یک غذا و یک خوراکی لذید بهاری نیست بلکه اهالی خراسان پختن این آش را بهانه دورهمیها و دید و بازید و گردشهای خانوادگی بخصوص در بهار قرار دادهاند.
هنوز هم خیلی وقتها وقتی مهمانانی شهری در بهار به یک روستا سفر میکنند از اهالی خانه پخت آش لخشک را میطلبند که بانوی باسلیقه روستایی خانه با آرد گندم خمیری آماده میکند بعد آن خمیر را به تکه تکههایی کوچک تقیسم و در پخت آش از آن استفاده میکند. در اماده کردن این خمیر نمک هم به کار میرود تا هنگام پختن و قل زدن خمیرها وا نرود.
آشی که با اقلامی پخته میشده از زمین به دست میآمده
قدمت پخت آش لخشک در خراسان دقیقاً معلوم نیست؛ شاید بتوانیم خمیر لخشک را شکل اولیه رشته آش بدانیم؛ در آن صورت آش لخشک، یک خوراکی باستانی است؛ یادآور خوراکیهای مقدسی که با اقلامی پخته میشدهاند که از مادر، از زمین به دست میآمده است. از این رو، انگار این آش قدمتی به وسعت همه بهارانی دارد که بر این خطه گذشته و اهالی آن، سبزیهای معطر بهاری را فرصتی برای پختن این آش لذیذ و بهانه بودن در کنار هم قرار دادهاند.
مادر، خاله و عمههای من، پختن این آش را از مادربزرگم به ارث برده بردهاند و میگویند از وقتی یادمان میآید ما این آش را بخصوص در فصل بهار به یاد میآوریم و میپختیم.
عمه ۷۷ سالهام- که عمرش دراز باد- تعریف میکند که در قدیم الایام وقتی عروس یا دامادی وارد خانواده میشد در اولین بهاری که او میهمان خانواده همسرش بود حتماً این آش خراسانی را برای آن تازه عروس یا داماد با سبزیهای بهار میپختند.
حتی یزدیهای خراسان که ریشه طولانی سکونت در این سرزمین را دارند این آش را میپزند.
حالا در حال گذران بهاری دیگر هستیم؛ بهاری که با بارانهای فراوانی که امسال باریده؛ زیباییاش صد چندان شده. بهار پرباران امسال بهترین موسم پخت آش لخشک، این تحفه بهاری خراسانی است تا لقمهای از بهار را در کام جانمان بگذاریم و غرق در شور آخرین روزهای بهار شویم.
نظر شما